loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دفتر یادداشت روزانه‌ی یک نویسنده | داستایوفسکی

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب دفتر یادداشت روزانه‌ی یک نویسنده اثر داستایوفسکی

کتاب دفتر یادداشت روزانه‌ی یک نویسنده از آثار داستایوفسکی با ترجمه‌ی ابراهیم یونسی توسط انتشارات معین به چاپ رسیده است. همانگونه که از عنوان کتاب پیداست نویسنده به یادداشت وقایع روزانه و عقاید و افکار خود پرداخته و جنبه‌های مختلف مسائل فردی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی عصر زندگی خود را آشکار ساخته و آن‌ها را بر مبنای برداشت‌های شخصی خود تحلیل کرده است. محتوای متن شامل عبارت‌هایی ساده و عامیانه است که گفتار روشن و صریحی ارائه می‌دهد و  چنان فضایی برای خواننده خلق می‌کند که گویی با او در گفت‌وگویی گرم و صمیمانه قرار دارد.

"داستایوفسکی" در طول نوشته هایش تمام حالات، احساسات، افکار و خیالات خود را به حدی زیبا و قابل تصور توصیف می کند که آن ها را  برای مخاطبش کاملا ملموس و قابل درک می کند. شیوه ی بیان او به قدری پرنفوذ و روان است که حتی ذهن ما را که در جامعه ای با فرهنگ و اعتقادات کاملا متفاوت با او زندگی می کنیم را نیز تحت تاثیر قرار داده  و روحمان را استادانه وارد دنیای خویش کرده و با خود همراه می کند؛ این سادگی و شیوایی بیان بر جذابیت مطالب ارئه شده می افزاید و موجب ترغیب خواننده به خواندن و دنبال کردن وقایع مشروحه در متن کتاب می شود و احساس رضایت مندی و لذت را در وجود او پدیدار می کند.

بخشی از کتاب دفتر یادداشت روزانه‌ی یک نویسنده

اگر چه سه سالی بود که در پطرزبورگ زندگی می کردم و ناظر وقایعی بودم، این اعلامیه آن روز صبح، در معنا مبهوتم کرد، وبرایم چنان مکاشفه ای جدید و نامنتظر بود. هرگز پیش از این چنان احساس پوچی نکرده بودم! به راستی میزان این پوچی وحشتناک بود.

حوالی غروب ناگهان بر آن شدم با چرنیشفسکی دیدار کنم. پیش از این هرگز به خانه اش نرفته بودم، او هم به خانه ی من نیامده بود.

یادم هست حدود ساعت پنج بعداز ظهر بود. نیکلای گاوریلوویچ را تنها یافتم؛ حتی خدمتکاران هم در خانه نبودند، و او خود در را به رویم گشود. با منتهای صمیمیت به من خوشامد گفت و مرا به اتاق نشیمن راهنمایی کرد.

اعلامیه را به او دادم و گفتم: نیکلای گاوریلوویچ، این چیست؟

آن را چون چیزی که کاملا برای او ناشناخته باشد گرفت و خواند. سر و ته اعلامیه حدود ده سطر بود.

با لبخندی خفیف پرسید: خب، چطور مگر؟

-یعنی ممکن است این قدر ابله و مسخره باشند؟ نمی توان جلویشان را گرفت و به این جریان زشت پایان داد؟

با لحنی بسیار موقر و جدی پاسخ داد: آیا واقعا فکر می کنید که من با آن ها هم داستانم و در تنظیم این پاره کاغذ سهمی داشته ام؟

گفتم: نه، من همچو فکری نمی کنم، و حتی لازم نمی دانم که از این بابت به شما اطمینان بدهم. اما به هر حال باید به هر وسیله که شده جلویشان را گرفت. شما در آن ها نفوذ دارید، و مسلما روی رای و نظر شما حساب می کنند.

-من کسی را درمیان آن ها نمی شناسم.

-از این بابت هم مطمئنم. ولی هیچ لازم نیست، که آدم شخصا با آن ها صحبت کند. کافی است که در جایی صریحا از این بابت اظهار ناخرسندی کنید. به گوششان خواهد رسید.

-شاید هم تاثیری نداشته باشد. به علاوه، این وقایع جنبی اجتناب ناپذیرند.

-ولی به همه کس و همه چیز آسیب می زنند.

اندکی بعد کسی زنگ زد – یادم نیست کی بود. باید بگویم که گفته هایم از صمیم دل بود، و معتقد بودم و هنوز هم معتقدم که با چخش کنندگان آن اعلامیه هم داستان نبود. احساسم این بود که نیکلای گاوریلوویچ از این دیدار خوشش نیامد. چند روز بعد خودش با آمدن به نزد من این موضوع را تایید کرد. ساعتی با من ماند، و باید بگویم که به ندرت به مردی با محبت تر و صمیم تر از او بر خورده ام، چندان که حتی آن وقت هم از چیزهایی که درباره ی تندخویی و ناآمیزگاریش گفته می شد در تعجب بودم.

پیدا بود که می خواهد با من آشنا بشود، و یادم هست که این ماجرا مرا خشنود می داشت. پس از این واقعه یک بار دیگر هم به دیدنش رفتم، و او نیز به دیدارم آمد. اندکی بعد من به علل و جهاتی شخصی به مسکو رفتم، و نه ماهی آن جا ماندم. آشنایی که آغاز شده بود بدین سان پایان پذیرفت. پس از آن بازداشت و تبعید چرنیشفسکی پیش آمد. من هرگز از این چریان سر درنیاوردم، حالا هم چیزی از آن نمی دانم...

 

فهرست

 

 

فهرست کتاب دفتر یادداشت روزانه‌ی یک نویسنده

 

جلد اول

سرآغاز

سال 1873

مقدمه – پیران قوم – محیط – مطلبی شخصی – ولاس – بوبک: یادداشت های زیدی – وضع آشفته – نیم نامه ی زیدی – درباره ی نمایشگاه – بازیگر نقابدار – خیالات مجرد یک راهب متاهل – درباره لباس همسرایان – نامه ای به سردبیر – خواب و خیال – درباره ی درامی جدید – تصویرهای کوچک – یک آموزگار – مطلبی درباره ی دروغ – یکی از دروغ های معاصر

سال 1876

ژانویه

رمان آینده: باز یک خانواده ی تصادفی – عصر طلایی در جیب – پسر بچه ای با دست های پیش آورده برای صدقه – پسر بچه ای خرد سال در پای درخت کریسمس – اردوی مجرمان جوان – جمعیت حمایت حیوانات – تسخیر ارواح – سخنی چند درباره ی زنگی نامه ام – ضرب المثلی ترکی

فوریه

همه خوب هستیم – درباره ی عشق مردم – ماره بی دهقان – درباره ی پرونده ی کرونبرگ – سخنی چند درباره ی وکلای دعاوی – گفتار آقای اسپاسوویچ – میوه ها – نهایت حد – خانواده و مقدسات ما

فوریه

انسانی صد ساله – جدایی – تامل درباره ی اروپا – نیروی مرده و نیروی آینده – دن کارلوس و سرواتیکن – لرد راداستاک – سخنی کوتاه درباره ی گزارش کمیته ی علمی درباره ی روح گرایی – پدیده های منفرد – درباره ی یوری سامارین

آوریل

ارمان های طبیعت گیاهی بی جان – تیپ های فرهنگی ناچیز، مردم فاسد – آشفتگی و نادرستی مطالب مورد بحث – دربار نیکوکار دهقان روس را آزاد می کند – سخنی چند درباره ی مسائل سیاسی – ضد و نقیض گو (مرد غریب احوال) – دیگر باره سخنی درباره اسپیرتیسیسم (تسخیر ارواح) – از سوی شخصی در گذشته

مه

از نامه ای خصوصی – سخنی نو – دادگاه و خانم کائیرووا – آقای وکیل مدافع و ولیکانووا - آقای وکیل مدافع و ولیکانووا

جلد دوم

مطالبی درباره ی عمارتی – اندیشه ای بیجا – دموکراسی غیر قابل تردید زنان

ژوئن

رفتن به خارجه – درباره ی جنگجویی آلمان ها – آخرین کلام تمدن – آرمان گرایان، خود بینان – آیا آرمان گرا بودن مایه سرافکندگی است – آلمای ها و کار – زبان روسی یا زبان فرانسه – رکن آینده ی جامعه به چه زبانی باید سخن بگوید – آب معدنی یا جماعت آراسته – یکی از کسانی که از زنان نسل جدید بهره مند شده است – رازهای کودکان – زمین و کودکان – تابستان خاص برای روسیه – دنباله سخن

سپتامبر

پیکولاویستیا – حرف، حرف! – دسته بندی و باز دسته بندی – پای جامعه و صابون – مردم کهنه شده – کینا و ماکیفسچینا – دنباله مطلب – ترس و دلواپسی – دنباله ی بحث

اکتبر

موردی ساده و در عین حال دشوار – سخنی چند درباره ی سادگی و ساده انگاری – دو خودکشی – رآی – مرحله ای جدید در مساله ی شرق – چرنیاپف – نیک مردان (بهترین ها) – دنباله سخن

 

نوامبر

زنی حلیم – من کی بودم و او کی بود؟ - خواستگاری – شریف ترین مرد – نقشه و نقشه – زن حلیم طغیان می کند – خاطره ی وحشتناک – رویای غرور – پرده ناگهان فرو افتاد – به روشنی تمام در می یابم – تنها پنج دقیقه دیر کردم –

دسامبر

باطز درباره ی مساله ای ساده اما در عین حال دشوار – نتیجه ی اخلاقی به دیرگاه کشیده – ادعاهای بی سند و مدرک – سخنی چند درباره ی جوانان – در باره ی خود کشی و غرور – قصه ای کوتاه از زندگی کودکان – توضیح درباره ی مشارکت در نشر مجله جدید به نام روشنایی – و ضع بر چه منوال است؟ - سخنی درباره ی ((یک روز فرصت تامل برای پطر))

سال 1877

ژانویه

سه اندیشه – سراب ها: اشتودنیسم ورداستاکی ها – فومادانیلف – قهرمان روسی، که تا به سر حد مرگ شکنجه شد – رویای آشتی جویانه بی علم – در اروپا ما اراذلی بیش نیستیم – طنز روسی – پسربچه ای که روز قدیس هم نام خود را جشن می گیرد – از دفتر سردبیر

فوریه

انبیای مبعوث – غول های وطنی و فرزند تحقیر شده خانواده – درباره پوست برگرفتن از انسان ها – مترنیخ هاوون کیشوت ها – یکی از مسائل عمده معاصر – موضوع روز – موضوع روز در اروپا – راه حلی روسی مساله – پاسخ به نامه ای

مارس

باز در این باره که قسطنطنیه زود یا دیر باید از آن ما باشد – مردم روسیه اکنون مساله ی شرق را به نحوی معقول در می یابند – بجاترین اندیشه ما در حال حاضر مساله یهود – دلایل له و علیه – حکومت در حکومت: چهل قرن موجودیت – پایدار باد برادری – تشییع جنازه انسانی ((عالمی)) – موردی منفرد – به خبرنگاران

آوریل

جنگ، ما از دیگران نیرومندتریم – جنگ همیشه مصیبت نیست – آیا خون ریخته شده نجات بخش است؟ - عقیده ملایم ترین تزار درباره مساله شرق – رویای مردی غریب احوال داستانی خیالی – آزادی کورنیلووا – به خوانندگان

جلد سوم

مه – ژوئن

از کتاب پیشگویی های یوهان لیختن برگر در سال 1528 – در باره ی نامه های بی امضا و فحش آمیز – طرح رمانی طنزآمیز درباره زنگی معاصر – کشاورزان سابق، دیپلمات های آینده – دیپلماسی و مسائل جهانی – روسیه هرگز نیرومند تر از امروز نبوده است – مساله جهانی آلمان – مردی مدبر و شکاک – هر دو خشمگین و نیرومند – ارتش سیاه – رازی بالنسبه ناراحت کننده – دوستداران ترکان – سرداری زربفت و مردم کله شق –

ژوئیه – اوت

گفت و گو با یکی از دوستان مسکویی – علاقه ومیل شدید به شایعات – پرونده آقا و خانم جونکوفسکی و فرزندانشان – سخنان رئیس محکمه – باز هم جدایی، بخش هشتم آناکارنینا – اعترافات یک اسلاوفیل – آناکارنینا در مقام حقیق بسیار مهم – زمینداری که ایمان به خدا را از دهقانی اخذ می کند – حساسیت عزت نفس – آنچه صریحا مجاز اعلام نشده ممنوع است – درباره معرفت مردم تربیت نشده – اضطراب له وین – پرسشآیا واقعه ای دور بر انسانیت تاثیر میکند؟

سپتامبر

مردم سال خورده و شوربخت – شخصیتی عجیب – این اما نه کاملا – در حال حاضر اتریش به چه می اندیشد؟ چه کسی به درون خواهد آمد؟ - زندگیی زندگی دیگری را نجات می دهد – نرم تنانی که که موجودات بشری پنداشته شده اند – اشاره ای به مردم هوشمند آینده

اکتبر

به خوانندگان

قانونی کهن و جاودانه در نظام – همان قانون اما در وجهی دیگر – پاره ای از مهم ترین اشتباهات – ما صرفا به حقیقتی برخوردیم و اشتباهی در کار نبود، دو ارتش – خودکشی ماتونگ و مساله جاودانه ما: گناه از کیست؟ - جنتلمن روسی. یک جنتلمن باید تا به آخر جنتلمن بماند – فریب برای جوانان لازم است – کشیشان رومی در روسیه – کوشش تابستانی از سوی لهستان سابق برای ارتشی – حمله مجله بورس. نه قلم گستاخ بل قلم بد خواه

نوامبر

واژه استروتزکی به چه معناست؟ - تاریخچه فعل – بندگی یا ادب – بدترین مورد ممکن بندگی – سخنی ویژه درباره اسلاوها – شایعات مربوط به صلح، قسطنطنیه باید از آن ما باشد – باز پییش بینی، برای آخرین بار، باید از فرصت استفاده کرد

دسامبر

توضیحی نهایی درباره یکی از مسائل گذشته – گزیده مطلب – تحریف و دستکاری – روان شناسان کینه توز، ماماها، روان پزشکان – واقعه ای که به نظر من گویای چیزهای بسیاری است – آیا من دشمن کودکان هستم؟ لفظ خوشبخت گاه به چه معناست؟ - مرگ نکراسف، آن چه بر مزارش گفته شد – پوشکین، لرمانتف و نکراسف – شاعر و شهروند – گواهی به نفع نکراسف – به خوانندگان

سال 1880

اوت

توضیحاتی درباره سخنرانی مربوط به پوشکین – پوشکین (طرح واره) – استفاده از فرصت – آلکرودرژ، لموردا، رنج آلکو از بابت سرف ها، نکته ها – دو نیم – به یکی می گوید افتادگی پیشه کن، به دیگری می گوید به خود ببال

سال1881

ژانویه

مالیه – آیا باید از روسیه بخواهیم که مالیه اروپایی داشته باشد؟ - مسائل جاری را فراموش کنیم تا بتوانیم ریشه ها را سالم نگه داریم – نخستین ریشه- بگذار نخست آن ها سخن بگویند – پوروکرات شوخ، عقیده او درباره لیبرال ها و اروپائیان ما – افسانه کریلف – گوک تپه، به آسیا چه ارتباطی دارد؟ - پرسش و پاسخ

 

 

  • 3 جلدی
  • نویسنده: فئودور داستایوفسکی
  • مترجم: ابراهیم یونسی
  • انتشارات: معین

 

 


داستایوفسکی

داستایوفسکی

داستایفسکی کیست؟

فیودور داستایوفسکی نویسنده روسی قرن نوزدهم بود که در آثارش به عمق روح انسانی و مسائل اخلاقی پرداخت. آثار او، از جمله "جنایات و مکافات" و "برادران کارامازوف"، به بررسی تضادات انسانی، ایمان، و اختیار می‌پرداختند. داستایوفسکی نقش بارزی در ادبیات جهان بازی کرده و افکار و احساسات عمیق انسان را با استفاده از روایت‌های پرهیزناک و توصیفات عاطفی به تصویر می‌کشید. او یکی از نخبگان ادبیات جهان و پیشوای ادبیات روسیه محسوب می‌شود. ...

زندگی نامه‌ی فئودور داستایفسکی

فئودور میخائیلوویچ داستایفسکی در مسکو به تاریخ 11 نوامبر 1821 از پدری پزشک و مادری خانه دار متولد شد. پدرش میخائیل داستایفسکی یک جراح بازنشسته‌ی نظامی بود که به عنوان پزشک بیمارستان فقیران ماریینسکی خدمت می‌کرد.

اگرچه پزشکی فداکار در امور خیریه بیمارستان بود اما سخت گیری و شکاکیت از ویژگی‌های بارز او به شمار می‌رفت. در مقابل مادر فئودور داستایوفسکی، زنی مهربان و خوش رفتار بود که در خانواده‌ای بازرگان تربیت یافته بود. فئودور داستایوفسکی

کودکی داستایوفسکی

فئودور در کنار 6 خواهر و برادر دیگر خود در محیطی نسبتا فقیرانه بزرگ شدند. اما پدر و مادرشان بی‌وقفه برای امرار معاش و تربیت فرزندانشان می‌کوشیدند. عصرها خانواده اغلب تاریخ دولت روسیه و شعرهای ژوکوفسکی را می‌خوانند و پرستار بچه‌ها هم داستان و افسانه‌های مردم جهان را برای آنان نقل می‌کرد. در همان زمان جرقه‌ی عشق به ادبیات در قلب فئودور زده شد. داستایوفسکی خود بعدها اعتراف می‌کند که از والدینش برای تحصیلات و تربیت عالی، بسیار سپاس گزار است. مادر به فئودور خواندن را آموخت و برای این کار از کتاب عهد عتیق و عهد جدید استفاده می‌کرد.

زمانی که داستایفسکی در کتاب برادران کارامازوف شخصیت زوسیما را خلق می‌کرد در واقع تحت تاثیر همین آموزه‌ها از عهد عتیق و جدید بوده. پدر نیز به فرزندان لاتین یاد داد و معلمی استخدام کرد تا ادبیات فرانسه و روسیه و دانش ریاضی و جغرافیا را به فرزندان بیاموزد. در بیوگرافی داستایوفسکی تئودور داستایوفسکی ایام کودکی را از بهترین دوران زندگی خود می‌دانست. او تا سال 1833 در خانه آموزش دید و سال‌های نوجوانی را نیز به همراه برادرش به تحصیل در مدرسه شبانه روزی معتبری در مسکو پرداختند. هنگامی که فئودور 16 سال داشت مادرش درگذشت و پدر تصمیم گرفت که فئودور و برادرش را به سن پترزبورگ و مدرسه مهندسی راهی کند. جالب این است هر دو پسر عاشق ادبیات بودند و می‌خواستند زندگی‌شان را وقف آن کنند اما پدر علاقه‌ی آن دو را جدی نگرفت و پسران نیز جرات مخالفت با او را نداشتند. فئودور آن دوران را این گونه به یاد می‌آورد:

« ما فقط درمورد شعر و شاعران رویا می‌دیدیم

زندگینامه فئودور داستایوفسکی

تحصیلات فئودور داستایوفسکی

تحصیلات تئودور در مدرسه مهندسی ارتش، زندگی کسل کننده و روزمره‌ای را برایش به وجود آورد بنابراین برای فرار از این کسالت به دنیای ادبیات پناه آورد. او شروع به خواندن ادبیات اروپا در دوره‌های مختلف کرد؛ هومر، بالزاک، ویکتور هوگو و شکسپیر را خواند همچنین، شعرهایی از لرمونتوف و درژاوین.

داستایفسکی از پیروان آثار نیکلای گوگول شد. او که از کودکی شفیته‌ی پوشکین بود بسیاری از شعرهای او را حفظ می‌کرد. در سال 1838 با دوستانش از جمله: بکتوف و ویتکوفسکی انجمن ادبی تشکیل داد و در همان زمان شروع به نگاشتن کرد، اما جرات انتشار آن به عنوان یک نویسنده را نداشت. در سال 1839، پدرش توسط دهقانان در املاک خود به قتل رسید. این خبر داستایوفسکی جوان را شوکه کرد. او دچار بیماری صرع شد و بر سلامت روانی‌اش تاثیر گذاشت به طوری که هرگز از وحشت قتل خلاص نشد. تاثیر این ترس بعدها، خود را در آثار برادران کارامازوف و جنایت و مکافات نشان داد.

پس از اتمام تحصیلات در سال 1843 سمت مهندسی ستوان دومی را از مهندسی سن پترزبورگ دریافت کرد. در سال 1844 به ناگاه تصمیم گرفت استعفا دهد و منحصرا زندگی‌اش را وقف ادبیات نماید. اولین تجربه موفق داستایفسکی ترجمه‌ی رمان اوژنی گرانده اثر بالزاک بود که در مجله‌ای منتشر شد. اواخر ماه مه 1845، فیودور داستایفسکی اولین رمان خود به نام مردمان فقیر را به پایان رساند. استقبال نویسندگان و منتقدان از این اثر داستایوفسکی بود، نکراسوف او را گوگول جدید نامید و بلینسکی نیز او را در حلقه‌ی ادبی که تورگنیف از اعضای مهم آن به شمار می‌رفت، راه داد.

سال بعد انتشار کتاب همزاد با شکست روبه رو شد؛ چرا که عموم مردم، نبوغ نهفته و زوایای پنهان رواشناختی در این اثر داستایفسکی را درک نمی‌کردند. داستایفسکی مانند بسیاری از جوانان آن زمان به سیاست علاقه‌مند بود. پس از اختلافی که با تورگنیف پیدا کرد و از حلقه‌ی یاران بلینسکی اخراج شد، با "حلقه‌ی پتراشفسکی" که مشکلات روسیه را مورد بحث قرار می‌دادند آشنا گشت. در طول این جلسات جوانان خواستار آزادی حق چاپ، تغییرات در سیستم قضایی بودند. به موجب این جلسات داستایفسکی انجمن مخفی تشکیل داد که طرفدار کودتا در کشور بودند. او بارها نامه بلینسکی به گوگول را که ممنوع بود در این جمع می‌خواند. بیوگرافی فئودور داستایوفسکی در آن زمان رمان شب‌های روشن را نیز منتشر ساخت اما افسوس که از شهرت شایسته‌ای برخوردار نشد، چرا که وی را همراه دیگر اعضا در این انجمن دستگیر کردند. دادگاه وی را به جرم حضور در حلقه‌ی پتراشفسکی و انتشار نامه بلینسکی، به اعدام محکوم نمود. تا قبل از اجرای حکم اعدام، داستایفسکی به مدت 8 ماه در زندان قلعه پیتر و پل سپری میکرد.

در روز اعدام داستایفسکی، زمانی که با مرگ روبه رو می‌شد درست در لحظات آخر، حکم اعدامش به موجب عفو امپراتوری به 8 سال کار اجباری در سیبری و تبعید به آنجا تغییر یافت. وی احساسات و تاثیرش از اعدام را بعدها در رمان ابله بازگو می‌کند. در همان زمان دوباره امپراتور نیکلاس اول مجازات او از 8 سال به 4 سال مورد عفو قرار داد. اومسک؛ شهری که داستایفسکی به آن تبعید شد، امتحان دشواری برایش بود چرا که نه تنها از نظر جسمی و شرایط سخت کار اجباری بلکه از لحاظ روانی و اخلاقی نیز با زندانیان و محیط زندان دچار مشکلاتی بود.

سال‌هایی که فئودور در زندان سپری کرد تاثیری فراموش نشدنی در او داشت. وی رنج و تنهایی بی‌پایانی را در آن مدت چشید. زندانیان رفتاری خصمانه با نویسنده‌ای نجیب زاده داشتند. مکاتبه با اقوام و یادداشت روزانه برایش غیر ممکن بود او به طور پنهانی خاطراتش را در دفترچه‌ای مکتوب نمود که بعدا در اثر خاطرات خانه اموات از آن استفاده کرد. پس از این دوره تبعید، داستایفسکی در سال 1854 به عنوان سرباز عادی به گردان سیبری در سمی پالاتینسک اعزام شد.

علی‌رغم همه سختی‌های این حکم، پذیرش او به عنوان سرباز به معنای بازگشت حقوق مدنی به داستایوسکی بود. این اولین پرونده از این دست در روسیه بود، زیرا افرادی که به کار اجباری محکوم می‌شدند، حقوق شهروندی را تا پایان عمر از دست می‌دادند اما امپراتور الکساندر اول به نویسنده جوان ترحم کرد و نمی خواست که استعداد او را از بین ببرد.اتاق کار داستایوفسکی تصویری از میز کار و اتاق داستایوفسکی[/caption]

نهایتا در سال 1856 به دستور امپراتور جدید الکساندر دوم ، فیودور مورد عفو قرار گرفت و مجداد حقوق انتشار آثار به او بازگردانده شد. در این سال‌ها فئودور به یک شخصیت بالغ و کامل دست یافت چرا که سختی‌ها و تنهایی او را به سوی یافتن حقیقت و معنای زندگی سوق می‌داد و باعث شد مذهب را همواره در قلب خود تا آخر عمر نگاه دارد. در سمی پالاتینسک فئودور با زنی به نام ماریا ایسایوا آشنا می‌شود.

ماریا شوهری همواره دائم الخمر داشت که پس از مرگ شوهرش، فئودور به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد. ماریا تنها زمانی این پیشنهاد را قبول می‌کند که فئودور مورد عفو قرار می‌گیرد. آن‌ها در فوریه 1857 ازدواج کردند. خوشبختی از این زوج از همان روز اول دور گشت چرا که فئودور روز عروسی دچار حمله صرع شد و ماریا را برای همیشه نسبت به او دلسرد کرد.

در سال 1859 داستایفسکی پس از کسب اجازه‌ی کناره گیری از افسری به همراه همسرش ماریا و پسر خوانده‌اش پاول، شهر سمی پالاتینسک را ترک نمودند و راهی سن پترزبورگ شدند. سال 1861 فیودور با همکاری برادرش میخائیل مجله‌ی ادبی به نام زمان را راه اندازی کردند. مجله به موقعیت ادبی برادران داستایفسکی کمک کرد. آن‌ها آثار داستایوفسکی از جمله خاطرات خانه اموات، یادداشت های زیرزمینی، یک اتفاق مسخره را منتشر نمودند. با انتشار خاطرات خانه اموات دوباره نظرها به سوی این نویسنده جلب گشت. بسیاری از مردم با شرایط زندان و تبعیدی‌ها آشنا نبودند و رمان بیشتر زوایای محیط زندان و شکنجه‌ها را آشکار کرد، چرا که در سال‌های قبل نوشتن از این گونه مسائل ممنوع بود.

