کتاب راهنمای خل بازی های مکس و مالی (چگونه نابغه باشیم؟)

درباره‌ی کتاب راهنمای خل بازی‌های مکس و مالی (چگونه نابغه باشیم)

کتاب "راهنمای خل بازی‌های مکس و مالی: چگونه نابغه باشیم" روایتگر داستانی مهیج و خواندنی می‌باشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به رشته‌ی تحریر درآمده است.

مکس و مالی دست به هر کاری می‌زنند تا به یک نابغه‌ی بزرگ تبدیل گشته و موجب افتخار پدر و مادر خود شوند. آن‌ها به تازگی ماجرای "ایزاک نیوتن" را شنیده‌اند؛ همان ماجرای معروف افتادن سیب از شاخه‌ی درخت بر روی سر نیوتن. اما مشکل اینجاست که آن‌ها از جزئیات این رویداد، به درستی  مطلع نشده‌اند. مکس و مالی تصور می‌کنند که نیوتن در نتیجه‌ی برخورد سیب با سرش، به یک دانشمند و نابغه‌ی بزرگ مبدل گشته است. و نکته‌ی دیگر اینکه، نیوتن بعد از این واقعه، سس را اختراع کرده و سپس با از استفاده از این خوراکی دلپذیر، متوجه جاذبه‌ی زمین شده است. زیرا به هنگام ریختن سس بر روی سیب‌زمینی پخته، سس به جای رفتن به سمت بالا، به سوی پایین سرازیر می‌گردد.

بر اساس چنین تفکراتی، مکس و مالی نیز قصد دارند که از روش نیوتن برای تبدیل شدن به نابغه استفاده نمایند؛ یعنی برخورد سر با یک جسم سخت. بنابراین مکس با تلاش فراوان و بالا و پایین پریدن‌های مداوم از روی تخت، سعی می‌کند که سر خود را به سقف بکوبد. در نهایت نیز، موفق می‌شود. بنابراین دوقلوهای داستان، به انتظار یک جرقه‌ی ذهنی در مغز مکس هستند؛ عاملی که موجب کشف و اختراعات جدید توسط این خواهر و برادر خواهد شد.

شخصیت‌های اصلی قصه، "مکس" و "مالی" نام دارند؛ آن‌ها برادر و خواهر دوقلوی هشت ساله‌ای هستند که همراه با والدین‌شان در "ترول" زندگی می‌کنند. مکس و مالی همیشه غرق در رویاهای عجیب و غریب خود می‌باشند؛ رویاهایی که مشکلات و خرابکاری‌های زیادی را به بار می‌آورد و موجب عصبانیت والدین و سایر بزرگسالان می‌شوند.

برشی از متن کتاب راهنمای خل بازی های مکس و مالی (چگونه نابغه باشیم؟)

کشف سس

مکس و مالی بالای پله‌ها ایستاده بودند. سر و وضع مکس اینطوری بود: موهای قرمز کوتاه و صاف، صورت کک و مکی و پیراهن آبی. رنگ موهای مالی هم به برادرش رفته ولی فرفری بود و صورتش هم کک و مک نداشت. مالی لباس زرد راه‌راهی پوشیده بود.

دوقلوها با شکم روی پله‌ها دراز کشیدند، سرها را بالا گرفتند و با سرعت تمام سر خوردند.

بابایشان گفت: «نکنین این کار رو!»

ناگهان از مسیرشان منحرف شدند.

مکس فریاد زد: «دیگه الان نمی‌شه کاری‌ش کرد!»

ویژویژکنان تا پایین پله‌ها آمدند و به گلدانی خوردند که سر راه نبود و کاری هم به کار بقیه نداشت.

مالی گفت: «ببخشید گلدون.»

به تندی گلدان را سر پا کرد و برگ‌هایی را که افتاده بودند برداشت و در جیب کت مامانش گذاشت.

بابایشان با کج‌خلقی داد زد: «صدای من رو نمی‌شنیدین؟»

مکس جواب داد: «چرا بابا. صداتون خیلی هم بلنده.»

بابا خواست بگوید: «پس چرا وقتی...» که مالی وسط حرفش پرید و توضیح داد: «آخه دستمون بند بود. داشتیم یه آزمایش علمی مهم می‌کردیم. فکر کنم وقتی بزرگ بشیم نابغه بشیم. اون وقت کلی بهمون افتخار می‌کنین.»

بابا جواب داد: «جدا؟ بهتون افتخار می‌کنم؟»

«امروز کشف کردیم که اگه مکس بتونه سرش رو به سقف بماله، می‌تونه بدون استفاده از چیزی، نابغه بشه.»

بابا پرسید: «اون وقت به این می‌گن آزمایش علمی؟»

مکس گفت: «آره دیگه. ایزاک نیوتن هم نابغه شد چون یه چیزی خورد توی ملاجش. وقتی اون سیب افتاد روی سرش یهو سس رو اختراع کرد.»

«سس؟»

مالی گفت: «این کشف یکی از مهم‌ترین اختراع‌های علمی بوده. تا قبل از کشف ایزاک نیوتن، سیب‌زمینی پخته رو خالی می‌خوردن. سس نبوده که بریزن روش.»

بابا گفت: «فکر کنم منظورتون جاذبه‌ست.»

مکس و مالی نگاهی رد و بدل کردند.

مکس با اصرار درآمد: «معلومه که منظورمون جاذبه نیست. ایزاک نیوتن اولش سس رو کشف می‌کنه بعد اون رو می‌ریزه روی سیب‌زمینی پخته‌ش و یهو از ودش می‌پرسه که چرا سس به جای بالا رفتن می‌ریزه پایین. اینطوری می‌شه که نیروی جاذبه رو هم کشف می‌کنه.»

مالی پشت برادرش درآمد و گفت: «به همین دلیل هم اسم نیروی جاذبه رو از روی سس انتخاب می‌کنه. کاملا واضح و مشخصه...

کتاب راهنمای خل بازی‌های مکس و مالی: چگونه نابغه باشیم اثر دومینیک بارکر و ترجمه‌ی مسعود ملک‌یاری توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

• نویسنده: دومینیک بارکر
• تصویرگر: هانا شاو
• مترجم: مسعود ملک یاری
• انتشارات: پرتقال