کتاب دفترچه خاطرات جغد 3 (عروسی در سرزمین درختی)

کتاب عروسی در سرزمین درختی، جلد سوم از مجموعه ی دفترچه خاطرات جغد، با نویسندگی و تصویرگری ربکا الیوت وترجمه ی سید نوید سید علی اکبر از نشر هوپا به چاپ رسیده است.

در این جلد بچه های مدرسه متوجه می شوند که معلمشان خانم پشت پرپری قرار است به زودی ازدواج کند و طبق رسم و رسومات جغدها او باید در مراسم عروسی اش یک چیز قدیمی، یک چیز نو، یک وسیله ی قرضی و یک شی آبی رنگ داشته باشد. او گردنبدی بسیار زیبا و قدیمی از مادربزرگش به یادگار دارد؛ اما دیگر وسایل را در اختیار ندارد، از طرفی زمان زیادی تا روز شنبه که مراسم عروسی در آن برگزار می شود، باقی نمانده است. اِوا بال قلمبه به همراه دیگر دوستان مدرسه اش تصمیم می گیرند به معلمشان کمک کنند و گل ها، رومیزی ها و بادکنک های مراسم عروسی را آماده می کنند. در همین حال گردنبند یادگاری خانم پشت پرپری گم می شود و همه ی بچه های کلاس به دنبال آن هستند و ... .

دفترچه خاطرات جغد مجموعه ای است که تا کنون 6 جلد از آن به چاپ رسیده است و در هر یک از جلدهای آن اِوا بال قلمبه، جغد کوچک و دوست داشتنی، به شرح خاطرات و اتفاقات زندگی روزمره و کارهای مدرسه اش می پردازد. او به همراه پدر ومادر و برادرش هامفری و نوزاد کوچکشان در سرزمین درختی زندگی می کنند. این مجموعه از نظر کارشناسان برای کودکانی که خواندن را به تازگی آغاز کرده اند بسیار مفید خواهد بود زیرا از نظر سادگی کلمات، نوع نوشتار و علامت گذاری برخی حروف در کنار تصاویر زیبا و رنگی به این دسته از کودکان کمک می کند تا مهارت خواندن را در خود تقویت کنند و از خواندن کتاب به تنهایی و بدون کمک دیگران لذت ببرند. این مجموعه برای گروه سنی ب مناسب می باشد.

 

فهرست

سلام جغد مرموز روز حیوان خانگی انجمن مخفی عروسی گردنبند گم شده کشف راز بدجنس خانم عروسی سرزمین درختی جشن تولد یواشکی

برشی از متن کتاب

سلام سلام دفترچه دوباره برگشتم. منم، اوا، بال قلنبه خیلی هیجان زده ام. چه هفته ی باحالی در پیش داریم. من عاشق این چیزها هستم: نقاشی کشیدن نوشتن فهرست کارهایم بوی توت فرنگی ها بالشم خواندن داستان های کارآگاهی کلمه ی آب نبات چوبی گل های استکانی آبی (گل مورد علاقه ام) خندیدن با دوست هایم من عاشق این ها نیستم: صدای گوش خراش گیتار براردم، هامفری (او بچه خوبی است، اما خیلی سر و صدا دارد.) کلمه ی باتلاق سوکلاوسون (وقتی بدجنس می شود) شانه زدن پرهایم شب های بارانی بوی پی پی سنجاب ها کیک کِرم مامان دیدن کسی که غمگین است من عاشق خانواده ام هستم. باکستر، خفاش خانگی من هم یکی از اعضای خانواده است. او خیلی شیرین است. جغدها کارهای باحال جورواجوری بلدند. مثل پرواز خیلی خیلی سریع. ما تمام شب بیداریم تمام روز می خوابیم و چیزهای خیلی دور را با چشم های بزرگمان می بینیم. من در درختستان، خیابان کاج چوبی، لانه درختی شماره 11 زندگی می کنیم. لوسی نوک نوکی بهترین دوست من است. لوسی روی درخت کناری زندگی می کند. ما همه اش با تلفن کاجی هایمان با هم حرف می زنیم. لوسی یک مارمولک خانگی به اسم رکس دارد. رکس بهترین دوست باکستر است. ما عاشق این هستیم که لباس تن حیوان های خانگی مان بکنیم. من و لوسی با هم به مدرسه می رویم. الان است که آفتاب دربیاید. من باید بروم بخوابم. فردا باهات حرف می زنم دفترچه. جغد مرموز دوشنبه امشب دوشیزه پُشت پَرپَری خبر هیجان انگیزی به ما داد: «فردا روز حیوان خانگی است. یعنی می توانید حیوان خانگی تان را با خودتان به مدرسه بیاورید.» بال انگیز نیست، دفترچه؟ نمی توانم صبر کنم، همه باکستر را می بینند. ما از حیوان های خانگی مان نقاشی کشیدیم. کلارا بهترین نقاشی را کشید. برای همین زنگوله را به صدا درآورد. همه ی ما عاشق این هستیم که زنگوله را بزنیم. وقتی آماده شده بودیم که سمت لانه پرواز کنیم، آقا جغد خوش تیپی را دیدیم که بیرون کلاس، منتظر دوشیزه پشت پرپری بود. آن ها به هم لبخند زدند و بال در بال، کنار هم ایستادند. کنجکاو شدیم که آن جغد کی می تواند باشد ... «شاید برادرش باشد؟» «یا پسر عمویش» «یا دکتر بالش؟» «شاید بهش باله یاد می دهد؟» «شاید هم نامزدش است.» همه ریز ریز خندیدند. بعد از مدرسه لوسی آمد لانه درختی ما. درباره ی دوست مرموز دوشیزه پشت پرپری حرف زدیم. «امیدوارم نامزدش باشد.» «آن ها با هم خیلی خوش حال بودند.» «خیلی! ولی بیا دیگر درباره شان حرف نزنیم. باید برای فردا، روز حیوان خانگی، نقشه بکشیم.» «باید لباس هم تنشان کنیم؟» «آره اصلا چرا خانه های رکس و باکستر را خوشگل نکنیم؟» «چه فکر بال انگیزی اِوا.» ما به حیوان های خانگی مان مثل پادشاه ها لباس پوشاندیم. و خانه هایشان را مثل قصر کردیم تا با لباس های پادشاهی شان جور باشد. تازه اش هم، قصرشان را با جواهرهای برق برقی تزئین کردیم. دلم می خواهد زودتر حیوان های خانگی بقیه را ببینم. خوب بخوابی دفترچه!    

نویسنده و تصویرگر: ربکا الیوت مترجم: سیدنوید سیدعلی اکبر انتشارات: هوپا