در همین سال‌ها او سفرهایی به اروپا داشت و از کشورهایی چون آلمان، ایتالیا، فرانسه، سوئیس، اتریش و انگلیس بازدید کرد. طی این سفرها به قمار اعتیاد پیدا کرد و مبالغ بسیاری را از دست داد. تجربه‌ی این دوران از زندگی را بعدها به رمان قمارباز منتقل کرد. در یکی از همین سفرها او عاشق و دلباخته‌ی آپولیناریا سوسلووا شد. که پس از مرگ همسرش در سال 1864 زمانی که از او خواستگاری کرد جواب رد شنید. داستایفسکی از شخصیت آپولیناریا در بعضی از کتاب‌هایش از جمله قمارباز و ابله استفاده کرد. فئودور داستایوفسکی و همسرش داستایوفسکی و همسرش، آنا

مجله به مرور با کاهش خوانندگان روبه رو شد و همین منجر به بسته شدن مجله گشت. به علت بدهی‌هایی که داستایفسکی داشت و برای رهایی از اوضاع دشوار مالی با ناشری قرارداد بست و اندکی بعد رمان جنایت و مکافات را شروع به نگاشتن کرد.

رویکرد فلسفی و اجتماعی رمان در بین خوانندگان مورد محبوبیت واقع شد و باعث تجلیل از داستایفسکی شد. انتشارات به فئودور برای زودتر به اتمام رسیدن رمان‌ها فشار می‌آورد اما داستایفسکی قدرت و وقت کافی برای اتمام آثارش را نداشت. به همین منظور دستیاری به نام آنا گریگوروونا برای تندنویسی استخدام کرد و بلافاصله رمان قمارباز را در 21 روز به اتمام رساند. فئودور و آنا به مرور دلباخته ی هم شدند و در سال 1867 ازدواج کردند. آنا همسری با وفا و دستیاری عالی و چیره دست برای فئودور بود، او دردسرهای رمان‌های داستایفسکی را به دوش می‌کشید و تمام مسائل مالی را حل می‌کرد. همچنین در این حین خاطرات خود و فئودور را نیز یادداشت می‌کرد.

آنا چهار فرزند به دنیا آورد : دختران سوفیا و لیوبوف و پسران فئودور و الکسی. سوفیا اولین فرزند آن‌ها تنها چند ماه پس از تولدش درگذشت. الکسی نیز در سه سالگی درگذشت. کتاب عالی بعدی ابله بود. در حقیقت خود نویسنده این کتاب را سخت‌ترین اثرش نامید و شخصیت اصلی پرنس میشکین محبوب ترین شخصیت وی شد. پس از این اثر تصمیم گرفت حماسه‌ای با عنوان "الحاد" بنویسد، اما این ایده عملی نشد ولی پایه ای برای سه کتاب بعدی او شد؛ یعنی رمان‌های: شیاطین، جوان خام و برادران کارامازوف. معغرفی فئودور داستایوفسکی در سال 1873 سردبیری مجله شهروند را برعهده گرفت و در آنجا شروع به چاپ دفتر خاطرات یک نویسنده کرد و به آرزوی دیرینه‌ی خود که بحث در مورد موضوعات مختلف با خوانندگان بود رسید. در سال 1877 به عنوان عضو آکادمی علوم سن پترزبورگ انتخاب شد. در 1878 امپراتور الکساندر دوم او را به کاخ دعوت کرد و به خانوداه‌اش معرفی نمود.

دو سال بعد به عضو افتخاری انجمن ادبیات بین المللی درآمد. در سال 1880 در مراسم یادبود پوشکین در مسکو سخنرانی مشهوری درباره‌ی ادبیات و زندگی بیان کرد که موجب محبوبیت بیشتر وی شد. پس از اتمام رمان برادران کارامازوف داستایفسکی قصد نوشتن دنباله‌ی این رمان را داشت اما سرنوشت به او مهلت نداد. بیماری ریه در او تشدید شد و یک رگ در ریه‌ی او پاره شد و خون از گلو شروع به جریان کرد.

از آنجا که داستایفسکی فردی همواره بیمار و ضعیف بود از برونشیت مزمن و 9 سال از آمفیزم ریوی رنج می برد نتوانست بهبود یابد و در نهایت در سن شصت سالگی  سال 1881 به تاریخ 28 ژانویه درگذشت. در مراسم تشیع، صدها نفر برای خداحافظی از نویسنده آمده بودند و بیش از یک کیلومتر این مراسم امتداد داشت. فئودور داستایفسکی  در آخرین منزل؛  گورستان تیخوین در لاورای الکساندر نوسکی در سن پترزبورگ به خواب ابدی  و بی‌درد خود فرو رفت.


مطالعه بیشتر: زندگینامه و کتابهای تولستوی


مرگ فئودور داستایوفسکی

دیدگاه فئودور داستایفسکی

فئودور داستایفسکی متفکری با ظرافت است او مجموعه‌ای از مشکلات وجودی انسان را آشکار می کند و عمق پنهان دنیای درونی انسان را روشن می سازد. مضامین نوشته‌های نویسنده شامل خودکشی، فقر، اخلاق مذهبی است. عناصر داستانی گوتیک، رمانتیسم و هجو را میتوان در نوشته‌هایش دید. داستایفسکی کاوشگر ایده‌ها بود و همچنین بسیار تحت تاثیر رویدادهای سیاسی زمانه‌ آثارش را خلق می‌کرد.

داستایفسکی ماهیت انسان را بررسی می‌کرد به گفته‌ی دوستش نیکولای استراخوف:«تمام توجه او به مردم معطوف بود و فقط به ماهیت و شخصیت آن‌ها می‌پرداخت.» براین اساس سبک خود را به سمت مسائل روانشناختی و فلسفی سوق می‌داد. او خالق یک نوع جدید از فرم و ژانر است که متن‌های مذهبی، رساله‌ی فلسفی، حکایت، گروتسک و ماجراجویی را با هم تلفیق می‌کرد. مسئله‌ی خودکشی در چندین کتاب داستایوفسکی دیده می‌شود. دهه 1860-1880 خودکشی در روسیه فراگیر شده بود و بسیاری در این باره می‌نوشتند.

قاتلان و یا افرادی که در داستان‌های او خودکشی می‌کنند غالبا کافر هستند یا بی‌ایمانند و شک ‌گرا. داستایفسکی معتقد بود اعتقاد به خدا و ایمان موجب سعادت یک انسان می‌شود و به همین علت کافران هیچ داستانی از داستایفسکی رستگار نمی‌شوند. سرگذشت فئودور داستایفسکی

کتاب های فئودور داستایفسکی

سال‌های رنج و سختی و فقر و بیماری، داستایفسکی را به سوی نوشتن آثاری جاودانه و جهان شمول راهنمایی کرد. فئودورهمواره در آثارش انسان و ماهیت آن را به چالش و کاوش می کشاند. داستایوفسکی کتابهای جذاب بیشماری دارد که از جمله آثار او عناوین زیر را می توان نام برد:

  • کتاب شب های روشن
  • کتاب یک اتفاق مسخره
  • کتاب بانوی میزبان
  • کتاب رنج کشیدگان و خوارشدگان
  • کتاب بیچارگان
  • کتاب مردم فقیر
  • کتاب یادداشت های زیرزمینی
  • کتاب خاطرات خانه اموات
  • کتاب جنایت و مکافات
  • کتاب شیاطین
  • کتاب برداران کارامازوف
  • کتاب ابله
  • کتاب جوان خام
  • کتاب قمارباز

وی در طول دوران سال‌های اول نویسندگی با الهام گرفتن از آثار نیکلای گوگول می‌نگاشت اما بعد از آن سبک خود را یافت و داستان کوتاه‌های فراوانی را نگاشت:

  • رویای یک آدم مضحک
  • آقای پروخارچین
  • پولزونکوف
  • دزد شرافتمند
  • درخت کریسمس و ازدواج
  • ماری دهقان
  • کروکودیل
  • خانم صاحبخانه
  •  قهرمان کوچک

بهترین کتابهای داستایوفسکی

داستایوفسکی یکی از مفاخر ادبی جهان و به حق نابغه داستان نویسی است. بسیاری از آثار او در زمره بهترین رمان های جهان جای می‌گیرند و در دسته خود شاهکار محسوب می‌شوند؛ اما به عقیده بسیاری از از مخاطبین رمان های خارجی، بهترین آثار فیودور داستایفسکی عبارتند از:

خرید کتاب های داستایوفسکی

نظرات دیگر نویسندگان درباره‌ی فئودور داستایفسکی

این نویسنده بزرگ قرن نوزدهم روسی بسیاری از نویسندگان و حتی ژانرها و جنبش‌های فلسفی را در طول حیاتش تحت تاثیر قرار داد. در ادامه به معرفی برخی از معروف‌ترین افرادی که تحت تاثیر داستایفسکی بوده و درباره او سخن گفته‌اند می‌پردازیم:

  • فرانتس کافکا: وی ارتباط عمیقی با داستایفسکی داشت و بخش هایی از کتاب جوان خام را برای دوستش ماکس برود می خواند. فصل پنجم این کتاب داستایفسکی تاثیر زیادی در سبک آثار کافکا گذاشت.
  • ویلیام فاکنر: این داستان نویس امریکایی از داستایفسکی به عنوان اصلی ترین منبع الهام ادبی خود یاد می‌کند، او برادران کارامازوف را که خیلی بر وی تاثیر گذاشته بود مرتبا بازخوانی می‌کرده.
  • جیمز جویس: داستایفسکی را خالق نثر مدرن می‌داند.
  • هاروکی موراکامی: با الهام گرفتن از سبک داستایفسکی و مضامین اگزیستانسیالی وی توانست راهی برای نویسندگی خود باز کند.

بسیاری از کارشناسان، برخی از آثار داستایفسکی مانند یادداشت‌های زیرزمینی را پایه گذار سبک اگزیستانسیال می‌دانند و وی همچنین تاثیر زیادی بر فیلسوفان و متفکران گذاشته است. از جمله:

  • فریدریش نیچه: نیچه علاقه‌ی زیادی به ادبیات روسیه داشت. وی از داستایفسکی به‌عنوان بهترین کشفیات خود یاد می‌کند و می‌گوید: هیچکس انقدر برای من لذت نداشت او روانشناسی است که نقاط مشترک بسیاری با وی دارم.
  • ژان پل سارتر: سارتر با جمله‌ی معروف ایوان کارامازوف" اگر خدا وجود نداشت همه چیز مجاز بود" سبک جدیدی از اگزیستانسیالیسم را به وجود آورد.
  • زیگموند فروید: روان کاو معروف اعتراف کرده برای شناخت شخصیت های آثار داستایفسکی بسیار تلاش نموده و گاه در این تلاش شکست می‌خورده.
  • اروین یالوم: وی می‌گوید از بچگی با کتاب‌های روسی بزرگ شده و علت انتخاب حرفه‌ی روانشناسی را تاثیر آثار داستایفسکی می‌داند.

سبک ادبی داستایوفسکی

تقویم زندگی فئودور داستایفسکی

  • 1821 11 نوامبر: تولد فئودور میخائیلوویچ داستایفسکی در مسکو
  • 1837 مرگ مادر، ماریا فیودوروونا نچایف
  • 1838 ورود به مدرسه مهندسی نظامی در پترزبورگ
  • 1839 قتل پدر به دست دهقانان در ملک خصوصی‌اش در استان تولا
  • 1843 فارغ التحصیلی از آموزشگاه نظامی با درجه ستوانی و ورود به شعبه‌ی مهندسی وزرات جنگ
  • 1844 کناره گیری از ارتش- انتشار ترجمه‌ی اوژنی گرانده بالزاک
  • 1845 اتمام نخستین رمان، مردم فقیر
  • 1846 ژانویه: انتشار مردم فقیر و رمان همزاد و داستان کوتاه آقای پروخارچین
  • 1847 انتشار خانم صاحبخانه و پولزونکوف
  • 1848 انتشار نازک دل، دزد شرافتمند، شب‌های روشن و درخت کریسمس و ازدواج
  • 1849 23 آوریل: دستگیری به جرم شرکت در توطئه‌ی پتراشفسکی- انتشار رمان ناتمام نتوچکا- 22 دسامبر: لغو حکم اعدام- 24 دسامبر: تبعید به سیبری
  • 1850 2 ژانویه: ورود به ارودگاه کار اجباری اومسک
  • 1854 فوریه: آزادی از زندان و اعزام به سمی پالاتینسک به عنوان سرباز عادی
  • 1856 ارتقا به افسری
  • 1857 انتشار قهرمان کوچک که در 1849 در زندان نوشته بود- 2 فوریه: ازدواج با ماریا دمیتریونا ایسایوا
  • 1859 کسب اجازه‌ی کناره گیری از ارتش و بازگشت به روسیه. انتشار خواب عمو جان و دوست خانواده
  • 1860 انتشار فصل اول خاطرات خانه اموات
  • 1861 آغاز همکاری با برادرش و انتشار مجله‌ی زمان - انتشار رنج کشیدگان و خوارشدگان – انتشار کامل رمان خاطرات خانه اموات
  • 1862 نخستین سفر به خارج (پاریس لندن و ژنو) انتشار یک اتفاق مسخره در همان مجله
  • 1863 توقیف مجله - دومین سفر به خارج و آشنایی با آپولیناریا سوسلووا
  • 1864 انتشار یادداشت‌های زیرزمینی – مرگ همسر اول ماریا - مرگ برادرش میخائیل
  • 1866 انتشار جنایت و مکافات به صورت پاورقی – استخدام تندنویسی برای رمان قمارباز به نام آنا گریگوروونا
  • 1867 ازدواج با آنا گریگوروونا
  • 1868 انتشار رمان ابله به صورت پاورقی - تولد دخترشان به نام سوفیا- مرگ همان دختر
  • 1869 تولد دخترشان لیوبوف
  • 1870 انتشار همیشه شوهر
  • 1871 تولد پسرشان به نام فیودور- انتشار رمان شیاطین
  • 1873 سردبیری شهروند
  • 1874 انتشار کتاب ابله
  • 1875 انتشار جوان خام – تولد پسرش به نام الکسی
  • 1877 انتشار داستان کوتاه رویای آدم مزحک
  • 1878 مرگ پسرش به نام الکسی
  • 1879 انتشار رمان برادران کارامازوف به صورت پاورقی
  • 1880 ایراد خطابه سالگرد پوشکین در مسکو- انتشار متن خطابه در روزنامه‌ها
  • 1881  28 ژانویه: مرگ بر اثر عفونت ریه و تدفین در گورستان صومعه‌ی الکساندر نفسکی

خرید آثار فئودور داستایفسکی

امروزه همراه با پیشرفت تکنولوژی و فضای مجازی سایت‌ها و اپلیکیشن‌های بسیاری برای کتاب‌خوا‌ن‌ها، طراحی گردیده است که به راحتی می‌توان به آن‌ها دسترسی پیدا کرد. کتابانه یکی از فروشگاه‌های اینترنتی کتاب می‌باشد که با هدف از میان برداشتن فاصله میان ناشرین و مصرف‌کنندگان فعالیت می‌کند. همچنین این سایت طی فعالیت خود کوشیده است امکان دسترسی به طیف گسترده‌ای از کتاب‌ها و محصولات فرهنگی را برای مصرف‌کنندگان در هر مکان و زمانی فراهم کند. شما می‌توانید جهت خرید کتاب‌های رمان، نمایشنامه، شعر و… از طریق فروشگاه اینترنتی کتابانه اقدام کنید.


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دفتر یادداشت روزانه‌ی یک نویسنده | داستایوفسکی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل