loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دفتر خاطرات هیولاها 6 (فرار مومیایی از موزه)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب فرار هیولای مومیایی از موزه  ششمین جلد از مجموعه ی دفتر خاطرات هیولا ها نوشته ی تروی کامینگز و ترجمه ی نیلوفر امن زاده توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

" الکساندر پاپ "، پسری با مو های فرفری و چشم های قلمبه و لاغری است که به تازگی به شهر " استرمانت " مهاجرت کرده است و به مدرسه جدیدی می رود و موفق شده دوستان جدیدی مثل پسری قلدر و اما صمیمی به اسم " ریپ " پیدا کند. او در اولین روز مدرسه با عروسک های بزرگ و بادی مواجه شد که باعث شد حسابی بترسد و با آن ها درگیر شود و فکر کند آن ها هیولای ترسناکی هستند. بعد از آن هم با ورود به مدرسه یک دفترچه ی خاطرات عجیبی به اسم م. ف. م. ه پیدا می کند که داخلش پر از تصاویر و توضیحاتی راجع به هیولای های استرمانت است. او تصمیم می گیرد تا دیگر هیولا های شهر را پیدا کند و با آن ها بجنگد و با پیدا کردن هیولا های جدید، او هم اطلاعات هیولاهایش را داخل دفترچه بنویسد تا اگر دوباره خودش یا کسی با هیولا ها مواجه شد بداند چه طور آن ها را شکست دهد. الکساندر، ریپ و " نیکی "، دو تا از صمیمی ترین دوستانش در شهر جدید بر اساس اسم دفترچه، گروهی را به اسم ماموران فوق سرّی مبارزه با هیولا ها تشکیل داده اند که به کمک هم دیگر تصمیمات الکساندر را اجرا و از شهر محافظت کنند. امروز شروع یک روز عجیب برای الکساندر است همین که او می خواست وارد خانه شود صدای جیغ و داد شنید و فکر کرد یک هیولا به خانه شان آمده است و پدر دارد از ترس جیغ می زند ولی با بررسی کردن خانه و حیاط متوجه شد که هیولایی داخل خانه نیست و پدر از خوشحالی در حال جیغ کشیدن است. چون امروز پستچی دو جعبه برای آن ها آورده که در یکی از آن ها جدید ترین آینه دندان پزشکی با دسته ای از طلا و چراغی نورانی برای پدر دندان پزشک الکس وجود دارد و او از این بابت خیلی خوش حال است. در جعبه ای دیگر که برای الکساندر است فقط یک پلاستیک حباب دار خالی و بی مصرف وجود دارد و الکس تصمیم می گیرد حداقل از جعبه برای اسباب کشی فردا استفاده کند. مدرسه ی الکساندر به دلیل نو سازی تعطیل شده بود و آن ها در بیمارستان شهر کلاس هایشان را برگزار می کردند. ولی حالا مدرسه خودشان حاضر شده است و بچه های مدرسه فردا هر کدام یک جعبه می آورند تا به اسباب کشی مدرسه از بیمارستان، کمک کرده باشند. بعد از آن هم قرار است برای اردو به موزه شهر بروند تا از جواهر عقرب یاقوتی و مومیایی تاولی بازدید کنند. اما فردای آن روز وقتی خواست جعبه را بر دارد، هر چقدر که گشت پلاستیک حبابی اش را پیدا نکرد و پدر هم گفت که آینه او هم گم شده است. توی مدرسه ام متوجه شد که همه ی بچه ها جعبه هایی مثل او دارند و هر کدام دیروز یکی از وسایل هایشان را گم کرده اند و الکساندر فهمید این جعبه های یک شکل و گم شدن وسایل حتما کار یک هیولاست و آن هم هیولایی نیست به جز‌‌‌...


فهرست


فصل 1: بسته ی اشتباهی فصل 2: روز اسباب کشی فصل 3: آخرین کلاس فصل 4: میم مثل مومیایی فصل 5: اردوی کاراجباری فصل 6: دست متحرک فصل 7: آی دزززززد فصل 8: بهترین سواری دنیا! فصل 9: عقرب یاقوتی فصل 10: یک جای امن فصل 11: نگهبان موزه فصل 12: تیک تاک فصل 13: حقیقت ماجرا فصل 14: یک مشت حباب فصل 15: یک بغل سفت و محکم فصل 16: تق تق تتتق بوممم!  

نویسنده: تروی کامینگز مترجم: نیلوفر امن زاده انتشارات: پرتقال


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دفتر خاطرات هیولاها 6 (فرار مومیایی از موزه)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل