کتاب در بندر آبی چشمانت - نزار قبانی

کتاب در بندر آبی چشمانت گزینه شعرهای عاشقانه ی نزار قبانی می باشد که احمد پوری آن را به فارسی ترجمه کرده و توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

شعرهای نزار قبانی آنقدر زنده اند که انسان را به دنیایی از عشق و شور و هیجان می برند. با شعرهای او دیگر احساس نمی کنیم در چه دنیای تاریکی زندگی می کنیم، عشق به زندگی مان وجود و عینیتی می دهد که انگار تا پیش از عاشق شدن زنده نبودیم. با عینک نزار قبانی دنیا را دیدن قشنگ تر است. نزار قبانی در شعرهایش به جنگ با متحجران می رود، به جنگ با هرکس که با عشق و آزادی مخالف است. جنگی با شمشیر تیز و برنده ی قلم. قبانی برای شعرهایش زحمت زیادی کشیده است، آن هایی که او را فاسد می دانستند و باعث گمراهی جوانان، همان هایی بودند که کمر به قتل عشق بسته بودند. اما قبانی با کلماتش آن ها را شکست داد. آن هایی قبانی را نقد می کنند که در دوران اختناق از عشق و عاشقی می گویند، در این دفتر با اشعار مبارزه جویانه ی وی نیز مواجه می شوند،قبانی در اشعاری چون گزارش بسیار محرمانه از سرزمین مشت یا عشق در میانه ی دستگیری به نقد بی عدالتی ها و اعمال حاکمان عربی می پردازد که کشورهایشان را به ورطه ی نابودی می کشانند. او عاشقی است آزاده و در عین حال پردغدغه که شعر را ابزار مبارزه ی خود کرده بود.

برشی از متن کتاب

گزارشی بسیار محرمانه از سرزمین مشت دوستان! شعر را چه سود اگر نتواند اعلام قیام کند؟ اگر نتواند خودکامگان را براندازد؟ شعر را چه سود اگر نتواند آتشفشان ها را به طغیان وادارد آن زمان که نیازش داریم؟ شعر را چه سود اگر تاج از سر شاهان قدرتمند این جهان برنگیرد؟ * بگو دوستم داری بگو دوستم داری... تا زیباتر شوم بگو دوستم داری... تا انگشتانم طلا گردند و پیشانیم ماه بگو دوستم داری تا بتوانم دگرگون شوم، بدل به خوش ی گندم شم یا درخت نخل هم اکنون بگو، درنگ نکن برهی از عشق ها درنگ نمی پذیرند بگو دوستم داری تا تقدس مرا بیشتر کنی تا از دفتر شعرم کتاب مقدس بسازی. تقویم را عوض می کنم اگر بخواهی فصل ها را می شویم و فصل های دیگر می سازم

فهرست

پیشگفتار شعر دریایی نقاشی با واژه ها سیاه مشق کودکانه دنیا را با واژه ها تسخیر می کنم زبان فنجان و رُز محاکمه دشواری چه می شد اگر خدا؟ عشق درمیانهء دستگیری هزار ماه بازی در صحنه پرسش هایی از خدا اشعار دیوانگی نامه های عاشقانه دوازده گل سرخ بر موهای بلقیس برگ های اسپانیایی و من اعتراض نمی کنم نظریه ای نو درباره ی پیدایش جهان طبیعت مرد آن که تو را دوست ندارد بی وطن است من می نویسم مقایسه ی عشق محبوب من در سال نو وقتی عاشقم مرگ عشق تقدیم نامه عشق سرور من خواهد ماند کسی را نمی بینم جز تو درمان عربی عشق تو زمان را در چمدان داری آغاز تاریخ زنی در درونم گام بر می دارد این گونه تاریخ زن را می نویسم من اعلام می کنم: هیچ زنی چون تو نیست گزارش بسیار محرمانه از سرزمین مشت به دوست سویسی بگو دوستم داری باران شعر

• نویسنده: نزار قبانی
• مترجم: احمد پوری
• ناشر: چشمه