loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دیو و دلبر - پینه دوز

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب دیو و دلبر نوشته ی شرکت والت دیزنی و ترجمه ی مهسا طاهریان توسط انتشارات پینه دوز به چاپ رسیده است.

در قصری بزرگ و باشکوه، شاهزاده ای خودخواه و مغرور زندگی می کند. روزی از روزها پیرزن گدایی تصمیم می گیرد به آن جا برود اما شاهزاده اجازه ی ورود به قصر را نمی دهد. پیرزن که قدرت جادویی دارد و می تواند ظاهر انسان ها را عوض کند؛ از این رفتار او بسیار ناراحت می شود و او را به یک دیو و تمام خدمه ی قصر را به شکل اشیاء در می آورد؛ در نهایت هم یک شاخه گل رُزِ جادویی به او می دهد و می گوید: این گل تا بیست و یک سالگی ات باقی خواهد ماند اگر تا زمان افتادن آخرین گلبرگ، توانستی دوست داشتن دیگران را یاد بگیری دوباره به ظاهر اول خود باز می گردی در غیر این صورت تا پایان عمرت به شکل دیو باقی خواهی ماند. چند وقتی از این ماجرا می گذرد تا این که روزی موریسِ مخترع، پدر دختری به نام بِل، که در روستایی نزدیک همان قصر زندگی می کنند؛ تصمیم می گیرد اختراع جدیدش را به شهر ببرد اما با تاریک شدن هوا مسیرش را گم می کند و سر از قصر دیو در می آورد و در آن جا به دست او زندانی می شود. وقتی بِل اسب پدرش را می بیند که تنها به روستا بازگشته است، برای نجات جان پدرش به سمت قلعه ی دیو راه می افتد...

دیو و دلبر جلد دیگری از مجموعه داستان های شرکت والت دیزنی می باشد که در چند جلد از جمله دامبو، گربه های اشرافی، تارزان، آلیس در سرزمین عجایب، سیندرلا، بامبی و... به چاپ رسیده است. داستان های این مجموعه برگرفته از قصه های نوشته شده توسط انجمن نویسندگان شرکت بزرگ والت دیزنی می باشد که به صورت انیمیشن درآمده اند. زبان ساده، صفحات مصور، رنگ آمیزی شاد تصاویر و داشتن قطع کوچک جیبی از جمله ویژگی های مثبت این مجموعه می باشد.


برشی از متن کتاب


در روزگاران قدیم، شاهزاده ای خودخواه و مغرور زندگی می کرد. روزی پیرزن گدایی قصد رفتن به قصر شاهزاده را کرد، ولی او به پیرزن اجازه ی ورود نداد. پیرزن جادوگر که می توانست شکل و قیافه ی آدم ها را عوض کند، شاهزاده را تبدیل به دیوی ترسناک کرد و تمام افراد قصر را نیز طلسم کرد. بعد پیرزن به دیو گُل رُزی جادویی داد و گفت: این گل تا بیست و یک سالگی تو می ماند. اگر تا افتادن آخرین گلبرگ آن یاد بگیری کسی را دوست داشته باشی و او هم تو را دوست داشته باشد، طلسم باطل خواهد شد، در غیر این صورت تا آخر عمرت دیو خواهی ماند. در روستایی نزدیک قصر، مخترعی به نام موریس با دختر زیبایش بِل زندگی می کردند. یکی از مردان جوان روستا به نام گَستون خیلی دلش می خواست با بِل ازدواج کند. او به دوستش لِفو گفت: بِل بهترین و زیباترین دختر این روستاست و من هم سزاوار بهترین ها هستم. اما بِل جواب رد به گَستون داده بود. او هرگز نمی توانست با آدم از خود راضی و متکبری مثل این جوان ازدواج کند. روزی موریس برای بردن جدید ترین اختراعش به نمایشگاه به راه افتاد. اما هنگامی که شب فرا رسید، راهش را گم کرد و مجبور شد به قلعه ی دیو پناه ببرد. اشیای جادو شده به موریس خوش آمد گفتند. لومییِر، شمعدان زیبا، کُگسوُرت، سلعت با شکوه، خانم پات، قوری با نشاط و پسرش چیپ که یک فنجان بود. اما همین که دیو فهمید غریبه ای وارد قلعه اش شده است، خشمگین شد و او را به زندان انداخت. از آن طرف اسب موریس تنها به خانه برگشت. بِل به محض دیدن اسب، برای پیدا کردن پدرش به راه افتاد. وقتی پدرش را در آن زندان سرد یافت، خیلی گریه کرد و گفت: آه پدر، من باید شما را از این جا نجات دهم. اما بِل احساس خطر می کرد، برای همین برگشت و دور و برش را نگاه کرد. ناگهان دیوی را دید که بالای سرش ایستاده و به او زل زده است. از او خواهش کرد و گفت: اجازه بده پدرم برود و من را به جای او زندانی کن. دیو قبول کرد و موریس را از زندان بیرون آورد و به روستا فرستاد. سپس دیو، اتاق بِل را به او نشان داد و گفت: می توانی به هر جای قصر بروی به جز قسمت غربی که ممنوع است. بِل قبول ککرد اما از زندانی شدنش خیلی غمگین بود...        

نویسنده: شرکت والت دیزنی مترجم: مهسا طاهریان انتشارات: پینه دوز  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دیو و دلبر - پینه دوز" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل