loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب رامونا و خواهرش (رامونا 1)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
145,000 تومان
* تنها 2 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب رامونا و خواهرش از مجموعه ی رامونا نوشته ی بورلی کلی یری و ترجمه ی پروین علی پور توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

” رامونا کوییم بی ” با موهای قهوه ای و چشمانی آبی، چهار سال دارد و خواهر کوچکترِ ” بئاتریس کوییم بی ” است. او قوه ی تخیّل بسیار قدرتمندی دارد و دختری بازیگوش و آتش پاره است، البته لقب آتش پاره را بئاتریس به او داده است؛ چرا که رامونا کار هایی می کند که خون خواهرش و اعضای خانواده اش را به جوش آورده است. مثلاً رامونا، بئاتریس را مجبور می کند تا روزی هزار دفعه با صدای بلند یک کتاب کودکانه را بخواند و وقتی هم که خواهرش کتابی را به امانت می گیرد او با لج بازی و نوشتن اسمش روی تمام صفحات، سعی می کند تا کتاب را برای خودش نگه دارد و بئاتریس مجبور شود آن را بخرد. گاهی وقتا هم مثل روزهایی که بئاتریس مشغول مهره بازی با بچه ی همسایه شان هست، رامونا با سه چرخه اش از روی بازی آنها رد می شود و سر و صدا در می آورد. آن قدر بئاتریس بیچاره را عصبی می کند که او آرزو کند کاش هیچ وقت خواهری نداشت و در دلش هیچ محبتی به رامونا نمی ماند. بئاتریس بعضی اوقات واقعاً از کارهای رامونا خجالت می کشد و هر چقدر هم می خواهد کارهای درست و غلط را به او آموزش دهد، رامونا نمی پذیرد و انگار هیچ گوش شنوایی ندارد. خیلی وقت ها هم بئاتریس بیچاره از دست رامونا کم می آورد. مثلِ وقت ...

 


برشی از متن کتاب


وقتی بئاتریس عصر دهمین سالروز تولدش، از مدرسه به خانه برگشت، احساس کرد تا آن لحظه، روزش خیلی عالی گذشته است...؛ بسته های هدیه کنار بشقاب صبحانه اش، لباس نویی برای پوشیدن در مدرسه ، و بعدش هم، تولدت مبارک خواندن تمام بچه های کلاس فقط به خاطر او! اما بهترین قسمتش هنوز مانده بود!! قرار بود خاله بئا برای شام بیاید. بئاتریس دل توی دلش نبود تا با خاله اش درباره ی نقشی که در تئاتر مدرسه بازی کرده بود، صحبت کند. و البته، دلش برای هدیه های خاله بئا هم پر می زد! خاله بئا همیشه برای او ( چون هم اسمش بود ) کلی هدیه ی اختصاصی می آورد. سر شام هم حتماً کیک تولد زیبایی با ده تا شمع انتظارش را می کشید. احتمالاً مادر تمام بعد از ظهر سرگرم پختن و تزئین آن بوده و حالا آن را جایی، در کابینت آشپزخانه پنهان کرده بود. مادر پس از بوسیدن بئاتریس گفت: متاسفم، بئاتریس. ولی مجبورم ازت خواهش کنم رامونا را یک کم بیرون آشپزخانه نگه داری. بئاتریس پرسید: برای چی؟ و گمان مرد، لابد مادرش در فکر برنامه ای غافلگیر کننده است. مادر توضیح داد: برای این که بتوانم کیک تولدت را بپزم. فریاد بئاتریس بلند شد: وای، مامان! یعنی هنوز آماده نشده!؟ مادر گفت: امروز از آن روز های بدبیاری بود. اول از همه، اتفاقاً نوبت من بود که بچه ها را به مهد کودک برسانم. بنا بر این، همه شان را از دم خانه های شان سوار کردم، به مهد کودک رساندم و برگشتم خانه‌بعد تا ظرف های صبحانه را شستم و رختخواب ها را مرتب کردن، موقع برگرداندن بچه ها شد. پس از ناهار هم، تازه شکر و کره را توی همزن برقی مخلوط کرده بودم که تلفن زنگ زد. وقتی برگشتن...، چشمت روز بد نبیند! فکر می کنی چی دیدم؟ بئاتریس که تقریباً شک نداشت رامونا دسته گلی به آب داده است، پرسید: چی؟ _ رامونا تمام تخم مرغ ها را توی مایه ی کیک انداخته و شروع کرده بود به هم زدن! بئاتریس، جا خورده پرسید: با پوست و موست؟ مادر با خستگی تکرار کرد: با پوست و موست! بنا بر این، مجبور شدن دوباره اتومبیل را از پارکینگ بیرون بیاورن، بروم سوپر مارکت و تخم مرغ بخرم. بئاتریس از خواهر کوچکش که داشت با عروسکش، بندیکس، بازی می کرد، پرسید: چرا این کار را کردی؟! رامونا جواب داد: می خواستم ببینم چی می شود. بئاتریس با عصبانیت فکر کرد ، اصلاً عین خیالش نیست! ببین چه نشسته جوری کیک تولدم را حرام کرد؟

فهرست


رامونا، بزرگترین مشکل بئاتریس! قدرت تخیلی رامونا و ریبسی رامونا و ماجرای سیب ها! رامونا و ماجرای مهمانی! جشن تولد بئاتریس و...!!

نویسنده: بورلی کلی یری ترجمه: پروین علی پور انتشارات: افق

مشخصات


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب رامونا و خواهرش (رامونا 1)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل