loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب داس مرگ | پرتقال

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
254,000 تومان
* تنها 2 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره‌ی کتاب داس مرگ اثر نیل شوسترمن

کتاب "داس مرگ" یکی از جلدهای مجموعه داستانی خواندنی و تخیلی می‌باشد که توسط "نیل شوسترمن"، نویسنده‌ی مشهور امریکایی، برای مخاطب نوجوان به نگارش درآمده است.

شخصیت اصلی قصه، "سیترا ترانوا" نام دارد. وی پسری باهوش و تندخو است که در کنار والدین و تنها برادر کوچک‌ترش، "بن" زندگی آرامی را پشت سر می‌گذارد. پدر او پژوهشگر تاریخ و مادرش، مهندس ساخت غذای مصنوعی می‌باشد.

سیترا، نفرت خاصی نسبت به داس‌ها دارد و مطالب زیادی درباره‌ی آن‌ها شنیده است؛ مطالبی که روز به روز به نفرتش می‌افزاید. او وظایف داس‌ها را امری غیراخلاقی و ناشایست می‌داند. سیترا، تاکنون هیچ داسی را از نزدیک ملاقات نکرده است. ولی می‌داند که آن‌ها همیشه ردایی مخصوص را به تن می‌کنند؛ رداهایی با رنگ‌های مختلف به جز رنگ سیاه تا به این واسطه، مردم بتوانند به راحتی آن‌ها را از سایرین تشخیص بدهند.

ماجرای این کتاب پس از اتفاقی عجیب و غیرمنتظره آغاز می‌گردد: بن و سیترا همچون همیشه سرگرم کارهای معمول خود می‌باشند و مادرشان نیز در حال تهیه‌ی غذا است. درست در همین هنگام زنگ خانه‌شان به صدا درآمده و مادر به سوی درب می‌رود. وی پس از گشودن درب خانه، در کمال ناباوری با داسی به نام "داس شریف فارادی" روبه‌رو می‌شود. داس از زن می‌خواهد که به او اجازه‌ی ورود بدهد. مادر سیترا نیز با ترس و وحشتی زیاد، وی را به درون منزلش دعوت می‌نماید.

سیترا، بن و مادر، در همان نگاه اول متوجه هویت مهمان ناخوانده‌ی خود می‌شوند. آن‌ها تصور می‌کنند که داس شریف برای خوشه‌چینی یکی از اعضای خانواده به منزل‌شان آمده است. در نتیجه، تمامی فضای خانه مملو از وحشت و سکوت می‌شود. اما غافل از اینکه داس جهت تحقق امری دیگر وارد منزل آن‌ها شده و سرنوشتی غیرمنتظره در انتظار سیترا و خانواده‌اش می‌باشد.

دانشمندان، به پیشرفت چشمگیری در زمینه‌ی علم دست یافته و انسان‌ها از عمری جاودانه بهره‌مند هستند. هیچ‌کس به طور طبیعی نمی‌میرد. از همین رو، جمعیت جهان به طور فزاینده‌ای در حال افزایش می‌باشد. تحت چنین شرایطی، به منظور کنترل جمعیت، باید به طور منظم، تعدادی از انسان‌ها، از بین بروند. "داس‌ها"، افرادی هستند که در راستای اهداف دولت حاکم، جهت تنظیم جمعیت و برای کشتن انسان‌ها، آموزش می‌بینند؛ عملی که به "خوشه‌چینی" معروف است. آن‌ها سال‌ها عمر می‌کنند و از توانایی‌های بسیار زیادی برخورداند. به همین دلیل اکثر مردم جهان، معمولا به محض ملاقات با داس‌ها دچار وحشت می‌شوند.

 

برشی از متن کتاب داس مرگ

25

نماینده‌ی مرگ

مرد مهندس دوست داشت خیال کند کاری که در آزمایشگاه پیش‌رانش مغناطیسی انجام می‌دهد، با وجود اینکه همیشه بیهوده به نظر می‌رسید، مفید است. قطارهای مغناطیسی همین حالا هم با بالاترین کارآیی ممکن، کار می‌کردند. کاربری‌های حمل‌ونقل خصوصی هم به چیزی فراتر از بهسازی نیاز نداشتند. دیگر چیزی به نام «جدید و پیشرفته» وجود نداشت، فقط حقه‌ی متفاوت باقی مانده بود –مدل‌های جدید و آگهی‌هایی که مردم را قانع کند همه باید مطابق مد روز باشند- اما فناوری اصلی، همانی که بود، باقی می‌ماند.

البته روی کاغذ، هنوز هم کاربری‌هایی وجود داشتند که کشف نشده بودند وگرنه چرا باید ابر تندر آن‌ها را به این کار می‌گماشت؟

مدیران پروژه‌ها، چیزهای بیشتری درباره‌ی هدف نهایی کار آن‌ها می‌دانستند اما هیچ‌کس نبود که همه چیز را بداند. با این حال، حدس و گمان‌هایی داشتند. مدت‌ها بود که باور داشتند ترکیبی از نیروهای پیش‌رانشی خورشیدی، باد و مغناطیسی برای جابه‌جایی کارآمد در فضا مورد نیاز است. درست است که سال‌ها بود چشم‌انداز سفر در فضا جذابیت خود را از دست داده بود اما این بدان معنا نبود که اوضاع همیشه به همین روال باقی خواهد ماند.

قبلا ماموریت‌هایی برای ساختن مستعمره بر مریخ، کاوش در ماه‌های مشتری و حتی سفر به سوی ستاره‌هایی فراتر از آن‌ها وجود داشت اما تک‌تک این ماموریت‌ها با شکست‌هایی فاجعه‌بار به پایان رسیده بودند. سفینه‌ها منفجر شدند. ساکنان مستعمره‌ها مردند – و در اعماق فضا، مرگ بود، انگار خوشه‌چینی شده باشند و دنیایی که مرگ را شکست داده بود، فکر مرگ بی‌بازگشت، بدون نظارت یک داس، را تاب نمی‌آورد. اعتراض‌های مردمی به تعطیلی تمام پروژه‌های کاوش در فضا انجامیده بود. زمین، تنها خانه‌ی ما بود و همین‌طور هم می‌ماند.

به همین خاطر بود که مرد مهندس گمان می‌کرد ابر تندر این‌گونه پروژه‌ها را با احتیاط بسیار و به آرامی پیش می‌برد تا نظر مردم به آن‌ها جلب نشود. این کار، به هیچ‌وجه به معنای پنهان‌کاری نبود، چون ابر تندر توانایی پنهان‌کاری نداشت. فقط محتاطانه بود. احتیاطی خردمندانه.

شاید روزی می‌رسید که ابر تندر اعلام می‌کرد وقتی هیچ‌کس حواسش نبوده، بشریت به حضور پایدار در آن‌سوی مرزهای زمین دست یافته. مرد مهندس به فرا رسیدن آن روز امید داشت، و کاملا انتظار داشت زنده باشد و فر رسیدن آن را ببیند...

کتاب داس مرگ اثر نیل شوسترمن و ترجمه‌ی آرزو مقدس توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.


برشی از متن کتاب


داس فارادی به روئن و سیترا گفت: «در طول یک سالی که با من می گذرونید، شیوه ی استفاده از انواع تیغ ها و تیراندازی را با انواع مختلفی از سلاح های گرم می آموزید، دانشی کامل از علم زهر شناسی کسب خواهید کرد و مرگبارترین گونه های هنرهای رزمی را آموزش خواهید دید. در این زمینه به درجه ی استادی نمی رسید، اون کار سال ها زمان می بره ـ اما مهارت های بنیادینی کسب خواهید کرد که پرورششون خواهید داد.» سیترا گفت: «مهارت هایی که برای کسی که انتخابش نکنی بی فایده ن.» داس جواب داد: «هیچ کروم از چیزهایی که یاد می گیریم بی فایده نیستن.» با این که خانه ی داس ساده و محقر بود، اما یک ویژگی تاثیر گذار داشت: انبار سلاح ها. جایی که قبلا پارکینگ خونه بوده اما حالا مجموعه ی بزرگی از سلاح های داس را در خود جای داده بود. انواع تیغه ها روی یک دیوار و سلاح های گرم روی دیواری دیگر آویزان شده بودند. دیوار سوم شبیه داروخانه بود و بر دیوار چهارم، اشیا قدیمی تری آویخته شده بودند. کمان هایی با کنده کاری های چشم نواز، تیردانی پر از تیر که سرهایی از جنس شیشه ی آتشفشانی داشتند، یک کمان صلیبی قدرتمند و وحشتناک ـ حتی یک گرز، با این حال تصور اینکه داس فارادی  کسی را با گرز از پا درآورده برایشان دشوار بود. دیوار چهارم بیشتر به نظرشان شبیه یک موزه بود. برنامه ی روزانه شان طاقت فرسا بود. روئن و سیترا با انواع تیغه ها و چوبه ها تمرین می کردند و با داس که برای مردی به سن و سال ظاهری اش حسابی قوی و انعطاف پذیر بود، مبارزه می کردند. طولی نکشید که دریافتند شیوه های خوشه چینی داس فارادی بسیار خلاقانه است. او هرگز یکک شیوه ی خاص را دوبار به کار نمی گرفت. سیترا از او پرسید: «ولی مگه بعضی داس ها کارشون رو مثل یک مراسم مذهبی انجام نمی دن، همه ی خوشه چینی ها درست مثل هم؟» داس جواب داد: «چرا، ولی هر کدوم ار ماها باید راه خودمون رو پیدا کنیم. طرز کار خاص خودمون. من ترجیح می دم هر کسی رو که خوشه چینی می کنم به عنوان یک فرد خاص در نظر بگیرم که لایق یک پایان مخصوص به خودشه.» هفت شیوه ی بنیادین کشتار را برایشان توضیح داد. «سه ت از هم رایج تر هستن. تیغ، تیر و ترومای سخت. سه تای بعدی، خفه کردن، زهر و جریان مرگباره، مثل الکتریسیته و آتش ـ البته به نظر من آتش روش دهشتناکی برای خوشه چینیه و هرگز ازش استفاده نمی کنم. شیوه ی بعدی ضربه ی بی سلاحه و برای همین هست که بوکاتور بهتون آموزش می دم.» برایشان توضیح داد که داس بودن یعنی باید در تمام شیوه ها توانمند باشید. سیترا متوجه شد که توانمند شدن به این معناست که باید در انواع خوشه چینی شرکت کنی. روزهای سیترا با آموزش و خوشه چینی پر شده بود. او هر روز به همراه داس کوری به شهرهایی می رفت که کاملا تصادفی انتخاب شده بودند. داس را نگاه می کرد که مثل یک ماده شیر به دنبال طعمه می گردد ...    

  • نویسنده: نیل شوسترمن
  • مترجم: آرزو مقدس
  • انتشارات: پرتقال
 

نیل شوسترمن

سایر آثار نویسنده

مشاهده بیشتر

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب داس مرگ | پرتقال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل