loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب درس های فلسفه اخلاق - ایمانوئل کانت

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب درس های فلسفه اخلاق اثر ایمانوئل کانت و ترجمه‌ ی منوچهر صانعی دره بیدی توسط انتشارات نقش و نگار به چاپ رسیده است.

کتاب "درس های فلسفه اخلاق ایمانوئل کانت" شامل تدریس کانت در درس فلسفه‌ ی اخلاق در سال‌های 1775 تا 1780 است و متن آن از یادداشت‌های شاگردان کانت فراهم شده است. "کانت "شش جلد کتاب در حکمت عملی نگاشته و در این کتاب ها آراء خود را درباره‌‌ی اخلاق، حقوق، سیاست، دین و سایر مباحث فرهنگی بیان کرده است. کتاب "درس های فلسفه ی اخلاق" یکی از آن هاست. ناگفته نماند این شش جلد کتاب بعد از نقد عقل محض که در حکم منطق و روش تفکر "کانت" است، نوشته شده اند. "کانت" معتقد است در فلسفه ی اخلاق هیچ بحثی به اندازه مبحث تکلیف انسان نسبت به خودش، ناقص بیان نشده و هیچ کس مفهوم دقیقی از تکلیف انسان نسبت به خویشتن بیان نکرده است؛ و این مساله را موضوعی کم اهمیت جلوه داده اند. تنها به این موضوع اشاره کرده اند که انسان وقتی تمام تکالیف خود را انجام داد در پایان می تواند به اوضاع خودش بیاندیشد. به اعتقاد "کانت" تمام فلسفه های اخلاق در این مورد دچار اشتباه شده اند. او معتقد است امکان ندارد که تکالیف انسان نسبت به خودش در درجه ی نازل اهمیت قرار داشته باشد، در حالی که برعکس، این تکالیف در درجه ی عالی اهمیت قرار دارند و مهم ترین و اصلی ترین تکالیف اند.


فهرست


مقدمه ‌ی مترجم مقدمه ‌ی مترجم بر چاپ مجدد فصل اول مقدمه فصل دوم نظام اخلاقی دوران کهن فصل سوم در مورد اصول کلی علم اخلاق فصل چهارم الزام فصل پنجم ملاحظات مقدماتی فصل ششم دین طبیعی فصل هفتم تکالیف انسان نسبت به خویش فصل هشتم تکالیف انسان نسبت به دیگران فصل نهم تکالیف انسان را نسبت به موجودات دیگر فصل دهم تکالیفی که نسبت به طبقات خاصی از افراد مطرح است واژه نامه

برشی از متن کتاب


قواعد اختیاری قواعدی است مربوط به اعمال خارجی و بیرونی (بیرون از ذهن) انسان و پیام آنها این است که چه عملی باید انجام شود حتی اگر عملا هرگز انجام نشود. این قواعد چنان کلی و ضروری است که حتی تبهکاران نیز مطابق آنها عمل میکنند چنانکه مثلا اموال مسروقه را به نسبتخاصی بین خود تقسیم میکنند . بررسی رفتارهای انسان بودن مراعات شان اخلاقی آنها موضوع علم انسانشناسی است اما فلسفه اخلاق رفتارها را به دو قسمت مجاز و ممنوع تقسیم میکند. این دو قسم رفتار در صورت تحقق فضیلت و رذیلت نامیده میشوند. به عبارت دیگر انسانشناسی عبارت است از علم به این که رفتارهای انسان چگونه است، اما حکمت عملی عبارت است از علم به این که رفتارهای انسان چگونه باید باشد. نسبت انسانشناسی به حکمت عملی مثل نسبت ماده به صورت است; به این ترتیب که تا رفتارهای انسان در علم انسانشناسی صرف نظر از خیر و شر یا حسن و قبح آنها، مورد مطالعه و ارزیابی واقع نشوند علم اخلاق نمیتواند آنها را به دو بخش فضیلت و رذیلت تقسیم کند و در مورد آنها نفیا و اثباتا حکم صادر کند. علم اخلاق یا حکمت عملی بدون انسانشناسی صرفا بحث درباره مفاهیم یا صور رفتار است و آنجا که فلسفه عملی بخواهد به محتوای رفتار بپردازد محتاج انسانشناسی است. قواعد عملی که مسئولیت تدوین بایدهای رفتار را به عهده دارند بر سه قسماند: قواعد مهارت، قواعد بصیرت و قواعد اخلاقی. ماهیت هر سه نوع قاعده، امری یا فرماندهنده است. هریک از امرهای سهگانه فوق دارای یک صفتخاص است. فرمانهای مهارت ظنیاند، از آن بصیرت، عملیاند و دستورهای اخلاقی رفتاری اند یعنی دارای بار اخلاقیاند. دستورهای مهارت عبارت اند از قواعد عملی علوم مختلف مثل احکام علم مکانیک. احکام بصیرت عبارتند از غایات مصلحت اندیشانه چنانکه خیر و صلاح عملی انسان را تامین و تضمین میکنند، اما دستورهای اخلاقی نه ظنیاند و نه عملی بلکه مطلق وضروری اند; مثل این دستور: تونباید دروغ بگویی. عالیترین مرحله خیر اخلاقی چگونه تحقق مییابد؟ اصول اخلاقی را میتوان به دو بخش تجربی و عقلی تقسیم کرد. لذا اخلاق یا اخلاق تجربی استیا اخلاق عقلانی. اصول تجربی خود به دو بخش تجربه داخلی و خارجی تقسیم میشوند. هواداران اصول تجربی درونی دو اصل صیانت ذات و حس اخلاقی را به عنوان اصول اساسی رفتار اخلافی معرفی کردهاند. اصل صیانت ذات مورد قبول رواقیان، اپیکور، هابز، اسپینوزا، هلوسیوس و ماندویل بوده است و حس اخلاقی یا وجدان اخلاقی به عنوان یک حس درونی مورد تایید شافتسبری ، هیوم و هاچسون بوده است. هواداران اصول تجربی خارجی اخلاق عبارتند از سوفسطائیان، لاک، مونتنی و هابز. شخص اخیر به دلیل این که احکام حکومتی را مبدا رفتار اخلاقی میداند در این گروه طبقهبندی میشود. اخلاق مبتنی بر تجربه در هر حال فاقد ضرورت است. اصول این نظام اخلاقی تماما اصول امکانی است و به نسبیت اخلاقی منتهی میشود. برای تدوین اصول ضروری علم اخلاق باید آن را از ذات فطری و پیشینی عقل و نه از تجربه، جستجو کرد. صفت عقل ضرورت و اطلاق است لذا اصول اخلاقی عقلانی اصولی است ضروری و مطلق و مبرا از هر گونه نسبیت. نظر به این که اصول تجربی، اخلاق را به نسبیت میکشاند باید اصول ضروری و مطلق اخلاق را فقط از ذات عقل استنتاج کرد. پس علم اخلاق باید متکی بر اصول عقلانی باشد.این اصول عقلانی به صورت فرمانهای عقل صادر می شوند. به علت این که عقل مشترک بین تمام انسانهاست و دارای وحدت نوعی است، فرمانهای آن دارای خاصیت عینی یا برون ذهنی یعنی دارای ارزش خارجی است .اما احکام متکی به عواطف و احساسات چون جنبه شخصی و فردی دارند، دارای شان خارجی و عینی و برون ذهنی نیستند. پس اصول اخلاق باید برخاسته از عقل باشند نه از احساسات وعواطف. ضرورت و اطلاقی که در قوانین اخلاقی وجود دارد منشا الزام این قوانین و موجب خاصیت الزامآوری آنهاست. از اینجا برمیآید که هرگونه ارزیابی اخلاقی اعمال باید صرفا عقلانی یا متکی بر عقل و از هرگونه عناصر غیرعقلی از قبیل احساسات و عواطف و تمایلات و انگیزههای مثلا دینی، اقتصادی، سودجویانه و... مبرا باشد. به این ترتیب اصول اخلاقی باید صرفا متکی بر عقل باشد و جز اصول عقلانی اصول دیگری از قبیل اصول کلامی یا اقتصادی یا عاطفی نمیتواند مبنای عملکرد اخلاقی و معیار ارزش اخلاقی افعال ما باشد. ضرورت عقلی ضرورتی است الزام آور. کانت در فصل چهارم به تحلیل الزام اخلاقی پرداخته است. انسان به موجب حکم عقل ملزم به عمل اخلاقی است. این الزام یا از ذات عقل برخاسته است که در این صورت آن را الزام فعال مینامیم یا بنابر موقعیتهای موضعی و شرطی است که در این صورت آن را الزام منفعل گوییم. الزام فعال مثل این که من باید قرض خود را ادا کنم چون فرمان عقل عملی است; الزام منفعل مثل اینکه من باید قرض خود را ادا کنم چون در غیر این صورت بدنام خواهد شد. فقط الزام فعال که برخاسته از ذات عقلی عملی است دارای ارزش اخلاقی است و الزام منفعل همیشه دارای ارزش موقتی و حاکی از مصلحتاندیشی است. الزام را میتوان به طبیعی و اثباتی (مثبت) و سلبی و ایجابی تقسیم کرد. الزام اثباتی به نحو اختیاری و تحکمی تعین مییابد، اما الزام طبیعی از طبیعت افعال برمیآید; الزام اثباتی متکی بر اراده غیر است، اما الزام طبیعی از ذات افعال اخلاقی برخاسته است. الزام طبیعی الزام مستقیم و دارای شان اخلاقی است مثلا هرگاه من ملزم باشم که دروغ نگویم اگر این الزام به این دلیل باشد که نفس دروغگویی شر است، الزام طبیعی است، اما اگر به این دلیل باشد که دروغگویی موجب ضرر و زیان میشود، الزام اثباتی است. رفتار اخلاقی اصولا دارای خصلت الهی است; زیرا اراده خیر منطبق با اراده الهی است و این اراده اساس فضیلت اخلاقی است. شان الهی اخلاق جنبه برون ذاتی (اجتماعی و عملی) آن است. لذا خیر اخلاقی عبارت است از یک امر عینی و خارجی مستقلی از خواستها و تمایلات ما. ما باید اراده خود را با این خیر ذاتی عینی و برونی تطبیق دهیم این خیر عبارت است از اراده الهی. لذا فرق استبین خیر و امر مطبوع. مطبوع موضوع احساس است اما خیر موضوع فاهمه است. مطبوع عبارت است از آنچه مطابق سلیقه خصوصی پسندیده است اما خیر عبارت است از آنچه مطابق فهم عمومی پسندیده است.

نویسنده: ایمانوئل کانت  ترجمه: منوچهر صانعی دره بیدی انتشارات: نقش و نگار

ایمانوئل کانت


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب درس های فلسفه اخلاق - ایمانوئل کانت" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل