محصولات مرتبط
کتاب خداوند فقط نامه های عاشقانه را جواب می دهد اثر نزار قبانی با ترجمه ی اصغر علی کرمی توسط نشر فصل پنجم به چاپ رسیده است.
اثر «خداوند فقط نامههای عاشقانه را جواب میدهد» ترجمه بخشی از سرودههای عاشقانه نزار قبانی در قالب شعر نو است. درواقع، این کتاب بخشی از نامههای عاشقانه قبانی به معشوقههایش در سالهای متمادی است، که خود نزار درباره این مطلب در مقدمه کتاب توضیح داده و با صداقت به عشقهای متعددی که در زندگی برایش پیش آمده اعتراف کرده است. این کتاب هم مثل دیگر کتابهای شاعر، حول محور اصلی عشق میچرخد. اصولا محتوای تمام شعرهای نزار دو مورد "عشق" و "زن" هستند که مورد دوم با صورتهای مختلفی مثل: معشوقه، مادر و وطن در شعرها نمود پیدا میکند. البته در این مجموعه، موضوع اصلی همان معشوقه است. از آنجایی که مترجم این مجموعه، خودش شاعر است، این کتاب به صورت کاملا روان و شیوا ترجمه شده است و قطعا از خواندن آن لذت خواهید برد.
نزار قبانی متولد 1923 در سوریه میباشد، او شاعری اهل دمشق است که بهخاطر شعرهای عاشقانهاش مشهور شده. اشعار او به زبانهای مختلفی ترجمه شده و بسیاری از خوانندگان عرب شعرهای او را به اجرا درآوردهاند. از میان برخی از آثار او که به زبان فارسی چاپ شدهاند میتوان به باران یعنی تو برمیگردی، عشق پشت چراغ قرمز نمیماند، صد نامه عاشقانه و... اشاره کرد. نزاز قبانی شعر گفتن را از شانزده سالگی آغاز کرد، شاعر شدن و محتوای عاشقانه شعرهای نزار، تحت تاثیر خواهرش اتفاق افتاد. وقتی او 15 ساله بود، خواهر 25 سالهاش به خاطر عدم تمایل برای ازدواج با مردی که قرار بود به زور با او وصلت کند خودکشی کرد و نزار تصمیم گرفت همیشه در مورد عشق شعر بنویسد.
برشی از متن کتاب
وقتی خداوند زنان را میان مردان تقسیم کرد و تو را به من داد احساس کردم به شکل واضحی با من دست به یکی کرده و با کتابهای آسمانی که خودش نوشته مخالفت کرده است به من شراب داد به دیگران گندم بر تنم رختی از ابریشم پوشاند و بر تن دیگران پنبه گل را به من هدیه کرد و شاخه را به دیگران بخشید... وقتی خدا مرا با تو آشنا کرد و به خانهاش رفت فکر کردم که باید برایش نامهای بنویسم کاغذ آن آبی رنگ باشد آن را در پاکتی بگذارم و با اشکهای آبی رنگ بشویم نامه را اینگونه شروع کنم: دوست من میخواستم از تو تشکر کنم بهخاطر هدیهای که به من دادی... تا آنجا که من میدانم، خدا تنها نامههای عاشقانه را میخواند و آنها را جواب میدهد وقتی به پاداش خویش دست یافتم و تو را مانند گل مانولیا کف دستم گرفتم دست خدا را بوسیدم ماه را بوسیدم و ستارهها را یکی ... یکی کوهها را بوسیدم و دشتها را آسیابهای بادی را ابرهای بزرگ را بوسیدم و ابرهایی که هنوز به مدرسه میروند جزیرههای داخل نقشه را بوسیدم و جزیرههایی که هنوز در ذهن نقشهها هستند لوازم آرایشت را بوسیدم و آینههایی را که عکس تو در آنها میافتد و تمام کبوترهای سفیدی را بوسیدم که جهاز عروسیات را به دوش میکشند. * هرگز پادشاه نبودهام با هیچکدام از سلسلههای پادشاهی نسبت نداشتهام اما از وقتی تو را دوست دارم احساس میکنم پنج قاره جهان زیر سلطه حکومتم هستند بارش باران و وزیدن باد به فرمان منند زمینهای گسترده روی خورشید را در اختیار دارم بر ملتهایی فرمان میرانم که پیش از من از هیچکس فرمان نبردهاند آنگونه با سیارههای منظومه شمسی بازی میکنم که کودکی با صدفهای دریا هرگز پادشاه نبودهام و نمیخواهم که باشم فقط همین که احساس میکنم کف دستم خوابیدهای مانند مرواریدی بزرگ در کف دستم گمان میکنم یکی از تزارهای روس هستم گمان میکنم کسری انوشیروان هستم
شاعر: نزار قبانی مترجم: اصغر علی کرمی انتشارات: فصل پنجم
مشخصات
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 2
- سال انتشار 1397
- تعداد صفحه 80
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران