loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب راز درخت ها | پرتقال

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره کتاب راز درخت ها

"ویلیام"، پسر کوچکی است که در یتیم خانه ی "گریم لاچ" زندگی می کند. او یک روز متوجه می شود درخت جلوی یتیم خانه شب گذشته به شکل یک جغد زیبا درآمده است. ویلیام در کمال تعجب می بیند که هر شب درختی به شکل یک حیوان در می آید: کله ی یک گربه، خرگوش دوست داشتنی، یک طوطی، فیل و حتی یک اژدهایی بزرگ. ویلیام با کنجکاوی شب ها پشت پنجره می ایستد تا خالق این شاهکارها را پیدا کند. بلاخره یک شب موفق می شود. مرد باغبانی را می بیند که در تاریکی شب با یک قیچی سراغ درختان می رود و آن ها را به شکل جانور و موجوداتی جالب هرس می کند. مردم شهر "گریم لاچ" درختان تازه را دوست دارند و از تماشای آن ها لذت می برند. ویلیام مرد باغبان را تا پارک محله دنبال می کند. باغبان که علاقه ی پسرک را می بیند از او می خواهد تا برای شکل دادن درختان پارک کمکش کند. آن دو هر روز تا دیر وقت درختان را شکل می دهند. یک شب ویلیام از خستگی در پارک به خواب می رود و صبح که بیدار می شود، می بیند که مرد باغبان رفته و یک قیچی باغبانی برای او به یادگار گذاشته است. این داستان زیبا در کتاب "راز درخت ها" با متنی روان و ساده برای کودکان و نوجوانان تالیف شده است. جلد سخت، تصاویر فوق العاده به همراه ورق های براق سبب جذب هر چه بیشتر مخاطب می شود.

بخشی از کتاب راز درخت ها

انگار با جادویی یک شبه، سر و کله ی یک جغد دانا توی حیاط پیدا شده. ویلیام تمام روز همین جور هاج و واج به جغد خیره شد ...

و آن قدر خیره ماند. تا هوا تاریک شد.

آن شب او با ذوق و شوقی که توی دلش داشت، خوابش برد.

صبح روز بعد، ویلیام اصلا بی حوصله و کسل نبود.

او هر روز یک درخت تزیین شده ی تازه پیدا می کرد. درخت بعدی یک خرگوش بامزه بود کنار یک طوطی قشنگ ...

و یک فیل بازیگوش.

با هر درخت تازه آدم های بیشتری آن جا حمع می شدند.

توی محله ی گریم لاچ داشت اتفاق تازه ای می افتاد.

یک اتفاق خوب.

روز بعد ویلیام با سرعت از خانه دوید بیرون و همراه مردم راه افتاد و رفت دنبال ...

شگفت انگیزترین شاهکار دوران!

تا کلی وقت بعد از غروب خورشید، جشن و سرور مردم هنوز به راه بود.

وقتی ویلیام می خواست راه بیفتد سمت خانه، چشمش خورد به یک غریبه.

یعنی خودش بود؟

یک دفعه آن آقای محترم برگشت سمت ویلیام و گفت: «توی این پارک یه عالمه درخت است. می توانی کمکم کنی؟»

آن مرد باغبان شب بود!

آن ها زیر نور مهتاب تا دیر وقت پا به پای هم کار کردند.

صبح روز بعد ویلیام با سر و صدای خانواده های سرخوشی که گردش می کردند، از خواب یسدار شد و چشمش خورد به هدیه ی باغبان شب.

همه ی مردم بیرون آمده بودند تا نتیجه ی کار مرد و ویلیام را ببینند.

زمان که گذشت، رنگ برگ ها عوض شد ...

و همه شان ریختند.

تا این که دیگر انگار نه انگار باغبان شب به آن جا آمده بود.

اما مردم شهر دیگر آن مردم قبلی نبودند.

ویلیام هم دیگر آن پسر قبلی نبود...

کتاب راز درخت ها اثر تری فن و اریک فن با ترجمه ی شبنم حیدری پور توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

 



  • نویسنده: تری فن - اریک فن
  • مترجم: شبنم حیدری
  • انتشارات: پرتقال

اریک فن


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب راز درخت ها | پرتقال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل