کتاب خرگوش دانا و گرگ بدجنس (چشم قلمبه)

درباره کتاب خرگوش دانا و گرگ بدجنس

خرگوش خانم به همراه بچه هایش در گوشه ای از جنگل زندگی می کردند. در یکی از روزهای سرد زمستانی آن ها تصمیم گرفتند که برای پیدا کردن غذا به جنگل بروند. اما غافل از این که تعدادی گرگ گرسنه و وحشی نیز در جنگل به دنبال شکار هستند! در راه بچه های خرگوش خانم دائما شیطنت می کردند و حرف مادرشان را گوش نمی دادند و همین امر باعث می شود تا خرگوش از مسیر اصلی خارج شده و راه را گم کند آنها برای پیدا کردن راه به پیاده روی در جنگل ادامه می دهند که ناگهان با گله ی گرگ های گرسنه رو به رو می شوند...  و حالا خرگوش خانم باید به فکر راه چاره ای برای نجات خود و فرزندانش باشد. این داستان سرگرم کننده و پند آموز در کتاب خرگوش دانا و گرگ بدجنس برای کودکان گروه سنی الف و ب به چاپ رسیده است؛ در انتهای کتاب نتیجه ی داستان برای بچه ها شرح داده شده و تاکید بر این مسئله دارد که بچه ها همیشه و در همه ی موارد باید به حرف بزرگترها توجه کنند تا کمتر دچار اشتباه شوند . از ویژگی های ظاهری کتاب می توان به وجود دو چشم متحرک روی آن اشاره کرد. چشم ها به گونه ای تعبیه شده که کودک با ورق زدن کتاب در هر صفحه آن ها را به صورت متحرک روی تصاویر مختلف می بیند و همین امر در کنار تصاویر شاد و رنگی سبب جذب کودکان می شود.

کتاب خرگوش دانا و گرگ بدجنس به قلم مرتضی عاقله و تصویرگری میلاد مافی از سوی انتشارات آریا نوین به چاپ رسیده است.

برشی از متن کتاب

• نویسنده: مرتضی عاقله
• انتشارات: آریا نوین