loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دوازده داستان سرگردان | گابریل گارسیا مارکز

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب دوازده داستان سرگردان گابریل گارسیا مارکز

کتاب دوازده داستان سرگردان یکی از بهترین آثار گابریل گارسیا مارکز می‌باشد که با ترجمه‌ی بهمن فرزانه در انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است. کتاب "دوازده داستان سرگردان"، مجموعه‌ی 12 داستان کوتاه تحت عناوین "آقای رئیس‌جمهور، سفر بخیر"، "قدیسه"، "هواپیمای زیبای خفته"، "خواب تعبیر می‌کنم"، "فقط آمدم تلفن کنم"، "وحشت‌های ماه اوت"، "اتومبیل مشکی"، "هفده انگلیسی مسموم‌ شده"، "باد سرد شمالی"، "تابستان سعادتمند خانم فوربس"،" نور مثل آب است" و "رد خون تو روی برف" را در بر می‌گیرد که همگی توسط "گابریل گارسیا ماکز"، نویسنده، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی اهل کلمبیا و با استفاده از گفتاری ساده و روان، به رشته‌ی تحریر درآمده است.

مارکز با ارائه ی روایت هایی جذاب و پرکشش، مخاطب را با شخصیت های داستان هم قدم و همراه می سازد. به عنوان مثال در "آقای رئیس‌جمهور، سفر بخیر"، داستان زندگی پیرمردی تنها، با ظاهری برازنده و خوش پوش را می خوانیم که سال ها پیش همسرش را از دست داده و هم اکنون نیز، با بیماری سختی دست و پنجه نرم می کند. پیرمردی که در گذشته و در طی دو جنگ جهانی، موفقیت های فراوانی را بدست آورده و روزگاری در سمت رئیس جمهور به کشور خویش خدمت می کرد. وی جهت تشخیص علت اصلی بیماری اش، به شهر "ژنو" آمده، با پزشک خود ملاقات کرده و از دلیل بیماری اش آگاه می گردد؛ بیماری ای که به عمل جراحی نیاز داشته و خطراتی بزرگ را به همراه خواهد داشت.

این موضوع او را افسرده تر و غمگین تر از گذشته می سازد تا این که با آشنایی قدیمی رو به رو گشته و درگیر ماجراهایی خواندنی می شود.


بخشی از کتاب دوازده داستان سرگردان

آقای رئیس جمهور، سفر بخیر

در آن پارک دورافتاده، زیر برگ های زرد، روی نیمکتی چوبی نشسته بود و دست ها را به سر نقره ای عصا تکیه داده و به قوهای گردآلود روی دریاچه خیره مانده و به مرگ فکر می کرد. اولین بار که به ژنو آمده بود، دریاچه آرام و بلورین بود. مرغ های دریایی اهلی شده نزدیک می شدند تا از دست او دانه برچینند و روسپیان در ساعت شش بعد از ظهر اشباحی به نظر می رسیدند، پیراهن های ارگاندی به تن و چترهای آفتابی ابریشمی به دست. حالا تا آن جا که چشمش کار می کرد، تنها زن، زنی گلفروش بود که در آن ساحل متروک دکه داشت. نمی توانست باور کند که زمان همه چیز را نابود کرده بود، آن هم نه فقط در زندگی او، بلکه در تمام جهان.

او نیز در آن شهر ناشناس های سرشناس، ناشناسی بیش نبود. کت و شلواری سرمه ای رنگ با راه راه سفید، و جلیقه ای از پارچه ضخیم ابریشمی به تن داشت، و کلاهی بر سر، همانند کلاه قاضی های بازنشسته. سبیلی مثل تفنگداران و موهایی پرپشت که سایه ای آبی رنگ داشت؛ مجعد و شاعرانه. دستانش مثل دستان نوازنده چنگ بود. با حلقه ازدواج به دست چپ؛ حلقه ای نمودار آن که همسرش فوت کرده است. چشمانش برقی شاد در خود نهان داشت. تنها چیزی که از سلامتی او حکایت نمی کرد، خستگی پوست بدنش بود. در هفتاد و سه سالگی هم چنان مثل شاهزادگان، خوش پوش بود. به هر حال آن روز صبح می دید که اصلا از ریخت و قیافه خود خوشش نمی آید. سال های افتخار و قدرت را پشت سر گذاشته بود و اکنون آن چه برایش باقی مانده بود، سال های مرگ بود.

بعد از دو جنگ جهانی، بار دیگر به ژنو برگشته بود تا برای درد خود جوابی قطعی پیدا کند؛ دردی که پزشکان مارتینیک موفق نشده بودند تشخیصش بدهند. پیش بینی کرده بود ماندنش دو هفته بیش تر طول نمی کشد، اما حالا می دید شش هفته از آن همه آزمایشات مختلف و نتایج مبهم گذشته و هنوز هم پایان کار ناپیداست. درد را در کبد، کلیه ها، لوزالمعده و پروستات او جستجو کرده بودند. اما درد در آن جاها نبود. تا آن پنجشنبه لعنتی که پزشکی ساعت نه صبح در بخش اعصاب به او وقت ملاقات داده بود؛ پزشکی که به اندازه سایر پزشکانی که معاینه اش کرده بودند، شهرت نداشت.

مطب به سلول تارک دنیاها شباهت داشت و پزشک قد کوتاه بود با قیافه ای شوم. دست راستش به خاطر شکستن انگشت شست در گچ بود. با خاموش کردن چراغ، روی پرده رادیوگرافی ستون فقراتی پدیدار شد که نمی توانست بپذیرد به او تعلق دارد، ولی پزشک با چوبی که در دست داشت به زیر کمر او اشاره کرد و دو عصب را نشانش داد که روی هم سوار شده بودند.

گفت: «درد شما این جاست.»

برای او به این آسانی نمی نمود. درد او گاه بسیار سریع گذر می کرد. گاه به نظر می رسید بین دو دنده سمت راست است و گاه در پایین شکم؛ اما اغلب، در کشاله رانش تیر می کشید. پزشک به دقت به حرف هایش گوش داد و با چوب بی حرکت مانده بر پرده گفت: «برای همین تمام پزشکان را گیج کرده بود، ولی حالا کشف کرده ایم از کجا سرچشمه می گیرد.» بعد انگشت اشاره اش را روی شقیقه اش گذاشت...


فهرست


فهرست کتاب دوازده داستان سرگردان

آقای رئیس‌جمهور، سفر بخیر

قدیسه

هواپیمای زیبای خفته

خواب تعبیر می‌کنم

فقط آمدم تلفن کنم

وحشت ‌های ماه اوت

اتومبیل مشکی

هفده انگلیسی مسموم ‌شده

باد سرد شمالی

تابستان سعادتمند خانم فوربس

نور مثل آب است

رد خون تو روی برف



  • نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
  • مترجم: بهمن فرزانه
  • انتشارات: ققنوس

گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز کیست؟

«گابریل گارسیا مارکز»، رمان‌نویس، فعال سیاسی و روزنامه‌نگار کلمبیایی در 6 مارس 1927 در «آراکاتاکا»، کلمبیا چشم به جهان گشود. وی یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان اسپانیایی‌زبان قرن بیستم بود که در سال 1982 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات گردید.

گارسیا مارکز علاوه بر توانایی استادانه‌اش در رمان‌نویسی، نویسندۀ داستان‌های کوتاه و روزنامه‌نگاری برجسته بود. آثار او به‌ویژه به سبب سبک ادبی معروف به «رئالیسم جادویی»، یعنی استفاده از عناصر و حوادث جادویی در موقعیت‌های واقع‌گرایانه، مورد تحسین خوانندگان و منتقدان بسیاری در سراسر جهان قرار گرفته است.

هرچند گارسیا مارکز نویسندگی‌اش را با روزنامه‌نگاری آغاز کرد و آثار غیرداستانی تحسین‌برانگیز و داستان‌های کوتاه فراوانی نیز نوشت، اما معروفیت وی بیشتر به خاطر رمان‌هایی مانند صد سال تنهایی (1967)، گزارش یک مرگ (1981) و عشق سال‌های وبا (1985) است. گابریل گارسیا مارکز

زندگی‌نامۀ گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز در استان آراکاتاکا در کلمبیا متولد شد. اندکی پس از تولد پدر و مادرش، «گابریل الیگیو گارسیا» و «لوئیزا سانتیاگو مارکز ایگواران» به سبب حرفه داروسازی پدرش به بندر رودخانه‌ای «بارانکوئیلا» نقل‌مکان کردند. مارکز هشت سال اول زندگی‌اش را با پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود، «سرهنگ نیکولاس مارکز» (کهنه سرباز جنگ هزار روز [1903–1899]) و «ترانکولینا ایگواران کوتس مارکز» سپری کرد. همین مسئله باعث شد که دوران کودکی مارکز تحت تأثیر تعالیم پدربزرگ و مادربزرگش قرار بگیرد.

پدربزرگ گارسیا مارکز محبوبیت خاصی نزد لیبرال‌های کلمبیایی داشت. پدربزرگ داستان‌سرایی فوق‌العاده بود. او به گارسیا فرهنگ لغت می‌آموخت و هر سال او را به سیرک می‌برد. گاهی به نوه‌ی جوانش می‌گفت: «نمی‌توانی تصور کنی یک انسان مرده چقدر وزن دارد» و این‌گونه به او یادآوری می‌کرد که هیچ بار دیگری بیش از کشتن یک انسان نیست، درسی که بعدها تأثیر زیادی بر نوشته‌های گارسیا مارکز داشت. جوانی گابریل گارسیا مارکز مادربزرگ گارسیا نیز نقش زیادی در تربیت وی داشت. او از روش او یعنی برخورد کاملاً طبیعی با پدیده‌های خارق‌العاده الهام می‌گرفت. خانه پر از داستان‌های اشباح، پیشگوئی‌ها و فال‌ها بود. به گفته گارسیا مارکز مادربزرگ منبع بینش جادویی، خرافی و فراطبیعتی بود.

او از شیوه منحصربه‌فرد مادربزرگ در داستان‌پردازی لذت می‌برد. مهم نبود که گفته‌هایش چقدر خارق‌العاده یا غیرمحتمل باشد، او همیشه آن‌ها را به‌گونه‌ای مطرح می‌کرد که گویی حقیقتی غیرقابل‌انکار است. این شیوه حدود سی سال بعد، محبوب‌ترین رمان نوه‌اش، صد سال تنهایی را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد. گابریل و برادرش پس از مرگ نیکولاس به «بارانکوئیلا» و سپس «سوکره» رفتند که در آنجا پدرشان یک داروخانه راه‌اندازی کرده بود.

تحصیلات گابریل گارسیا مارکز

گارسیا پس از ورود به سوکره تحصیلات رسمی خود را آغاز کرد و به دوره کارآموزی در بارانکیلا رفت. در آنجا به پسری کمرو که شعرهای طنز می‌نوشت و داستان‌های مصور طنز می‌کشید، مشهور بود. اولین سال‌های دبیرستان گارسیا مارکز از سال 1940 در کالج «جسویتا سان‌جوس» سپری شد. در آنجا اولین شعرهای خود را در مجله مدرسه منتشر کرد.

بعدها به لطف بورسیه‌ی دولتی، برای تحصیل به «بوگوتا» رفت، سپس به «لیسو ناسیونال د زیپاکویرا»، شهری با فاصله یک ساعت از پایتخت منتقل شد و در آنجا تحصیلات متوسطه خود را به پایان رساند. وی در طول مدت تحصیل در بوگوتا، در رشته‌های مختلف ورزشی سرآمد بود و کاپیتان تیم‌های فوتبال، بیس‌بال و پیست دبیرستان شد. بیوگرافی گابریل گارسیا مارکز در سال 1947 پس از فارغ‌التحصیلی در بوگوتا ماند تا در دانشگاه ملی کلمبیا در رشته حقوق تحصیل کند، اما بیشتر اوقات فراغت خود را صرف خواندن داستان می‌کرد. ایده نوشتن، نه به سبک ادبیات سنتی، بلکه به سبکی شبیه به داستان‌های مادربزرگش که در آن وقایع خارق‌العاده را به‌گونه‌ای وارد می‌کرد که انگار صرفاً جنبه‌ای از زندگی روزمره است، او را هیجان‌زده می‌کرد و هرروز میلش به نویسندگی بیشتر می‌شد. کمی بعد اولین کار خود را در شماره 13 سپتامبر 1947 روزنامه «ال اسپکتادور» به چاپ رسید.

مارکز علی‌رغم اشتیاقش به نویسندگی، برای جلب رضایت پدرش به تحصیل حقوق ادامه داد؛ اما پس از اغتشاشات خونین 9 آوریل در اثر ترور رهبر محبوب، «جورج الیسر گایتان»، دانشگاه برای مدت نامعلومی تعطیل و خوابگاهش سوزانده شد.

گارسیا مارکز به دانشگاه «کارتاگنا» نقل‌مکان کرد و به‌عنوان خبرنگار «ال یونیورسال» مشغول کار شد. در سال 1950 برای تمرکز بر کار روزنامه‌نگاری به تحصیل در رشته‌ی حقوق پایان داد و دوباره به بارانکیلا رفت تا به‌عنوان ستون نویس و گزارشگر در روزنامه «ال هرالدو» فعالیت کند. هرچند گابریل گارسیا مارکز هرگز تحصیلات عالی خود را تمام نکرد، برخی از دانشگاه‌ها، ازجمله دانشگاه کلمبیا، نیویورک، دکترای افتخاری نویسندگی به او اعطا کرده‌اند. زندگی‌نامه گابریل گارسیا مارکز

 حرفه‌ی روزنامه‌نگاری

هرچند تحصیلات گابریل گارسیا مارکز بیش‌ازحد متوسط بود؛ اما ازنظر خودش مهم‌ترین منبع الهام‌بخش ادبی او، داستان‌هایی درباره آراکاتاکا و خانواده‌اش است که نیکولاس برایش تعریف کرده بود. گارسیا مارکز علی‌رغم تحصیل در رشته‌ی حقوق، روزنامه‌نگار شد و پیش از رسیدن به شهرت ادبی، مخارج زندگی خود را از این راه تأمین می‌کرد.

گابریل گارسیا مارکز حرفه‌ی روزنامه‌نگاری را هنگام تحصیل در رشته‌ی حقوق در دانشگاه ملی کلمبیا شروع نمود. در سال‌های 1948 و 1949 در «ال یونیورسال» و از سال 1950 تا 1952 به‌عنوان ستون نویس در روزنامه محلی «ال هرالدو» در بارانکوئیلا فعالیت می‌کرد. عضویت در گروه غیررسمی نویسندگان و روزنامه‌نگاران معروف به «گروه بارانکوئیلا»، انگیزه زیادی برای فعالیت ادبی وی فراهم کرد. در این زمان، با آثار نویسندگانی چون «ویرجینیا وولف» و «ویلیام فاکنر» آشنا شد. تکنیک‌های روایی، مضامین تاریخی و استفاده از مکان‌های روستایی در آثار فاکنر بر بسیاری از نویسندگان آمریکای لاتین تأثیرگذار بود.

معرفی گابریل گارسیا مارکز

محیط به گارسیا مارکز تعالیم ادبی در سطح جهانی و دیدگاهی منحصربه‌فرد از فرهنگ کارائیب داد. گارسیا از سال 1954 تا 1955، وقت خود را صرف نوشتن برای ال اسپکتادور بوگوتا کرد. در سال 1955 با نوشتن داستان کوتاه زیباترین غریق جهان و چاپ آن در ال اسپکتادور به اروپا تبعید شد. مارکز در دهه 1950 به‌عنوان خبرنگار در پاریس، اطلاعات خود را گسترش داد و به مطالعه‌ی حجم زیادی از ادبیات آمریکایی پرداخت. در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 60، در بوگوتا و سپس در نیویورک برای «پرنسا لاتینا»، سرویس خبری رژیم رهبر کوبا، فیدل کاسترو، فعالیت می‌کرد.

در دسامبر 1957 گارسیا مارکز پیشنهاد کار در «مجله مومنتو کاراکاس» به سرپرستی دوستش «پلینیو آپولیو مندوزا» را پذیرفت. در 23 دسامبر 1957 وارد ونزوئلا شد و بلافاصله در مومنتو مشغول کار شد. گارسیا مارکز شاهد کودتای ونزوئلا در سال 1958 که منجر به تبعید «رئیس‌جمهور مارکوس پرز خیمنز» شد، بود. به دنبال این واقعه، در مقاله‌ای تحت عنوان «مشارکت روحانیون در مبارزات»، مخالفت کلیسای ونزوئلا علیه رژیم خیمنز را توصیف کرد. گابریل گارسیا مارکز کیست؟ در مارس 1958 به کلمبیا سفر کرد، در آنجا با «مرسدس بارچا» ازدواج کرد و باهم به کاراکاس بازگشتند. در ماه مه 1958، به دنبال اختلاف با صاحب مومنتو استعفا داد و اندکی بعد سردبیر «روزنامه ونزوئلا گرافیکا» شد. کمی بعد به مکزیکوسیتی نقل‌مکان کرد.

داستان‌نویسی گابریل گارسیا مارکز

گارسیا مارکز در سال‌های 1955 رمان طوفان برگ را منتشر کرد و پس از آن در سال‌های 1961 و 1962 به ترتیب رمان‌های ساعت شوم و کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد و چند داستان کوتاه به چاپ رساند. سپس در سال 1967 رمان معروف صد سال تنهایی را به زبان اسپانیایی نوشت. آمیختن حقایق و داستان‌های تاریخی با داستان‌های خارق‌العاده، عملی است که گارسیا مارکز از استاد کوبایی، «آلجو کارپنتیر»، یکی از بنیان‌گذاران رئالیسم جادویی، آموخته است.

تمام نسخه‌های چاپ اول کتاب صد سال تنهایی در همان هفتۀ اول به فروش رسید. گارسیا مارکز از سال 1967 تا 1975 در اسپانیا زندگی کرد. متعاقباً خانه‌ای در مکزیکوسیتی و آپارتمانی در پاریس داشت، اما مدت زیادی را نیز در «هاوانا» گذراند، در آنجا، «کاسترو» (که دوستی نزدیکی با گارسیا داشت) عمارتی برای او فراهم کرد. گارسیا مارکز در اوایل دهه 80 به کلمبیا بازگشت، اما در اثر تهدید دولت کلمبیا به مکزیک رفت. درباره‌ی گابریل گارسیا مارکز گارسیا مارکز رمان‌نویسی را با پاییز پدرسالار (1975) ادامه داد. در سال‌های 1981-1979، اوقات زندگی‌اش را بین کلمبیا و مکزیک سپری می‌کرد. در همین زمان در سال 1981 رمان گزارش یک مرگ را منتشر ساخت و یک سال بعد در سال 1982 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. انجمن نوبل ادبیات از او به‌عنوان «شعبده‌باز کلام و بصیرت» یاد کرد. رمان‌های عشق در زمان وبا (1985)، ژنرال در هزارتوی خود (1989) و از عشق و شیاطین دیگر (1994) از دیگر آثار معروف سال‌های بعد او بودند.

ازدواج و زندگی خصوصی گابریل گارسیا مارکز

گارسیا مارکز در زمان دانش‌آموزی، با همسر آینده‌اش، مرسدس بارچا آشنا شد. این جوانان باید منتظر رسیدن مرسدس به سن قانونی ازدواج می‌شدند. در سال 1958، عاشقانه ازدواج کردند و به کاراکاس نقل‌مکان کردند. بارچا حامی و پشتیبان محکمی برای گارسیا مارکز بود.

در سال 1959 پسر اول آن‌ها، «رودریگو گارسیا» به دنیا آمد. او کارگردان تلویزیون و فیلم است. در سال 1961 به جنوب ایالات‌متحده سفر کردند و در مکزیک اقامت گزیدند. مارکز همیشه رؤیای دیدن جنوب را داشت زیرا به رمان‌های جنوبی ویلیام فاکنر علاقه داشت. سه سال بعد، پسر دوم آن‌ها، «گونزالو»، متولد آمد. در حال حاضر او به‌عنوان طراح در مکزیک فعالیت می‌کند. گابریل گارسیا مارکز و همسرش گابریل گارسیا مارکز در کنار همسرش

سال‌های آخر زندگی گابریل گارسیا مارکز

در سال 1999 گارسیا مارکز با خرید امتیاز روزنامه هفتگی کامبیو در کلمبیا به روزنامه‌نگاری بازگشت. او آستین‌های خود را بالا زد و تلاش کرد که هم محتوای و هم فروش روزنامه را بهبود بخشد. وظایف او از مصاحبه با سران دولت‌ها و رهبران تجارت گرفته تا ویرایش کپی و عکس بود. در همان سال به سرطان لنفوم مبتلا و برای مدتی از دید عموم ناپدید شد.

شایعاتی مبنی بر اینکه او در حال مرگ است، شکل گرفت؛ و شعر خداحافظی منتسب به وی در اینترنت از آن حمایت می‌کرد. در دسامبر سال 2000، طی مصاحبه‌ای نوشتن آن شعر را انکار کرد. کتاب زندگی‌نامۀ او تحت عنوان زنده‌ام که روایت کنم (2002) و خاطرات دلبرکان غمگین من (2004)، آخرین آثار برجای‌مانده از این نویسندۀ مشهور کلمبیایی هستند. گارسیا مارکز به همراه نویسنده مکزیکی «کارلوس فوئنتس» و نویسنده پرویی «ماریو بارگاس یوسا»،  بخشی از رونق ادبیات آمریکای لاتین در دهه‌های 1960 و 70 بودند. سرگذشت گابریل گارسیا مارکز

بینش سیاسی گابریل گارسیا مارکز

گارسیا مارکز یک چپ‌گرای متعهد و پایبند به عقاید سوسیالیستی بود. در سال 1991 کتاب تغییر تاریخ آفریقا را منتشر کرد، یادداشتی تحسین‌برانگیز درباره فعالیت‌های کوبا در جنگ داخلی آنگولا و جنگ مرزی آفریقای جنوبی. او با «فیدل کاسترو» دوستی نزدیک اما نامحسوسی داشت و از دستاوردهای انقلاب کوبا تمجید کرد اما جنبه‌های حکمرانی را موردانتقاد قرار می‌داد.

دیدگاه‌های سوسیالیستی و ضد امپریالیستی گارسیا مارکز، تحت تأثیر داستان‌های پدربزرگش شکل گرفته بود. او را کالبدشکاف نظام‌های وحشت و ترور دانسته‌اند، نظام‌های دیکتاتوری که برای زندگی و حرمت شهروندانشان ارزشی قائل نیستند. بینش سیاسی گابریل گارسیا مارکز بیل کلینتون در ملاقات با گابریل گارسیا مارکز

مرگ گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز در سال 1999، به سرطان لنفوم مبتلا شد. پس از یک دوره شیمی‌درمانی در کلینیک لس‌آنجلس، کمی بهبود یافت. این رویداد باعث شد تا شروع به نوشتن خاطرات خود کند. در سال 2012، برادر گابریل اعلام کرد که گارسیا مارکز به زوال عقل مبتلا شده است. دو سال بعد، با کم‌آبی شدید و عفونت دستگاه ادراری و ریه به بیمارستان منتقل شد.

سرانجام در 17 آوریل 2014، در سن 87 سالگی در منزلش در مکزیکوسیتی درگذشت. پیکر این نویسنده کلمبیایی طی مراسم خانوادگی در مکزیک سوزانده شد. خاکسترهای مارکز از خانه‌ای که بیش از 30 سال در آن زندگی کرده بود خارج شد و به زادگاهش کلمبیا منتقل شد. مرگ گابریل گارسیا مارکز


مطالعه‌ی بیشتر: آثار و زندگی‌نامه چارلز دیکنز


سبک ادبی گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز، استاد سبک معروف به رئالیسم جادویی است. رمان‌های او پر از وقایع و شخصیت‌های خارق‌العاده است. یک نویسنده نه‌تنها با داستان‌هایی که تعریف می‌کند، بلکه با نحوه بیان آن‌ها تعریف می‌شود. شیوه‌ی نویسندگی یک نویسنده را می‌توان به سه دسته تکنیک‌ها، مضامین و سبک تقسیم کرد. مارکز در بیشتر آثار خود از تکنیک‌های «بینامتنی» (شکل‌گیری معنای متن توسط متون دیگر) و تعلیق استفاده می‌کند.

سعی دارد، مضامین مشابه ادبیات خود را به خواننده منتقل کند. این مضامین شامل عشق و جنون؛ جنگ، تنهایی، خشونت سیاسی و ماهیت زمان برای انسان است. تجزیه و تحلیل سبک مارکز کمی دشوار است، زیرا او به نداشتن سبک نوشتاری مشابه از یک اثر به اثر دیگر مشهور است. بااین‌حال، سبکی که به‌طور انکارناپذیری تقریباً در تمام نوشتارهای او وجود دارد، واقع‌گرایی یا رئالیسم جادویی است. تجزیه‌وتحلیل نوشته‌های مارکز نشان می‌دهد که او از فرمول‌های یکسان در کل آثارش پیروی می‌کند. سبک ادبی گابریل گارسیا مارکز

کتاب‌های گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز در طول دوران حرفه‌ای نویسندگی خود آثار متنوعی بر جای گذاشته است. در زیر به برخی از این آثار وی اشاره نموده‌ایم: رمان‌ها

  • کتاب ساعت شوم
  • کتاب صد سال تنهایی
  • کتاب پاییز پدرسالار
  • کتاب عشق در زمان وبا
  • کتاب ژنرال در هزارتوی خود
  • کتاب از عشق و شیاطین دیگر

رمان‌های کوتاه

  • کتاب طوفان برگ
  • کتاب کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد
  • کتاب گزارش یک مرگ
  • کتاب دلبرکان غمگین من

مجموعه داستان‌های کوتاه

  • کتاب زائران غریب
  • کتاب تشییع‌جنازه مادربزرگ
  • کتاب زیباترین غریق جهان

آثار غیرداستانی

  • کتاب سرگذشت یک غریق
  • کتاب بوی خوش گواوا
  • کتاب سفر پنهانی میگل لیتین به شیلی
  • کتاب گزارش یک آدم‌ربایی
  • کتاب زنده‌ام که روایت کنم

خرید کتاب‌های گابریل گارسیا مارکز

آثار برجسته و معروف گابریل گارسیا مارکز

کتاب صد سال تنهایی

خرید کتاب صد سال تنهایی کتاب صد سال تنهایی داستان ظهور، «سقوط»، تولد و مرگ شهر اسطوره‌ای «ماکوندو» را در طول تاریخ خانواده‌ی «بواندیا» روایت می‌کند، شهری منزوی که تاریخ آن از جهاتی مانند تاریخ آمریکای لاتین است. خانواده‌ای مبتکر، سرگرم‌کننده، گیرا، غمگین و زنده با مردان و زنانی فراموش‌نشدنی - سرشار از حقیقت، دلسوزی و جادویی غنایی که روح را تحت تأثیر قرار می‌دهد - این رمان یک شاهکار در هنر داستان‌نویسی است.

کتاب عشق در زمان وبا

خرید کتاب عشق در زمان وبا کتاب عشق در زمان وبا، روایت دوران جوانی، «فلورنتینو آریزا» و «فرمینا دازا» است که به‌شدت عاشق یکدیگر می‌شوند. وقتی فرمینا سرانجام ازدواج با پزشکی ثروتمند و نجیب‌زاده را انتخاب می‌کند، فلورنتینو دل‌شکسته می‌شود.

او فردی رمانتیک است، در حرفه شغلی خود رشد می‌کند، سال‌های زیادی را سپری می‌کند، اما عشقش به فرمینا را حفظ می‌کند. سرانجام شوهر فرمینا می‌میرد و فلورنتینو هدفمند در مراسم خاک‌سپاری وی شرکت می‌کند. او قصد دارد بعد از پنجاه سال، نه ماه و چهار روز بعد از اولین ابراز عشق به فرمینا، دوباره این کار را انجام دهد.

کتاب پاییز پدرسالار

خرید کتاب پاییز پدرسالار کتاب پاییز پدرسالار یکی از پیچیده‌ترین و جاه‌طلبانه‌ترین آثار گابریل گارسیا مارکز است. روایت درخشان یک ستمگر کارائیب و فساد قدرت است. از خیر تا فریب، خیرخواهی تا خشونت، ترس از خدا گرفته تا بی‌رحمی شدید، دیکتاتور پاییز پدرسالار مظهر بهترین و نیز بدترین سرشت انسانی است.

گابریل گارسیا مارکز، استاد مشهور رئالیسم جادویی، به‌وضوح این ظالم در حال مرگ را که در زندان تنهایی و افسردگی دیکتاتوری خود گرفتارشده، به تصویر می‌کشد. رمان با به‌کارگیری سبکی مبتکرانه، رؤیایی و سرشار از توصیفات نمادین، ​​خواننده را به دنیایی منتقل می‌کند که درآن‌واحد هم خیالی و هم کاملاً واقعی است.

کتاب از عشق و شیاطین دیگر

خرید کتاب از عشق و شیاطین دیگر کتاب از عشق و شیاطین دیگر داستان «سیروا ماریا»، تنها فرزند یک خانواده نجیبِ در حال فروپاشی، در بندری در آمریکای جنوبی است که در دوازدهمین سالگرد تولدش، موردحمله‌ی سگی هار قرار می‌گیرد. او را که اطرافیان تصور می‌کنند، تحت تصرف درآمده، برای مداوا به صومعه می‌برند.

در سلول او پدر «کایتانو دلورا» دچار لغزش می‌شود، او قبلاً دختری را در خواب‌دیده که موهایی مانند دنبالۀ لباس عروس دنبال خود دارد. همان‌طور که مشغول تیمار بیمار با آب مقدس و روغن‌های مقدس است، وقوع اتفاق تکان‌دهنده‌ای را احساس می‌کند. او عاشق شده است و طولی نمی‌کشد که سیروا ماریا در این تب‌وتاب به او می‌پیوندد. از عشق و دیگر شیاطین، داستانی پرشور و هیجان از همگانی‌ترین تجربیات شناخته‌شده‌ی زن و مرد است.

کتاب خاطره دلبرکان غمگین من

خرید کتاب خاطره دلبرکان غمگین من کتاب خاطره دلبرکان غمگین من، آخرین رمان گابریل گارسیا مارکز است. این رمان روایت زندگی روزنامه‌نگار پیری است که در آستانه سالگرد نودم تولدش، تصمیم می‌گیرد شبی عاشقانه با یک باکره را به خودش هدیه کند. طبق عادت همیشگی از خانمی کمک می‌خواهد.

دختر چهارده‌ساله‌ای که برای او در نظر گرفته‌شده، دلربا است، اما براثر خستگی ناشی از مراقبت از خواهر و برادر، شغلش یعنی دوختن دکمه‌ و سایر مسائل، قادر به انجام هیچ کاری جز خوابیدن نیست. پیرمرد باوجود این زیبای خفته در کنار خود، با عشقی که هرگز تجربه نکرده، بیدار می‌شود. با دیدن این دختر زیبا عمیقاً طلسم می‌شود. عشق او به «دلگادینا»، تمام زنانی را که قبلاً برای انجام کارهای عاشقانه داشته، به خاطرش می‌آورد.

 بهترین کتاب گابریل گارسیا مارکز

صد سال تنهایی برجسته‌ترین اثر گابریل گارسیا مارکز و از مهم‌ترین آثار ادبی جهان به شمار می‌رود. این کتاب به بیش از 30 زبان دنیا ترجمه‌شده و بیش از 30 میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است. این کتاب در بین 100 کتاب برگزیده جهان که قبل از مرگ باید خواند، قرار دارد.

صد سال تنهایی از دوران کودکی گارسیا مارکز در آراکاتاکا الهام گرفته‌شده است و علی‌رغم برچسب رئالیسم جادویی، گارسیا مارکز اصرار دارد که نحوه بیان وقایع در کتاب نشان‌دهنده‌ی نوع تفکر و گفته‌های مادربزرگش، ترانکولینا، است. ذهن او مانند افراد دیگر سواحل کارائیب بود. خون آن‌ها با فرزندان بردگان آفریقایی و سرخپوستان بومی مخلوط شده و عادت به حس حضور پدیده‌ها و ارواحی دارند که عقل‌گرایی غربی از درک آن عاجز است.

تاریخچه خانواده بواندیا، از زمان پیدایش تا نابودی، سرشار از این پدیده‌ها و حوادث غیرممکن است، اما با لحنی روایت می‌شوند که باعث می‌شود در متن داستان طبیعی به نظر برسند. صد سال تنهایی رمان بزرگی است که شایسته مقایسه با دون کیشوت «سروانتس» است. این کتاب پر از شخصیت‌های خارق‌العاده و تصاویر فراموش‌نشدنی و مطالعۀ آن تجربه‌ای فوق‌العاده‌ای است. بهترین کتاب گابریل گارسیا مارکز

ترجمه آثار گابریل گارسیا مارکز به زبان فارسی

ترجمه کتاب‌های گابریل گارسیا مارکز به زبان فارسی به سال‌های دور بازمی‌گردد. صد سال تنهایی اولین کتاب گابریل گارسیا مارکز بود که در سال 1354 توسط «بهمن فرزانه» از زبان انگلیسی به زبان فارسی ترجمه و توسط «انتشارات امیرکبیر» منتشر شد. خیلی زود مورد استقبال قرار گرفت و به عنوان یک رمان خارجی جایگاه ویژه‌ای در بین فارسی‌زبانان کسب کرد.

پس‌ازآن لیست کتاب‌های گابریل گارسیا مارکز توسط مترجمان زیادی ترجمه‌شده و توسط انتشارات مختلفی منتشر شده‌اند. لازم به ذکر است که بخش زیادی از آثار گابریل گارسیا مارکز توسط «احمد گلشیری» و «کاوه میرعباسی» به زبان فارسی برگردانده شده است. طبق نظر کارشناسان ترجمه‌های کاوه میر عباسی به سبب نزدیکی بیشتر به زبان مبدأ یعنی زبان اسپانیایی، از کیفیت بیشتری نسبت به سایر ترجمه‌ها برخوردار است. برخی از بهترین ترجمه‌های این آثار به زبان فارسی عبارت‌اند از:

  • کتاب صد سال تنهایی، بهمن فرزانه، نشر امیرکبیر
  • کتاب صد سال تنهایی، کاوه میر عباسی، «انتشارات کتاب‌سرای نیک» (از زبان ‌اصلی)
  • کتاب صد سال تنهایی، «بیتا حکمتی»، «نشر کتاب پارسه»
  • کتاب عشق در زمان وبا، بهمن فرزانه، «انتشارات ققنوس»
  • کتاب عشق در زمان وبا، کاوه میر عباسی، نشر کتاب‌سرای نیک
  • کتاب عشق در زمان وبا، «کیومرث پارسای»، «انتشارات آریابان»
  • کتاب پاییز پدرسالار، «حسین مهری»، نشر امیرکبیر
  • کتاب ساعت شوم، احمد گلشیری، «انتشارات نگاه»
  • کتاب کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد، احمد گلشیری، نشر آریابان
  • کتاب از عشق و شیاطین دیگر، «جاهد جهانشاهی»
  • کتاب گزارش یک مرگ، «لیلی گلستان»، «نشر مرکز»
  • کتاب گزارش یک آدم‌ربایی، جاهد جهانشاهی، نشر نگاه
  • کتاب سرگذشت یک غریق، «رضا قیصریه»، «انتشارات نیلوفر»
  • کتاب خاطرات دلبرکان غمگین من، کاوه میرعباسی، نشر نیلوفر
  • کتاب زنده‌ام که روایت کنم، کاوه میر عباسی، «نشر نی»

اهمیت آثار گابریل گارسیا مارکز

جوایز و افتخارات گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی در طول دوران نویسندگی خود موفق به دریافت جوایز متعددی برای رمان‌ها و داستان‌های خارق‌العاده و واقع‌گرایانه در دنیایی از تخیل شده است. از برجسته‌ترین این افتخارات می‌توان به نوبل ادبیات سال 1982 و جایزه بین‌المللی ادبیات نوستاد (معروف به نوبل آمریکایی)، یکی از معتبرترین جوایز ادبی بین‌المللی، در سال 1972 اشاره کرد. برخی از دیگر جوایز و افتخارات وی عبارت‌اند از:

  • جایزه انجمن نویسندگان و هنرمندان کلمبیا، 1954
  • جایزه ادبی کلمبیا، 1961 برای ساعت شوم
  • جایزه چیانچیانو ایتالیا، 1969
  • جایزه ادبی فرانسه، 1969
  • جایزه رومولو گایه‌گوس (ونزوئلا)، 1971
  • دکترای افتخاری دانشگاه کلمبیا، 1971
  • جایزه کتاب لس‌آنجلس تایمز در شاخه ادبیات داستانی، 1988 برای دلبرکان غمگین من
  • جایزه سرفین، 1989

شرح زندگی گابریل گارسیا مارکز

نظر سایرین راجع به گابریل گارسیا مارکز

شاید بزرگ‌ترین توانایی گابریل گارسیا مارکز تزریق عناصری از رمز و راز و خیال در موقعیت‌های واقعی زندگی برای ایجاد ترکیبی کامل از رئالیسم جادویی است. رئالیسم جادویی او الهام‌بخش نویسندگان زیادی بوده است. افراد بسیاری آثار او را ستوده‌اند. «خوان امانوئل سانتوس»، رئیس‌جمهور کلمبیا، از گابریل گارسیا مارکز به‌عنوان «بزرگ‌ترین کلمبیایی که تاکنون زندگی کرده است» یاد می‌کند.

چرا باید آثار گابریل گارسیا مارکز را بخوانیم؟

گابریل گارسیا مارکز یکی از مشهورترین نویسندگان سبک رئالیسم جادویی است که در آثار بی‌نظیر خود، واقعیت‌های جامعه‌اش را با افسانه‌های زادگاهش عجین کرده و به روایت این دنیای پرآشوب می‌پردازد. رئالیسم جادویی امروزه به ژانری ادبی تبدیل‌شده که قلب بسیاری از خوانندگان را در سراسر جهان مجذوب خود می‌کند. آثار او حتی پس از مرگش در لیست پرفروش‌ترین آثار ادبی جهان قرار دارند. جایزۀ نوبل ادبیات، دلیلی بر برجستگی آثار این نویسندۀ توانا است. گابریل گارسیا مارکز که بود؟

تقویم زندگی گابریل گارسیا مارکز

  • 1927: تولد گابریل گارسیا مارکز
  • 1940: ورود به دبیرستان سان‌جوس
  • 1946: فارغ‌التحصیلی دبیرستان
  • 1947: شروع تحصیل در دانشگاه ملی کلمبیا
  • 1947: چاپ اولین مقاله در روزنامه ال اسپکتادور
  • 1950: پایان دادن به تحصیلات و تمرکز بر نویسندگی
  • 1952-1950: ستون نویسی روزنامه محلی ال هرالدو
  • 1954: شروع فعالیت در ال اسپکتادور
  • 1954: تبعید به اروپا
  • 1955: انتشار طوفان برگ
  • 1958: ازدواج با مرسدس بارچا
  • 1959: سفر به کوبا به دعوت فیدل کاسترو و تولد اولین پسرش رودریگو
  • 1961: انتشار کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد
  • 1962: انتشار ساعت شوم
  • 1964: تولد پسر دومش گونزالو
  • 1967: انتشار صد سال تنهایی و نقل‌مکان به اسپانیا تا 1975
  • 1972: جایزه بین‌المللی ادبیات نوستاد
  • 1975: انتشار پاییز پدرسالار
  • 1982: دریافت نوبل ادبیات
  • 1985: انتشار عشق در زمان وبا
  • 1995: انتشار از عشق و شیاطین دیگر
  • 1999: خرید امتیاز روزنامه هفتگی کامبیو در کلمبیا و تشخیص سرطان لنفوم
  • 2002: انتشار زنده‌ام که روایت کنم
  • 2004: انتشار خاطرات دلبرکان غمگین من
  • 2004: مرگ گابریل گارسیا مارکز

شرح حال گابریل گارسیا مارکز

خرید آثار گابریل گارسیا مارکز از کتابانه

فروشگاه اینترنتی کتابانه تلاش کرده تا مجموعه‌ی کاملی از آثار گابریل گارسیا مارکز را برای شما خوانندگان و علاقه‌مندان گرامی فراهم آورد. برای خرید بهترین ترجمۀ آثار و کتاب‌های گابریل گارسیا مارکز به وب‌سایت کتابانه مراجعه نمایید. چرا که این فروشگاه بهترین ترجمۀ تمامی آثار جذاب، پرمخاطب و تأثیرگذار این نویسندۀ توانمند را به‌تمامی مخاطبان و علاقه‌مندان به مطالعۀ اینگونه آثار عرضه می‌کند. آثار موردعلاقۀتان از مارکز را به‌صورت اینترنتی سفارش دهید و درب منزل تحویل بگیرید.


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دوازده داستان سرگردان | گابریل گارسیا مارکز" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل