loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دو قدم تا لبخند - آدینه زاده

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
95,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب دو قدم تا لبخند با ترجمه ی حسن آدینه زاده، زهرا حسنیان و سلماز بهگام در انتشارات ترانه به چاپ رسیده است.

کتاب "دو قدم تا لبخند" مجموعه ای  از 246 داستان کوتاه و خواندنی است که مضامینی هم چون عشق، لبخند، غم را پوشش داده، روایت هایی خواندنی و پند آموز را برای مخاطب تشریح نموده و لحظاتی زیبا و دل انگیز را برای وی خلق می کند. به طور کلی، هر یک از این قصه ها، شخصیت ها و داستان هایی متفاوت و متمایز از دیگری دارند. به طور مثال، در داستان "معجزه ی عشق"، شخصیت های اصلی داستان، زن و مردی هستند که علی رغم میل شان، با گذشت سال ها از زندگی مشترک، صاحب فرزندی نشده و همین موضوع موجب غم و اندوه این زوج گشته است. در یکی از روزها، جهت گردش به جنگلی رفته و در آن جا چشم شان به ببر کوچکی می افتد. زن تصمیم می گیرد تا ببر را با خود به منزل ببرد اما مرد مخالفت می کند زیرا معتقد است که حتما ببر مادر در جایی نزدیکی آن ها، مراقب فرزندش بوده و به محض احساس خطر، حتما به آن ها حمله خواهد کرد. در این هنگام، همسرش بدون هیچ توجهی به سخنان او، ببر را در زیر پالتوی خود مخفی نموده و با سرعت سوار بر ماشین شده و از شوهرش می خواهد تا هر چه سریع تر آن جا را ترک کنند. ببر وارد منزل این زوج شده و با عشق و محبت فراوان آن ها، رشد یافته و ببری تنومند می گردد، چند سال بعد، مرد از دنیا می رود. مدت کوتاهی پس از این واقعه، زن در پی دعوت نامه ای کاری، ماموریت می یابد برای مدت شش ماه، به مجارستان برود. از همین روی، جهت تامین جا و مکانی مناسب و هم چنین خورد و خوراک مورد نیاز ببر، به فکر چاره جویی افتاده و تصمیمی سخت می گیرد؛ تصمیمی که زندگی او و ببر را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.


فهرست


مقدمه داستان تمثیل گنجشک و خدا آخرین پیام مادر معجزه ی عشق چرا مرا دوست داری کسی مانع پیشرفت شماست زنجیر عشق حکمت خدا باور کنی می توانی داستان مورد علاقه ی حضرت مسیح (ع) نامه ای کوتاه به همسرم علم و مسیح نامه ای به خدا جواب خیانت نجات از دریا زن شوهر دوست داشتنی نهایت عشق ارزش یک لبخند دزدی که مامور خدا بود عشق بی پایان دو راهب طلاق هزینه ی عشق بیسکویت مداد عشق و ازدواج چیست؟ دختر پادشاه چرا زنان گریه می کنندذ زیباترین قلب بانک زمان نامه ی خداحافظی استاد گاندی ثروت کوروش پیکاسو کلمه ی جادویی نیایش نشان لیاقت عشق کیف پول مردی که بازیگر شد معجزه ی دعا راز خوش بختی عجای هفت گانه ی خلق پنجره بچه ها راز زندگی مهمانی خدا ترس از شکست حسرت میراث عشق نشان حیات زیباترین چیز در دنیا انعکاس زندگی درک متقابل یک لیوان شیر قشنگ ترین دختری که تاکنون دیده ام مرا چه کسی آفرید؟ فقط بگو سیب مهد کودک شمع امید دو خط موازی سایه ی پیرمرد خوش بخت ترین ها بهترین روز زندگی معلم آن چه هستید خود فریاد می زند کفش طلایی عضق نمی میرد یاس سفید کار کوچک، نتایج بزرگ قضاوت نکنید! تله ی موش خدایا با من حبت کن تقدیم به مادران دیوار شیشه ای ذهن یکی از بستگان خدا بهشت و جهنم درخت آرزو شرط عشق

برشی از متن کتاب


معجزه ی عشق «عشق ... نشان ابدیت است؛ تمامی مرزهای زمان را در می نوردد، سراسر یادمان یک آغاز را پاک و تمامی ترس یک پایان را محور می سازد.» سال ها پیش در کشور آلمان زن و شوهری زندگی می کردند. آن ها صاحب فرزند نمی شدند. یک روز که برای تفریح به اتفاق هم از شهر خارج شده و به جنگل رفته بودند، ببر کوچکی نظر آن ها را به خود جلب کرد. مرد معتقد بود، نباید به آن بچه نزدیک شد. به نظر او ببر مادر در جایی همان حوالی فرزندش را زیر نظر داشت. پس اگر احساس خطر می کرد به هر دوی آن ها حمله می کرد و صدمه می زد. اما زن انگار حرف های همسرش را نمی شنید؛ خیلی سریع به سمت ببر رفت و ئبچه ببر را زیر پالتوی خود مخفی کرد و بعد دست همسرش را گرفت و گفت: «عجله کن ما هر چه سریع تر باید سوار اتومبیل مان شویم واز این جا برویم.» آن ها به آپارتمان خود بازگشتند و به این ترتیب ببر کوچک عضوی از خانواده ی کوچک شد. آن دو با یک دنیا عشق و علاقه به ببر می رسیدند. سال ها از پی هم گذشت و ببر کوچک در سایه ی مراقبت ها و محبت های آن زن و شوهر تبدیل به ببری بالغ شده و با آن خانوده بسیار مانوس بود. در گذر ایام مرد درگذشت و مدت زمان کئوتاهی پس از این اتفاق یک دعوت نامه برای کاری شش ماهه در مجارستان به دست همسرش رسید. زن با این که دل بستگی شدیدی به ببر داشت که مانند فرزندش با او مانوس شده بود. ناچار شد شش ماه کشور را ترک کند و از فرزند دل بندش دور شود. پس تصمیم گرفت ببر را برای مدتی به باغ وحش بسپارد. در این مورد با مسئولان باغ وحش صحبت کرد و با تقبل کل هزینه های شش ماه، حیوان را با دل تنگی زیادی به باغ وحش سپرد. مسئولان باغ وحش کارتی به او دادند تا هر زمان که مایل بود بتواند بدون ممانعت و بدون اخذ بلیت به دیدار ببرش بیاید. دوری از ببر برای زن بسیار دشوار بود. روزهای آخر قبل از مسافرت مرتب به دیدار ببرش می رفت و ساعت ها کنارش می ماند و از دل تنگی هایش با او حرف می زد. سرانجام زمان سفر فرا رسید و زن با یک دنیا غم، با ببر وداع کرد. بعد از شش ماه که ماموریت زن به پایان رسید، وقتی بی تاب و بی قرار به سرعت خودش را به باغ وحش رساند، در حالی که از شوق دیدن ببرش فریاد می زد: «عزیزم، عشق من، من برگشتم ... این شش ماه دلم برایت یک ذره شده بود ... چقدر دوری ات سخت بود، اما حالا من برگشتم». در حین ابراز این جملات مهرآمیز به سرعت در قفس را باز کرد. آغوش گشود و ببر را با یک دنیا عشق و محبت و احساس در بر گرفت. ناگهان صدای فریادهای نگهبان قفس، فضا را پر کرد: «نه، بیا بیرون. بیا بیرون. این ببر تو نیست. ببر تو وقتی این جا را ترک کردی...    

مترجمان: حسن آدینه زاده - زهرا حسنیان - سلماز بهگام ناشر: ترانه


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دو قدم تا لبخند - آدینه زاده" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل