loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب داستانهایی از نویسندگان زن انگلستان

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب داستان‌هایی از نویسندگان زن انگلستان با انتخاب و ترجمه ناهید طباطبایی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

در سال 1890 زنان انگلیسی که به دنبال نهضتی برای استقلال زن‌ها بودند، کارشان را برای کسب آزادی بیش‌تر، با کشیدن سیگار در جمع و دوچرخه‌سواری در معابر شروع کردند و بعد خواسته‌هایشان را به مطبوعات کشاندند. آن‌ها با سرعتی باورنکردنی دنیای داستان‌نویسی را تحت سلطه خود درآوردند و تا پایان قرن نوزدهم صدها رمان و هزاران داستان کوتاه خلق کردند. ناهید طباطبایی، 8 داستان متفاوت و زیبا را از میان  آن ها انتخاب کرده و به یک مجموعه داستان تبدیل کرده است. همه ی داستان‌ها مضامین عاشقانه‌ای دارند که پایان برخی از آن‌ها شیرین است و برخی دیگر پایانی تلخ و غمگین دارند. مترجم برای انتخاب هر داستان، در وهله اول به جذابیت و کشش هر قصه توجه کرده است و بعد نحوه نگارش هر نویسنده را ملاکی برای انتخاب آن اثر قرار داده است. داستان‌های پر کشش این مجموعه، هر کدام به‌نوعی بیان‌کننده زندگی زنانی است که در راستای به دست آوردن استقلال، باید با شرایط حاکم بر جامعه بجنگند و حق‌شان را از زندگی بگیرند. زن‌های قصه‌ها، به‌نوعی همان زن‌های نویسنده هستند که می‌جنگند تا اوضاع بر وفق مرادشان شود. به طور کلی، اصلی که در تمام داستان‌ها رعایت شده است اصلی است که به استقلال و عشق عمیق زنانه می‌پردازد و هر کدام از آن‌ها به شدت تاثیرگذار و خواندنی نگارش شده‌اند. داستان‌هایی از نویسندگان زن انگلستان، با ترجمه خوب و روان ناهید طباطبایی یکی از آثار برگزیده در میان مجموعه‌های داستان کوتاه می‌باشد، که پیشنهاد می‌کنیم مطالعه آن را از دست ندهید.


برشی از متن کتاب


نورا بیش از هر چیز از این می‌ترسید که آقای فرانک برگردد و همسرش را بخواهد. او نمی‌توانست بگوید برای جبران آن غم و اندوه عظیم چه می‌توان کرد تا آن‌جا بماند و شاهدش باشد. آرزوی فرار از وقایع آینده قوی‌ترین محرک او در عزیمتش بود. این مسئله برایش از سوء‌زنی که به وجود آورده بود نیز دردناک‌تر بود. اگرچه این یکی عزمش را جزم کرده بود. سرش را پایین انداخته بود و با شتاب می‌رفت، و همان‌طور که می‌رفت گریه می‌کرد. چون در خلال شب گذشته از ترس این‌که کسی صدای او را بشنود و تعجب کند، جرئت نکرده بود گریه کند. بعد او ایستاد. به فکرش رسید که لندن را به کلی ترک کند و به شهر زادگاهش، لیورپول برگردد، به همین نیت نزدیک میدان یوستون دستش را به دنبال کیف پولش به جیب برد. کیف پولش را جا گذاشته بود. سرش درد می‌کرد و چشم‌هایش از گریه متورم شده بود. او همچنان ایستاده بود و فکر می‌کرد بعد از این‌جا کجا می‌توانست برود. یک‌دفعه این فکر در ذهنش جرقه زد که می‌تواند برود و آقای فرانک بیچاره را پیدا کند. شب قبل، اگر چه دلش به خاطر او خون بود، اما خیلی با او نامهربانی کرده بود. به خاطر آورد وقتی که تقریباً او را از در بیرون می‌کرد، نشانی‌اش را پرسیده بود و او از مهمان‌خانه‌ای گفته بود که زیاد از میدان یوستون دور نبود. نورا با قصدی که به دشواری از آن خبر داشت، به آن سمت رفت. او برای آرام کردن وجدانش می‌خواست به آقای فرانک بگوید که چقدر دلش برای او می سوزد. نورا در موقعیت جدیدش خود را لایق این نمی‌دانست که مشاور کسی باشد یا مانع او شود یا کمکش کند. در این موقعیت او فقط می‌تواند هم‌دردی و گریه کند. وقتی آقای چادویک از آن‌ها پرسید که چگونه او را پیدا می‌کنند، لبخند زدند، سرشان را تکان دادند و درباره روش‌های سریع اما بدون خطا صحبت کردند. او با خیال آسوده از بصیرت خود به خانه خواهرزاده‌اش برگشت. آن‌جا با چهره‌ای پر از ندامت همسرش روبرو شد که گفت او آقا من گل سینه‌ام را پیدا کردم! لباسم را با عجله بیرون آوردم و گل سینه باید به آن گیر کرده باشد و بعد آن را در گنجه آویزان کردم. همین الان وقتی رفتم آن را از گنجه بیرون بیاورم، گل سینه آن‌جا بود! خیلی ناراحتم اما حتی یک لحظه هم فکر نمی‌کردم که گم نشده باشد.  

فهرست


  1. پیش‌گفتارکتاب
  2. ازدواج به سبک منچستری
  3. سفری با قطار
  4. مسافر خوشگذران
  5. توصیه
  6. گره‌ی روبان
  7. محبوبه‌ی سال
  8. لوسی رن
  9. داستان یک مسافرت ماه عسل


انتخاب و ترجمه: ناهید طباطبایی انتشارات: چشمه

ناهید طباطبایی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب داستانهایی از نویسندگان زن انگلستان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل