loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دیوان صفیعلی شاه

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب دیوان صفیعلی شاه شامل مجموعه اشعار حاج میرزا محمدحسن صفی علیشاه در انتشارات صفی علیشاه به چاپ رسیده است.

"دیوان صفیعلی شاه" شامل غزلیات، ترجیعات، مسمطات، قصائد، مقطعات و مفردات و رباعیات می باشد. فضای شعری این شاعر بزرگ، صوفی منشانه و عاشقانه است که برخی از غزلیات، قصائد و مسمطات این کتاب بسیار زیبا و دلربا هستند. برخی دیگر از آثار این عالم بزرگ عبارت اند از:  1. تفسیر منظوم قرآن.  2. بحر الحقایق.  3. زبدة الاسرار.  4. عرفان الحق.  5. میزان المعرفة.

حاج میرزا محمد حسن صفی علیشاه در تاریخ 3 شعبان 1251 قمری در شهر اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش تاجر بود و به همین جهت آنها به یزد رفته و در آنجا ساکن شدند. صفی علیشاه دوره کودکی و نوجوانی خود را در شهر یزد گزراند. وی تا سن 20 سالگی در یزد ماند و تحصیلات خود را گذراند. صفیعلی شاه پس از اتمام تحصیلات و در سن 21 سالگی به شیراز نقل مکان کرد و در آن جا بود که یکی از مریدانِ "میرزا کوچک رحمت علیشاه" شد. پس از دورۀ ای او به یزد رفت، مدتی در آن جا ماند و پس از آنجا به هندوستان رفت. چندسالی را در هندوستان اقامت داشت. صفی علیشاه از مشهور ترین عارفان و فیلسوفان قرن سیزده و چهارده و از جمله بزرگان عرفاء بود که راه سلسله نعمت اللهی را در پیش گرفته بود. صفی علیشاه سال های پایانی عمر خویش را در "خانقاه صفی علیشاهی" گذراند. وی پس از 8 سال اقامت در خانقاه، در سال 1316 هجری قمری و در سن 65 سالگی چشم از جهان فروبست.


برشی از متن کتاب


"تا تماشای قیام تو بقامت کردند عاشقان بر سر کوی تو قیامت کردند . با کمانداری ابروی تو عشاق بجاست سینه را گر سپر تیرر ملامت کردند . خوب شد کاهل دل از خانقه آزاد شدند خوبتر آنکه بمیخانه اقامت کردند . آندو زلف سیه از یک گلۀ در شب هجر اشک داند که چه با دل بغرامت کردند . سحر یا معجزه در کشتن ما چشم و لبت هر دو دانند بهم دست و کرامت کردند . چشم بیمار تو دانند کرا کرده خراب دردمندان که ز دل ترک سلامت کردند . هر که وصف تو شنید از دو جهان جمله گذشت زاهدان گر نگذشتند لئآمت کردند . خورده بینان بجز از حرف و سخن هیچ نبود گر که تعیین دهانت بعلامت کردند . بیحضور تو از آن عمر که رفت اهل نظر خاکها بر سر از اندوه و ندامت کردند . ای صفی خرقۀ ارشاد بمیخانه مبر کاندر آنجا حذر از دلق امامت کردند"

فهرست


چند کلمه ی درباره ی صفی علی شاه و آثارش مقدمه به قلم مولوی گیلانی نصایح و نوشته های صفی علی شاه فهرست غزلیات سوگند خورده ایم به موی تو بارها شستند به می خرقه ی آلوده ی ما را دل نداد از دست یک مو زلف یار خویش را بر نثار یار جان اندک بود درویش را ترک عقل ذوفنون کردیم ما از شهر مه نو سفرم باز روانه است از حسرت لعلی که در او آب حیاتست دلبر امروز کمر بست و به قامت برخاست کرده به پا قامت نشسته قیامت با ذی نفسی نیست که او یک نفسی است گفتم اندر قدمت این سرو و این جان منست ای صفی معشوقت آخر دیدی اندر خانه بود یار آمد و از جان و جهان بی خبرم کرد تا تماشای قیام تو به قامت کردند دل طلبکار وصال ار زتو در کوی تو بود کمان ابروی پیوسته را چو زه سازد دل غمدیده به تنهایی هجران خو کرد تا رشته ی میثاقم با موی تو محکم شد دل در شکن طره جانانه چه سازد داشتم چشم به عهدی که کند یار بماند دانم که زلفت از چه خم اندر خم اوفتد دو چشم مست تو برشان یکدیگر کوهند هزار دور از سپهر چو بگذرد که شود در کوی تو یک لحظه اقامت نتوان کرد رفت دلدار و غمش در دل غمخوار بماند چو آندو زلف شب آسا حجاب مه گردد شاهدی کاهل نظر عشق جمالش دارند ای حسین ابن علی از باطن پاکت مدد در عشق تو آن بهره که حاصل شود آخر از بهر قرار دل دیوانه ی خود باز خیال سرزده آورد در کنار منش به حرف آید گر او با من دهم جان را به آوازش دلا به موسم گل باده نوش و خندان باش می رفت بخود می گفت رمزی لب خاموشش دل به گیسوی تو پی برد غم آنجا بگرفتش چشم تو می رود همی از خود واین دل از پسش روی نیاورد به من یار که معیوب و بدم مگر بهر سفر بربسته محمل باز جانانم هیچ شگفتی زهر چه هست به عالم می برد دل من به آن ترک ختایی چون کنم گویند که من بر کف در راه توسر دارم ما کعبه بجز کوی خرابات نکردیم از چشم تو ما مست و زلعل تو بجوشیم من اندر خرقه دوش از سوز می غرق عرق گشتم من به مهلک دل شهنشه بوده ام تا بوده ام گفتم که به جام تست خون دلم ناچیزم خواهم از دیوانگی بکشم دست من عادت ابروی تست فتنه در انداختن مهر است مرا بر لب پیش لب قند تو دلی که می کشد او را کمند گیسویی این کمر جانان که تنگ از بهر نیرو بسته ای امروز نیامد به من از دوست بریدی در طواف حرمم گفت بگوش آگاهی برده عقل و هوش از من دلبری قدح نوش تواگر کناره از ما ز ره مجاز کردی گر عناصر سرگران کردند با من نوبتی در انجمن بخرام آمدی و رو بستی فهرست ترجیعات ای غمت اصل مدعای وجود چونکه در جوش بحر وحدت شد حق داشت پیش از آنکه بود جسم و جوهری فهرست مسمطات بشناختمت در همه جا ای بت عیار تو پریچهره مر از مردم بالایی واجبی هویدا گشت در لباس امکانی در شهر ما بتی است که بر جان بود امیر خواهم ای دل محو دیدارت کنم تا شد دلم شکسته ی آن زلف عنبرین ای ترک چه باشد دگرت باز بهانه توکئی کز عقب پرده کشی اینهمه سر فهرست قصائد دلا دیدی که در درماندگیها برباد داده زلف مجعد را ما را نبود جز بتو امید مراعات غرقیم در محیط غم ای کشتی نجات دمی به عمر نبودم از این خیال آزاد به ما عید مولود شاهی مبارک چون موج زن شد در ازل دریای ذات ذوالکرم نفس گردیده جری جرم فزون طاعت کم به سیزده از رجب آن بیقرین مطلق الذاتی که او دارنده ی اشیاستی جهل بر هم کتاب عقل و دفترهای طولانی گل چرا مانده به گلشن بعد فوت گلعذاری نسب نامه مقطعات و مفردات - مناجات

(قصائد - غزلیات - ترجیعات - رباعیات) شاعر: حاج میرزا حسن صفی علیشاه (به کوشش منصور مشفق) همراه با: مثنوی بحرالحقایق انتشارات: صفی علیشاه

مشخصات

  • نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
  • قطع وزیری
  • نوبت چاپ 3
  • تعداد صفحه 416

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دیوان صفیعلی شاه" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل