loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب خرگوشک دیگر دروغ نگو! (ماجراهای دم پنبه ای)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
30,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب خرگوشک دیگر دروغ نگو! از مجموعه ی ماجراهای دم پنبه ای

در این داستان به موضوع دروغگویی در کودکان پرداخته و از تبعات آن برای کودکان صحبت می شود. موش خانگی هاوارد، که آن را با اجازه ی معلمش به مدرسه برده است، با بی احتیاطی یکی از هم کلاسی هایش از قفس بیرون می رود و هاوارد سعی می کند با دروغگویی از دوستش نزد معلمشان حمایت کند و یا موقع بازی کردن با ضربه ی توپ چراغ ماشینی را می شکند و به دروغ به راننده می گوید نمی داند چه کسی آن را شکسته است. دروغگویی های هاوارد ادامه پیدا می کند و او به آرامی احساس می کند میمونی در پشت او سوار شده و مدام در حال بزرگ شدن است. هاوارد دیگر نمی تواند وزن آن میمون را تحمل کند و یک روز تصمیم می گیرد از دست آن موجود رها شود و ... .

مجموعه ی "ماجراهای دم پنبه ای" در 7 جلد برخی از مهارت های زندگی را به کودکان آموزش می دهد. هاوارد خرگوشی دم پنبه ای است که در هر یک از داستان های این مجموعه ماجرایی برای او رخ می دهد و هاوارد یاد می گیرد چگونه با مشکلات کنار آمده و یا رفتارهای درست داشته باشد. موضوعات این مجموعه درباره ی کنار آمدن با دیگران، نترسیدن، هول نکردن، نه گفتن، راستگویی، کنترل خود و به دست نیاوردن هر چیزی به هر قیمتی می باشند.

کتاب خرگوشک دیگر دروغ نگو! از مجموعه ی ماجراهای دم پنبه ای، اثر هاوارد بینکو با ترجمه ی سارا وطن آبادی و تصویرگری سوزان اف. کورنلیسون توسط انتشارات فنی ایران (کتاب های نردبان) به چاپ رسیده است.


برشی از متن کتاب


معلم هاوارد دم پنبه ای بعضی وقت ها به او و هم کلاسی هایش اجازه می داد بعضی از چیزهایی را که دوست دارند به مدرسه ببرند و در مورد آن ها صحبت کنند. امروز هاوارد موش خانگی اش را همراه خودش برده است. دوستش، الی، می گوید: «وای، چه باحاله!» و تا می خواهد در قفس را باز کند و از نزدیک تر آن را ببیند، موش از قفس می پرد بیرون و فرار می کند. و خانم معلم، خانم برتا، داد می زند: «کی در قفس را باز کرد؟» هاوارد به خانم معلم می گوید: «قفل قفس خراب است. همیشه می آید بیرون.» او تصمیم می گیرد نگوید دوستش این کار را کرده، چون اگر راستش را بگوید، دوستش توی دردسر می افتد. کمی بعد سر زنگ تفریح، هاوارد در بازی بیسبال ضربه ی محکمی به توپ می زند که توپ از روی حصار رد می شود و می خورد به یک ماشین و چراغ جلو آن را می شکند. راننده ی عصبانی از بچه ها می پرسد: «کی چراغ ماشینم را شکست؟» همه به هاوارد نگاه می کنند. او باید تصمیم بگیرد چه بگوید. هاوارد از راننده ی غریبه می ترسد و جواب می دهد: «من نمی دانم چه کسی این کار را کرده!» آن روز بعد از ظهر، توی اتوبوس، دوست هاوارد، نانسی، پز پدرش را می دهد و با افتخار می گوید: «بابای من یک دکتر پولدار است که جان آدم ها را نجات می دهد! بابای تو چه کاره است؟» هاوارد سکوت می کند. او باید تصمیم بگیرد چه بگوید، پدرش تازه شغلش را از دست داده است. هاوارد می گوید: «قول بده! به هیچ کس نگویی! بابای من همان خرگوش عنکبوتی است!» هاوارد تصمیم اشتباهی می گیرد. در راه خانه، برادرها و خواهرهای هاوارد از او می خواهند که با /ان ها مسابقه ی دو بدهد. هاوارد باید تصمیم بگیرد چه بگوید. او می داند که نفر آخر می شود، بنابراین می گوید: «آخرین باری که دویدم، گوش هایم را آن قدر تند چرخاندم که احساس کردم دارم مثل هلیکوپتر پرواز می کنم. من سرعتم از شما بیشتر است و این منصفانه نیست، پس بدون من مسابقه بدهید.» هاوارد تصمیم اشتباهی می گیرد.          

  • مهارت های زندگی
  • کتاب های نردبان
  • نویسنده: هاوارد بینکو
  • مترجم: سارا وطن آبادی
  • انتشارات: فنی ایران


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب خرگوشک دیگر دروغ نگو! (ماجراهای دم پنبه ای)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل