loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دالان بهشت - نازی صفوی

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
230,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب دالان بهشت به قلم نازی صفوی در نشر ققنوس به چاپ رسیده است.

این کتاب داستان زوجی را بیان میکند که  شاید بارها و بارها نمونه اش را در جامعه دیده باشیم درست مثل همه ی آنهایی که مسائل و اتفاقات اجتماع بر زندگیشان تاثیر گذاشته و تصمیمات ناگهانی روند زندگیشان را تغییر می دهد. محمد پسری تحصیل کرده، اجتماعی و موفق است و مهناز دختری بی تجربه، که به اجبار خانواده از پشت میز مدرسه به زندگی زناشویی وارد می شود.  در ابتدا هیچ علاقه ای بین این دو وجود نداشت اما در گیرو دار این رفت و آمد ها ، مهناز عاشق محمد شده و با هم ازدواج می کنند. پس از مدتی مهناز براثر بی تجربگی، لجبازی، حسادتهای زنانه و البته سوءتفاهم به محمد می گوید که دیگر او را دوست ندارد و نمی خواهد حتی او را ببیند درحالیکه که محمد عاشق مهناز است. محمد که می بیند دیگر مهناز علاقه ای به او ندارد، به خواسته او احترام گذاشته و از زندگی او بیرون می رود. در ادامه مهناز متوجه اشتباهاتش می شود اما محمد ازدواج کرده است ... "دالان بهشت" به واقعیت های زندگی و خواسته های همسران از هم  پرداخته و داستانی از عشق را روایت می کند. "نازی صفوی" با نشان دادن یک زندگی مشترک، معضلات و نوع رفتارها و البته واکنش های خوب افراد،  داستانی زیبا و خواندنی را به رشته تحریر درآورده است. برزخ اما بهشت" اثر دیگر این نویسنده است.


برشی از متن کتاب


آن روزها بیش تر سرگرمی مادرم شده بود تهیه ی جهیزیه . کارش شده بود با خاله منصوره، بازار رفتن و خریدن و دوختن. بقچه و سجاده ی ترمه که کنارش سرمه دوزی و نوارهای نقده داشت، چادر نماز، پارچه پرده ای، لحاف های ساتن، ظرف و بلور و چینی و ... همه را با شور و شوق می خرید و اقا جون الحق از خرج کردن دریغ نداشت. خانم جون هم تا به چیزهایی که به خانه می آوردند انا فتحنا نمی خواند و هلهله نمی کشید، نمی گذاشت بازش کنند . خلاصه یکی از اتاق هایمان به قول امیر شده بود بازار شام و من پیش خودم فکر می کردم، حالا چه عجله ای است؟ هنوز دو سال وقت داریم صورت مهربان و دوست داشتنی مادرم که با عشق و علاقه دوخت و دوز می کرد و خانم جون که با آن دست های چروکیده و لرزان برایم سفره قند ودم کنی درست می کرد و پدرم که با رویی باز کمبود های گوشزد شده مادر را پذیرا می شد، همه و همه رویای قشنگ خانه ی پدری من بود. خانه ی امنی که سرشار از محبت و عاطفه و مهر بود و من همه چیز داشتم . محبت بی نهایت اطرافیان و زندگی پر از آرامش و رفاهی که جلوی نیازم را می گرفت، با همه ی ارزش بالایی که داشت ، نتیجه اش برای من خوب نبود خود نیاز و احتیاج ذهن را شکوفا و پویا می کند. بی نیازی بیش از حد باعث تباهی می شود و چون وقتی همه چیز آماده است . آدم از داشتنش مطمئن است، اعتماد به نفس احمقانه ای به وجود می آید که انسان را از ین میبرد. سیری زیاد، اگر باعث ترکیدن نشود، لااقل باعث بیماری است و این بیماری بلایی بود که آرام آرام دامن مرا گرفت. اواخر پاییز همان سال موقع امتحان های ما بود که یک روز صبح توی مدرسه زری گفت عمه ی حاج آقا برای پنجشنبه ی آینده من و مادرم را به مهمانی زنانه ای که هر سال دارد ، دعوت کرده، و من چون وصف عمه خانم (که اسمش زرین تاج بود) و مهمانی هایش را بارها از زری شنیده بودم، ظهر که از مدرسه برگشتم اولین حرفی که به محمد زدم همین بود. او که برای رفتن عجله داشت جواب نه محکم . قاطعی داد ک مثل آب سردی شد روی اشتیاق بی نهایتم. وارفته گفتم:...... آخه چرا؟ زری هم می ره محمد همانطور که آماده می شد گفت زری بره، اون سرش درد می کنه واسه همین چیزها با التماس گفتم من می خوام برم برگشت با نگاهی مهربان مثل نگاهی که پدری به بچه اش می کند گفت باشه، شب صحبت می کنیم، الان دیرم میشه بعد هم گذاشت و رفت. وقتی به زری گفتم که محمد مخالف است ، در حالی که از خودم بیش تر وا رفته بود پرسید: چرا؟...... نی دونم گفت شب با هم صحبت می کنیم زری مثل کسی که فکر خوبی به سرش زده گفت ولش کن، به مامان می گیم راضیش کنه    

  • نویسنده: نازی صفوی
  • انتشارات: ققنوس

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 55
  • تعداد صفحه 448
  • انتشارات ققنوس

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دالان بهشت - نازی صفوی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل