loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب خرگوشک گاهی بگو نه! (ماجراهای دم پنبه ای)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
49,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب خرگوشک گاهی بگو نه، از مجموعه‌ی ماجراهای دم پنبه‌ای نوشته‌ی هاوارد بینکو با ترجمه‌ی سارا وطن آبادی توسط انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.

از آن جا که هاوارد خرگوش کنجکاوی است و دلش می خواهد دلیل اتفاق افتادن هر چیزی را بفهمد، وقتی ناراحتی دوستش چارلی را می بیند، زود می خواهد از علتش سر در بیاورد؛ به همین خاطر چارلی را در مدرسه زیر نظر می گیرد. روز اول دید که سارا  حواس چارلی را پرت کرد و گولش زد، ساندویچش را گرفت و بعد فرار کرد! روز بعد وقتی با گریه‌ی چارلی مواجه شد، فهمید چارلی با این که می دانسته پوچی در مراقبت از وسایل دیگران خیلی بی دقت است، اسکیتش را به او قرض داده و حالا برای این که ممکن است پوچی آن را خراب کند، گریه اش گرفته! یکی از روزها وقتی چارلی حرف غریبه‌ای که از او خواسته بود سوار ماشینش شود قبول کرد، هاوارد نه بلندی گفت و با سرعت به طرف او دوید؛ ماشین غریبه هم به سرعت دور شد. هاوارد از او پرسید چرا می خواست سوار ماشین غریبه ها شود و چارلی به او جواب داد که نه گفتن به دیگران برایش مشکل است و نمی داند چه زمانی نباید به حرف کسی گوش کند و یا به چه کسی می تواند اعتماد کند. هاوارد می فهمد که او نه گفتن را بلد نیست و پیشنهاد می کند با هم پیش بزرگتر ها بروند تا "نه" گفتن را از آن ها یاد بگیرند. کودکان برای داشتن آینده ای روشن و یک زندگی موفق، ملزم به یاد گیری برخی مهارت های اساسی و کار بردی در زندگی هستند؛ یکی از مهم ترین مهارت هایی که باید بیاموزند، مهارت "نه" گفتن است. کمک گرفتن از ابزاری چون کتاب و بازی برای آموزش چنین مهارت هایی می تواند بسیار سودمند باشد. خرگوشک گاهی بگو نه، با ارائه‌ی داستان هاواردِ دم پنبه‌ای و دوستش چارلی به این موضوع می پردازد.

مجموعه‌ی دم پنبه‌ای با محوریت شخصیت هاوارد که خرگوشی کنجکاو و داناست، سعی در آموزش مهارات های زندگی به کودکان داشته و در هر جلد آموزش یک مهارت را در قالب داستانی مصور به کودکان ارائه می کند.

 


برشی از متن کتاب


روز اول هاوارد می‌بیند که سارا از چارلی می‌خواهد از ساندویچ یک گاز به او بدهد. -بالا رو نگاه. یک مرد پرنده! و مثل همیشه سارا چارلی را گول می زند و تکه‌ی کامل ساندویچ را می گیرد و فرار می کند. روز دوم هاوارد می‌ بیند که پوچی سوار بر اسکیت بورد چارلی اسکیت کنان دور می شود. چارلی گریه می‌کند و می‌گوید: "پوچی همیشه چیزی را که قرض می ‌گیرد، گم می کند یا می شکند." روز سوم هاوارد متوجه می شود که چارلی توی دردسر افتاده است. اُنکی- که بیشتر وقت ها تنبیه می شود و اجازه ندارد از خانه بیرون برود- چارلی را تشویق کرده از یک مغازه‌ی نان شیرینی فروشی کیک یزدی کش برود. دزدی کردن کار درستی نیست! هاوار پیش خودش فکر می کند چارلی چطور حاضر شده چنین کاری بکند؟ روز چهارم ها وارد می بیند همه‌ی وسایل چارلی روی پله های مدرسه افتاده است. او باز هم گریه می‌کند و می‌گوید: "آنها توی تلویزیون گفتند کوله‌ی من هرگز پاره نمی شود. مامانم درست می‌گفت. تبلیغات تلویزیون گاهی وقت ها دروغ از آب در می آید." روز پنجم هاوارد می‌بیند که چارلی دارد سوار ماشین غریبه ای می شود که دوری بزند! هاوارد یک مرتبه فریاد می زند: "نه" و آن غریبه گاز می دهد و می رود. هاوارد می‌گوید: "چارلی، همه‌ی ما می‌ دانیم که وقتی بزرگسالی پیشمان نیست، نباید با غریبه ها صحبت کنیم. چرا این کار را کردی؟" چارلی می‌گوید که نه گفتن برایش مشکل است. او می‌خواهد همه دوستش داشته باشند. او نمی داند چه زمانی نباید حرف کسی را باور کند. نمی داند چه زمانی نباید به کسی اعتماد کند. هاوارد می گوید: "آها؛ حالا فهمیدم مشکل کجاست! بیا برویم نظر بزرگ ترها را بپرسیم." چارلی باید یاد بگیرد که چه زمانی بگوید "نه" و چه زمانی بگوید "بله" آنها...    

  • مهارت های زندگی
  • نویسنده: هاوارد بینکو
  • مترجم: سارا وطن آبادی
  • انتشارات: فنی ایران


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب خرگوشک گاهی بگو نه! (ماجراهای دم پنبه ای)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل