loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دماغ گنده ها - چکه

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب دماغ گنده ها نوشته ی تری جونز و ترجمه ی امیر مهدی حقیقت توسط نشر چکه به چاپ رسیده است.

وسط یک اقیانوس جزیره ای قرار گرفته که تمام ساکنین آن دماغ های بزرگی دارند. این موضوع مشکلات زیادی را برای آن ها به وجود آورده است؛ به عنوان مثال ساکنین این جزیره نمی توانند چای بنوشند، چون دماغ آن ها داخل ظرف فرو می رود یا نمی توانند همدیگر را ببوسند، چون دماغ های شان باهم تصادف می کنند. یک روز رییس جزیره که دیگر از دست این همه مشکلات خسته شده بود، تصمیم می گیرد به سراغ عاقل ترین مرد دنیا برود تا شاید او راه حلی برای رفع این مشکل به آن ها پیشنهاد بدهد. اما ...

عاقل ترین مرد دنیا از چه راهی می تواند به ساکنین این جزیره کمک کند؟

" دماغ گنده ها " جلد دیگری از مجموعه ی " قصه های خوشحال " می باشد؛علت این نام گذاری پایان خوش داستان های آن است. این کتاب با زبانی ساده به روایت بیست و سه قصه ی کوتاه می پردازد که بیش تر جنبه ی تخیلی دارند. عناوین داستان های آمده در این جلد عبارت است از: گندمچه، اسب کیکی عجیب و غریب، شب پر، سه قطره باران، پروانه ای که آواز می خواند، جک یک قدمی، جعبه ی شیشه ای، کتی دو دل، شهر چوبی، آیینه ی پیتر ساده لوح، مولی بی باک، ببر دریایی، روح های بادی، دماغ گنده ها، تیم اولیری، جادوگر و گربه ی هفت رنگ، درخت هیولایی، قوطی، مردی که همه ی دنیا مال او بود، کلید، شاه کله پوک، شربت لی پو و جزیره ی میوه های بنفش. بیش تر حجم صفحات کتاب از متن تشکیل شده و تنها در برخی از صفحات آن تصاویری سیاه و سفید در رابطه با موضوع داستان آمده است. عناوین جلدهای دیگر این مجموعه: چرا پرنده ها صبح به صبح آواز می خوانند، دیو هزار دندان، به ماه دست بزن.

 


برشی از متن کتاب


دماغ گنده ها وسط یک اقیانوس جزیره ای بود که دماغ همه ی مردمی که توش زندگی می کردند؛ خیلی خیلی گنده بود. یک روز رییس جزیره سوار قایق شد و رفت به جایی که عاقل ترین مرد دنیا زندگی می کرد. عاقل ترین مرد دنیا پرسید: مشکلت چیست؟ رییس قبیله گفت: ای عاقل ترین مرد دنیا! راستش را بخواهی، مردم جزیره ی من افسرده و غمگین اند چون دماغ های شان گنده است. اولا که ما نمی توانیم بلوز بپوشیم؛ چون دماغ های مان این قدر بزرگ است که کله هامان از توی یقه ی بلوز رد نمی شود. دوما ما نمی توانیم راحت چای بخوریم؛ چون دماغ هامان فرو می رود توی چای، سوما نمی توانیم همدیگر را ببوسیم؛ چون دماغ هامان با هم تصادف می کند. از همه بدتر، اصلا نمی توانیم همدیگر را دوست داشته باشیم، چون که با این دماغ های به این گندگی، خیلی بد ترکیب و زشتیم. حالا می شود کمک مان کنید و دماغ های ما را کوچک کنید؟ عاقل ترین مرد دنیا گفت: خب، من که نمی توانم دماغ کسی را کوچک کنم. این کار فقط از جادوگری بر می آید که کنار دریاچه ی آتش زندگی می کند. تازه خود او هم نمی تواند این کار را برای همه بکند. ولی تو سه روز دیگر برگرد، شاید بنده بتوانم کمکت کنم. رییس جزیره قبول کرد و توی همان سرزمین ماند. در همین مدت، یک روز تصمیم گرفت سراغ آن جادوگری که کنار دریاچه ی آتش زندگی می کرد برود...

مجموعه قصه های خوشحال نویسنده: تری جونز مترجم: امیرمهدی حقیقت انتشارات: چکه


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دماغ گنده ها - چکه" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل