loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دیزی دکتر (شغل آینده ی من 1)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب دیزی دکتر اولین جلد از مجموعه ی شغل آینده ی من اثر مندی راس با ترجمه ی فرزاد امامی و تصویرگری اما داد، از سوی نشر افق به چاپ رسیده است.

خانم دیزی، دکتر مهربان و با حوصله ی می باشد که در مرکز جراحی شهر مشغول به کار است. از آنجایی که او پزشک می باشد برای سلامتی اهمیتی ویژه ای قائل است و رمز سلامتی را ورزش مداوم می داند بنابراین او هر روز صبح بعد از بیدار شدن به پارک می رود و کمی ورزش می کند سپس برای معاینه ی بیماران به مطبش می رود. از نظر او قلب کسانی که به طور مرتب ورزش کرده و تغذیه سالمی دارند به خوبی کار می کند و کمتر دچار بیماری می شوند... بچه ها بعد خواندن این کتاب با شغل پزشکی و دغدغه های یک پزشک آشنا شده و علاوه بر این متوجه اهمیت ورزش در حفظ سلامتی شان می شوند. وجود تصاویر رنگی و زیبا در کنار متن کوتاه بر جذابیت کتاب فوق افزوده است.

مجموعه ی "شغل آینده ی من" در بر گیرنده ی داستان های کوتاه با بیانی کودکانه است که در هر یک از آن ها کودکان با شخصیت اصلی داستان همراه شده و با یکی از مشاغل آشنا می شوند تا در آینده و انتخاب مسیر شغلی کمکشان کند. از این مجموعه کتاب های مونا معلم، فابیو فوتبالیست، پنی پرستار، دیک دامپزشک، اشلی آتش نشان، پلی پلیس، بیلی بنا، مک مزرعه دار، رالف راننده و آنی آرایشگر به چاپ رسیده است. کتاب "دیزی دکتر" اولین جلد از مجموعه ی فوق برای گروه سنی الف و ب به چاپ رسیده است.

 


برشی از متن کتاب


دیزی دکتر صبحانه ی مفصلی خورد. وقتی می خواست سر کارش برود، گفت: «نباید گوشی ام را فراموش کنم. امروز باید به صدای قلب خیلی از مردم گوش کنم.» مرکز جراحی شهر خیلی شلوغ بود. مردم زیادی آمده بودند تا در قلب سالم، دکتر قلب شان را معاینه کند. اولین نفر، اشلی آتش نشان بود. صدای قلبش خیلی منظم بود ... دیزی دکتر پرسید: «شما مرتب ورزش می کنید؟ ورزش برای قلب خیلی خوب است.» اشلی آتش نشان گفت: «بله، خیلی زیاد ... من مرتب از نردبان بالا می روم ...» نفر بعدی پلی پلیس بود. قلب او هم صدای خیلی منظمی داشت. دیزی دکتر پرسید: «شما مرتب ورزش می کنید؟» پلی پلیس گفت: «پس چی؟ من مرتب سگ های فراری را تعقیب می کنم و آن ها را به صاحب های شان بر می گردانم.» آخرین نفر بیلی بنا بود که ساختمان را می ساخت. اما صدای قلبش خیلی عجیب بود. ایک ... ایک ... ایک ... دیزی دکتر فریاد زد: «این صدا، صدای قلب یک موش سالم است!» یک دفعه، موش خانگی بنا، از جیب لباس کارش آمد بیرون و پرید روی زمین. دیزی دکتر فریاد کشید: «وای!» بیلی بنا تمام مرکز جراحی را به دنبال موش دوید تا بلاخره او را گرفت. دیزی دکتر گفت: «حالا خوب شد، می بینم که خیلی ورزش کردی!» بنا گفت: «خیلی زیاد ... از بس دنبال این موش دویدم.» بعد، دیزی دکتر به صدای قلب بیلی گوش داد. دیزی دکتر گفت: «صدای قلب تو هم منظم است. قلب تو خیلی سالم است.» بعد دیزی دکتر به خانه رفت تا یک فنجان چای بخورد. وقتی به آن جا رسید کارتی به شکل قلب جلوی در خانه اش پیدا کرد.        

  • کتاب های فندق
  • نویسنده:مندی راس
  • مترجم: فرزاد امامی
  • انتشارات: افق


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دیزی دکتر (شغل آینده ی من 1)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل