کتاب دیداری شگفت با محمدبن زکریای رازی (سفرهای پر ماجرای داری و ناری)

کتاب دیداری شگفت با محمد بن زکریای رازی از مجموعه کتاب های سفرهای داری و ناری، نوشته ی ابوالقاسم فیض آبادی و تصویرگری میثم خانکشلو توسط نشر نخستین به چاپ رسیده است.

هدف این کتاب آشنایی کودکان با اندیشمندان و مشاهیر ایران زمین می باشد. ناری ده ساله و برادرش داری دوازده ساله، به روستای ظریف آباد در دامنه ی کوههای سبزوار و خانه ی مادربزرگشان می روند. آن ها از شهرهای گرمسار، سمنان، دامغان و شاهرود عبور می کنند و از دیدنی های این شهرها دیدن می کنند. آن ها در زیرزمین خانه یک صندوق چوبی با روکش چرمی پیدا می کنند و قفل آن را باز کرده و وسایل قدینی پدربزرگشان را در آن می بینند. آن ها کتابی با عنوان " شرح حال اندیشمندان و مشاهیر ایران را از بین وسایل صندوق بر می دارند. آن ها هر بار درباره ی یکی از شعرا، دانشمندان، و نام آوران ایران زمین مطلبی در کتاب می خوانند و به زمان های گذشته و زمان حیات آن فرد، سفر می کنند و با او درباره کتاب ها و اندیشه هایش صحبت می کنند. ناری و داری پس از بازگشت از دیدار ابن سینا از زیر زمین بیرون آمدند و درباره ی وسایل صندوق با مادربزرگشان صحبت کردند و کمک کردند وسایل را توی ماشین گذاشتند و آماده ی رفتن به باغ پشته شدند. این باغ پشته در شمال روستا قرار داشت و به کمک مردم روستا آباد و پابر جا بود. مردم روستا برای تفریح و گذران اوقات فراغت به آن جا می رفتند. مادربزرگ غذایی محلی به نام قوروت جوش برای ناهار آماده کرد و خانواده و کارگرهایی که کارهای باغ را انجام می دادند، در کنار هم غذا خوردند. عصر همگی به خانه برگشتند. بچه ها موقع خواب درباره ی کتاب با هم صحبت کردند و تصمیم گرفتند فردا به سفری تازه بروند. صبح روز بعد بچه ها به زیر زمین رفتند و کتاب را باز کردند و درباره محمد بن زکریای رازی خواندند و متوجه شدند او طبیبی شیمی دان بوده است. ابوریحان بیرونی رساله ای درباره ی او نوشته و از کتاب ها و رساله های او مفصل نوشته است. او الکل و اسید سولفوریک را کشف کرده بود. او در ری به طبابت پرداخته و بیمارستانی در ری ساخته بود. او در اواخر عمر نابینا شده بود و داستان ها و روایت های زیادی درباره ی نابینایی او نوشته شده است. بچه ها بعد از خواندن شرح زندگی رازی دستهایشان را به هم دادند و چشم هایشان را بستند و وقتی چشم باز کردند خود را در کوچه ای دیدند و فهمیدند نزدیک شفا خانه ی ری هستند...

کتاب مصور است و تصاویر سیاه و سفید و منطبق با متن طراحی شده است.

 

برشی از متن کتاب

کلاس درس آدم های زیادی توی آن باغ در رفت و آمد بودند. عده ای هم روی سکو های آجری زیر سایه ی درخت ها، استراحت می کردند. باغ خیلی سرسبز بود و فضای دلنشینی داشت. داری و ناری از باغ گذشتند و وارد ساختمان شدند و در راهرو جلو رفتند. ناگاه مردی قوی هیکل از یک اتاق خارج شد و تا چشمش به بچه ها افتاد، گفت: " شما این جا چه می کنید؟ بیمار هستید؟ " داری خودش را جمع و جور کرد و گفت: "خیر قربان ما دنبال حکیم رازی آمدیم تا درباره ی بیماری مادربزرگمان صحبت کنیم. " - بسیار خوب. اینک استاد با جمعی از شاگردانش در سالن انتهای راهرو، درس دارند. شما بهتر است منتظر شوید تا درس ایشان تمام شود. ناری گفت: " باشد. منتظر می مانیم. " آن مرد رفت و بچه ها قدری ایستادند و بعد یواش یواش خود را به درِ سالن انتهای راهرو رساندند و کنار در ایستادند و گوش تیز کردند. " حال مواردی را که بار ها گفته ام و بر آن ها تاکید داشته ام، دوباره می گویم. این ها مواردی است که در مراحل بهبودی بیمار به شما کمک می کند. " داری سرش را کمی جلو برد و عده ی زیادی را دید که با پیراهن و دستار سپید نشسته اند و به حرف های پیرمردی خوش سیما گوش می دهند که بر کرسی کوتاهی نشسته بود. یکی از حاضران از جا برخواست و پرسید: " استاد رازی، برخی از بیماران جواب درست به سوالات نمی دهند و این کار ما را دشوار می کند. " داری فوری روی برگرداند و به ناری گفت : "شنیدی؟ پی ما درست آمده ایم. حکیم زکریای رازی در حال تدریس است. " پچ پچ بچه ها و سرک کشیدن شان باعث شد یک لحظه استاد درس را قطع کند و آهسته خودش را به در برساند.

نویسنده

" ابوالقاسم فیض آبادی " متولد 1333 در تهران و نویسنده ی داستان‌های کودک و نوجوان ایرانی و عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان می ‌باشد. از او تا کنون  بیست و  سه جلد کتاب به چاپ رسیده است. از آثار او می توان کتاب های دیدار با زکریای رازی، دیدار با حکیم عمر خیام، دیدار با بزرگمهر حکیم، دیدار با ناصر خسرو، دیدار با عطار نیشابوری، دیدار با مولوی، دیدار با ابوریحان بیرونی، دیدار با خوارزمی، دیدار با سعدی، دیدار با شیخ بهایی، دیدار با عبید زاکانی، دیدار با حافظ، آرش کمانگیر به روایت دگر، تبرزین نادر، پسری که امیر را دوست داشت را نام برد.

• سفرهای پرماجرای داری و ناری
• نویسنده: ابوالقاسم فیض آبادی
• تصویرگر: میثم خانکشلو
• انتشارات: نخستین