loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دن کامیلو و جوانان سرکش - گوارسکی

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
39,500 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب دن کامیلو و جوانان سرکش اثر جووانی گوارسکی با ترجمه ی مرجان رضایی در نشر مرکز به چاپ رسیده است.

کتاب پیش رو، رمانی پر کشش و خواندنی می باشد که روایت هایی طنز و جذاب را در رابطه با ساکنان دهکده ای کوچک، حوالی "رود پو"، برای مخاطب شرح می دهد. "دن کامیلو"، مردی میان سال، مومن و باهوش است که به عنوان کشیش در کلیسای دهکده، به خدمت می پردازد. "پپونه" نیز مردی میان سال، اما حیله گر، کم سواد و قوی می باشد که در این مکان، از یک سو، به عنوان بخشدار، مسئولیت انجام امور روستا را برعهده داشته و از سویی دیگر نیز، رئیس حزب کمونیست آن بوده و بر کلیه ی اعضای گروه نفوذ دارد. این دو مرد، شخصیت های اصلی داستان هستند که مدام بر سر موضوعات مختلف و پیش پا افتاده، به نزاع با یک دیگر پرداخته و پس از به راه انداختن جنجال های بزرگ، مجددا با هم به صلح و دوستی می رسند. اصل ماجرای کتاب از جایی آغاز می گردد که زن و شوهری جوان، به نام های "بونیونی" و "رفیق یوله"، به این روستا نقل مکان کرده و به فعالیت های تخصصی می پردازند. "بونیونی" که در رشته ی داروسازی تحصیل نموده، داروخانه را اداره نموده و شوهرش نیز که پزشک است، درمان اهالی رود پو را بر عهده می گیرد. این زوج جوان همواره با ایدئولوژی ها و عملکرد "پپونه" اختلاف نظر داشته و به دنبال مقابله کردن با تصمیمات او، ماجراهایی خواندنی را به وجود می آورند.


فهرست


پیش گفتار یادداشت مترجم درباره ی مترجم درباره ی اسم کتاب دن کامیلو و بره ی گمشده راز آنتونی مقدس مائو پا به رودخانه ی پو نمی گذارد دختر موتورسوار شب بیداری وقتی سرداب مهم تر از گنبد است اول کتک کاری و بعد نمک سود کردن انتقام هر چه باشد او هم دل داشت شیطان لزوما شاخ و دم ندارد کشیشان سالخورده استخوان های پولادین دارند

برشی از متن کتاب


دن کامیلو و بره ی گمشده پاشنه ی آشیل پپونه نامش میکله بود، جوانی سرکش با دستانی مثل بیل و موهایی چنان بلند که آدمی را به یاد درختان اقاقیایی می انداخت که در اثر هرس هر روزه، تبدیل به تنه ای کلفت با کپه هایی خنده دار از شاخ و برگ بر سرشان می شوند. میکله سوار بر موتور سیکلتی مجهز به خورجینی شبیه گاوچران ها، مزین به میخ کوبی و آویز گشت می زد و کتی چرمی می پوشید که یک اسکلت سفید و کلمه ی «زهر» بر آن نقش بسته بود. میکله، ملقب به زهر، کوچک ترین پسر رفیق پپونه، و تنها فرد مو بلند دهکده بود. به رغم این احوال، کار خودش را پیش می برد، چون مغزی داشت که به کمک آن به نحوی کارآمد نیروی گاومیش آسای خود را به کار می بست. زهر سردسته ی انگشت شمار مو بلندهای دره ی رود پو بود و وقتی او و دارو دسته اش در منطقه می گشتند، زمین به لرزه در می آمد. تغییر عمده ی دیگری هم در قلمرو کلیسای دن کامیلو رخ داده بود: خانمی جوان که از کلان شهر به دهکده ی کرانه ی رود پو آمده بود تصدی داروخانه ی پیلتی پیر را بر عهده گرفته بود، و شوهر پزشکش، به نام بونیونی، را هم با خود آورده بود. و اما پپونه، مقر حزب کمونیستش را به یک مرکز تجاری بزرگ تبدیل کرده بود که در آن همه نوع خودرو، موتورسیکلت و لوازم برقی می فروخت. بیش تر سرمایه ی اولیه ی کسب و کارش را رفقای حزبی اش در اختیار او قرار داده بودند که استدلال او ترغیب شان کرده بود: «اگر طبقه ی کارگر امروزی به خودرو، ماشین لباس شویی، تلویزیون، یخچال و غیره نیاز داره، باید خودمون این وسایل رو به خودمون بفروشیم. به این ترتیب سودش در دست طبقه ی کاگر می مونه چون درآمد فروشگاه بین مشتریانش تقسیم می شه.» نه دکتر بونیونی و نه همسر داروسازش رفیق یوله، هیچ یک این فروشگاه را تایید نمی کردند. شورای محلی حزب آن دو را فعالانی بسیار کارآمد می دانست و مقدم شان را در هیئت مدیره ی شورا مشتاقانه گرامی داشته بود. از نظر هر دوی آن ها مرکز تجاری فقط تمایلات بورژوایی را در میان طبقه ی کارگر تشدید می کرد و شور انقلابی را در آنان می کشت. بونیونی به پیونه گفته بود «ببینین رفیق بوتاتزی، شما به توهم رفاه در مردم دامن می زنین و فراموش کردین که انقلاب فقط محصول رنج خلقه!» پیونه در جوابش گفت: «وقتی خلق فیات، تلویزیون، یخچال و ماشین لباس شویی داشته باشن هم چیزی مانع رنج کشیدن شون نمی شه.» چون او خودش فردی مردمی بود و مردم را خوی می شناخت. بونیونی ها دیدند فعلا چاره ای جز کنار آمدن با وضع موجود ندارند و به تلخی عقب نشستند تا برای انتقام از پپونه نقشه بکشند و منتظر بمانند که در بزنگاهی مناسب تهاجمی تمام عیار را علیه او آغاز کنند. چیزی نگذشت که فرصت مناسب فرا رسید. شبی زهر و دار و دسته اش را در تالار رقص کاستلتو گرفتند و به عنوان عناصر نامطلوب بیرون شان کردند...

نویسنده: جووانی گوارسکی مترجم: مرجان رضایی انتشارات: مرکز


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دن کامیلو و جوانان سرکش - گوارسکی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل