loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب رازهای مانولیتو - آفرینگان

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب رازهای مانولیتو نوشته ی الویرا لیندو و ترجمه ی فرزانه مهری توسط نشر آفرینگان به چاپ رسیده است.

مانولیتو که همیشه ماجراهای بسیار بامزه و خنده داری برای تعریف کردن دارد این بار رازهایش را بازگو می کند. او معتقد است که همه ی آدم ها رازهایی دارند اما اغلب جسارت گفتن آن ها را ندارند. مثلا مانولیتو علاوه بر این که با ییهاد دوست است در دلش همیشه از قلدری های او می ترسد یا این که یکی از رازهای مهمش این است که همیشه به برادر کوچکترش حسادت می کند! درکتاب فوق برخی از رازهای زندگی مانولیتو در قالب ده داستان کوتاه از زبان خودش روایت می شود. به عنوان مثال در یکی از داستان ها می خوانیم که برادر کوچک مانولیتو چهار ساله شده و مادر قصد دارد برای او جشن تولد باشکوهی ترتیب دهد به همین دلیل از مانولیتو می خواهد تا با پول های قلکش برای برادرش هدیه تولد بخرد؛ اما مانولیتو اصلا راضی به این کار نیست. بلاخره روز تولد فرا می رسد و هر یک از مهمان ها با هدیه ای وارد می شوند. مانولیتو اصلا نمی تواند این همه توجه به جونور را تحمل کند. اما بدتر از همه کادوی پدربزرگ است! او یک سویشرت با عکس توئیتی (جوجه ی مشهور انیمیشنی به همین نام) برای جونور خریده و مانولیتو که همیشه آرزوی داشتن آن را داشته با دیدن هدیه حسابی ناراحت می شود. ظاهرا هیچ کس متوجه حال روحی بد مانولیتو نمی شود تا این که او تصمیم می گیرد...

ماجراهای مانولیتو شامل چند جلد کتاب با عناوین مختلفی چون مانولیتو به سفر می رود، رازهای مانولیتو، من و جونور، کریسمس مانولیتو و ... می باشد که برای کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است. شخصیت اصلی داستان پسر کوچولویی به نام مانولیتو است که در قالب داستان هایی طنزآمیز همه ی خرابکاری هایی که در مدرسه، خانه و محله شان به بار می آورد را روایت می کند. او همراه پدر، مادر، برادر کوچکش که مانولیتو جونور صدایش می کند و پدربزرگ دوست داشتنی اش زندگی می کند. ییهاد و گوش گنده دوستان صمیمی مانولیتو هستند که در بیشتر خرابکاری ها و شیطنت ها او را همراهی می کنند!

 


فهرست


مانولیتو و دیگر شخصیت های داستان زندگی من (تمام آن) توئیتی ها بی رحمی یک مادر سوء ظن وحشتناک یک خسارت جبران ناپذیر گم شده حتی نمی خواهم آن را به یاد بیاورم اعتصاب شکن ولاسکوئز علیه تبعیض جنسیت م.م

برشی از متن کتاب


به طبقه ی اول رسیده بودم که صدای حرف زدن لوئیزا و مادرم را شنیدم. واقعا بدشانسی بود. روی پله ها نشستم و تصمیم گرفتم صبر کنم تا مادرم به خانه برود. لوئیزا و مادرم از خنده روده بر شده بودند من هم حوصله ام سر رفت، پس خیلی آرام چند پله بالاتر رفتم تا صحبت های آن ها را بشنوم و کمی تفریح کنم. چون علاوه بر آن باسنم هم یخ زده بود. چیزی که شنیدم هرگز از حافظه ی قدیمی و فراموش شده ام پاک نخواهد شد. مادرم به لوئیزا می گفت که بی صبرانه منتظر است تا ببیند امسال برای روز مادر چه چیز وحشتناک دیگری درست کرده ام و زد زیر خنده. «وقتی که برادرش هم کاردستی درست کند، می توانم موزه ی وحشت باز کنم.» و دوباره زدند زیر خنده. «حتما دوست دارند که هدیه هایشان در معرض دید عموم قرار بگیرد. یادت هست، پارسال، مجبور شدم خانه ی یخی اش را برای یک ماه روی پیشخان بگذارم. خوشبختانه وقتی بهش گفتم ممکن است برادرش آن را بشکند، قبول کرد آن را روی مخزن آب سیفون توالت بگذارم.» و دوباره خنده های غیرانسانی. حالا می فهمم چرا خانه یخی من بالای مخزن آب بود. همان خانه ی یخی که خلال دندان هایش را پدربزرگم مکیده بود تا برای درست کردن قوس خانه کوچک قطبی نرم تر شود. مجبورش کردم دو تا جعبه ی پر خلال دندان را بمکد. باید دو تا دو تا آن ها را در دهانش می گذاشت، هر طرف یکی، البته زیاد اذیت نمی شد، برای این که پدربزرگم حتی وقتی دندان مصنوعی اش را نگذاشته باشد. می گوید با وجود آن ها کم تر دلش برای سیگار و زمانی که دندان واقعی داشته تنگ می شود. خانم ازم پرسید: «چکار می کنی که خلال دندان ها آن قدر خوب خم می شوند؟» روشم را برایش توضیح دادم و تمام کلاس از من تقلید کرد. برای آن هایی که هنوز پدربزرگشان را داشتند آسان تر بود...

نویسنده: الویرا لیندو مترجم: فرزانه مهری انتشارات: آفرینگان  

الویرا لیندو


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب رازهای مانولیتو - آفرینگان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل