loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب خانه درختی 65 طبقه | نشر هوپا

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
230,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره کتاب خانه درختی 65 طبقه

اندی گریفتس و دوستش تری دنتون دو هنرمند بسیار بازیگوش هستند که داخل یک درخت زندگی می کنند. البته منظور از درخت، یک خانه درختی 65  طبقه ی بسیار بزرگ است که یک اتاق هندوانه له کن، یک هویج پرت کن موشکی، یک اتاق برای سشوار غول پیکر، یک مسیر مسابقه برای اسب های چوبی، یک اتاق یاد آوری کلمات، یک اتاق تولد دارد که هر روز در آنجا جشن برگزار است، یک اتاق برای آرایشگاه حیوانات، اتاقی که درونش یک دستگاه هم زاد ساز هست، یک مزرعه پر از مورچه و... دارد. آن ها به تازگی در حال نوشتن کتاب هایی جدید هستن که نویسندگیش به دستان اندی انجام می شود و نقاشی هایش را تری می کشد. آن ها تا به حالی کلی کتاب به چاپ رسانده اند که برخی از داستان هایشان را از خودشان ساخته اند و بعضی دیگر از داستان ها از اتفاقات واقعی است که برایش پیش می آید می نویسند. اما این بار داستان از این قرار است که آیا یک خانه درختی با این همه عظمت مجوز ساخت دارد یا خیر که، جواب بله است و مجوز ساخت را تری از قبل تهیه کرده است. اما همین که اندی خواست تا دوباره از تری بپرسد و مطمئن شود دید مورچه ها خودشان را به شکل تری درآورده اند و می خواهند خفشه اش کنند و یکدفعه تری اصلی وارد شد و با یک چوب راکت کوبید توی سر مورچه ها و همه جا پر از مورچه شد، مورچه ها خودشان را به شکل یک پای بزرگ درآوردند و خواستند که تری و اندی را له کنند که یک دفعه فکری به ذهن تری رسید و آن ها هم تصمیم گرفتند که خودشان را به یک چیز کثیف و بدبویی تبدیل کنند تا مورچه ها لهشان نکنند. اما مورچه ها هم زرنگی کردند و دوباره تبدیل شدند به یک بیلچه ی بزرگ و اندی و تری هم خود را به آب تبدیل کردند تا بیلچه نتواند آن ها را بردارد و این تبدیل شدن ها ادامه پیدا می کند تا اینکه...

کتاب خانه درختی 65 طبقه، پنجمین جلد از مجموعه کتاب خانه درختی نوشته ی اندی گریفیتس و تری دنتون با ترجمه ی آنیتا یارمحمدی توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

 

برشی از متن کتاب


یک بار دیگر در زمان می چرخیم و می چرخیم، بعد پایین می رویم. دیگر برایمان عادی شده. تری از لبه ی سطل به بیرون سرک می کشد. می گویم: تو هم هرم اداره ی جواز رو می بینی؟ تری می گوید: اوممم، یعنی اداره ی جواز شبیه هرمه؟ بازرس می گوید: نه. تری می گوید: پس گمونم اومده ایم مصر باستان. تنها چیزی که من می بینم شن، ابوالهول، درخت های نخل و یه هرم گنده با نوک طلائیه که چیزی نمونده بکوبیم بهش. روزی که بالای هرمی باستانی در مصر فرو آمدیم و باقی مسیر را تلق تلق کنان تا پایین قل خوردم. بالاخره متوقف می شویم. گروهی از مصری های باستان سراسیمه دورمان جمع می شوند و به زیر سطلمان زل می زنند. یکی شان می گوید: ابله ها! زدید فرعون رو له کردید! تری می گوید: اُه! اُه! من که نمی دونم فرعون چیه، ولی هر چی هست، زدیم لهش کردیم! می گویم: فرعون پادشاه مصر باستانه! بد شد، خیلی بد! بازرس با ناراحتی سرش را تکان می دهد: اگه آدم ها به خودشون زحمت می دادن روی سطل های سفر در زمانشون اخطار دهنده ی فرود نصب کنن، به سادگی جلوی چنین اتفاقات ناخوشایندی گرفته می شد. فرعون با صدای بلند ناله کرد. تری می گوید: هنوز زنده است! می گویم: بجنبین! باید سطل رو از روش برداریم! سطل را از سر فرعون برمی داریم و کمکش می کنیم بلند شود. فرعون می گوید: متشکرم! حالا باید اعدام شین! تری می گوید: ما که جونت رو نجات دادیم! فروع می گوید: بله، اما با ارابه ی آسمونی تون لهم هم کردید. سزای له کردن فرعون مرگه. نگهبان ها! بگیریدشون!... بازرس می گوید: یه دقیقه صبر کنید! فرعون می گوید: تو دیگه کی هستی؟ بازرس می گوید: اسمم بازرس پلاستیک حبابیه و کارم بازرسی از ساختمونه. یکی از کارت هایش را به فرعون می دهد. رنگ از رخسار فرعون می پرد. می گوید: تو بازرس ساختمونی؟ بازرس پلاستیک حبابی می گوید: بله! شما برای اهرامتون جواز ساخت دارید؟ فرعون می گوید: خب... اوم... بله، معلومه که دارم! بازرس می گوید: می شه ببینن؟ فرعون به وزیرش علامت می دهد. کمی بعد، وزیر با یک طومار بر می گردد و آن را به بازرس حبابی می دهد. بازرس طومار را باز می کند و به دقت می خواندش. رو به فرعون می گوید: این امضای شماست؟ فرعون می گوید: بله، جواز تمام ساختمون هام رو خودم صادر و امضا می کنم. بازرس می گوید: چه عجیب! هیچ وقت نشنیدم کسی خودش جواز ساختمونش رو امضا کنه. متاسفانه باید بگم ناچارید فرم های جدیدی پر کنید. فقط چند دقیقه از وقت گران بهاتون رو می گیره. من هم با ترانه های پر کردن فرم کمکتون می کنم. این فرم های ساختمون با رنگ مشکی، آبی باید که پر بشن زود در سه نسخه ی عالی اطلاعات شخصی لطفا فراموش نشه وضعیت تاهل سایز دماغ، با نقشه اطلاعات تماس شماره ی تلفن ایمیل خونه و کار نشونی تو وارد کن یه تایید می خوای، بفرما: این فرمشه اگر که شاکی داری زودتر باید راضی شه ضمناً باید نقشه رو بیارید که چک کنم همراه یک مقالهکه زود ضمیمه ش کنم چون که شما همزمان هم مالکی، هم بنّا باید که تایید بشی استثنا بی استثنا با آرنج به بازرس می زنم. زیر لب می گویم: آخه الان وقت جواز بازیه؟ باید به فکر باشیم چطور از مرگ قسر در بریم! بازرس می گوید: منم دارم همین کار رو می کنم! وقتی سرش به پر کردن فرم ها گرم شد، می تونیم فرار کنیم! زود باشین، بریم تو هرم قایم بشیم! می دویم طرف ورودی پشت سرمان و بعد از یک راهروی دراز، به تالاری تاریک می رسیم. تری می گوید: هیچ جا رو نمی بینم! می گویم: من هم همین طور. این قدر هم بهم دست نزن! تری می گوید من که کاری ت ندارم. حتماً بازرسه. بازرس می گوید: من؟ من که دارم دنبال چراغ قوه م می گردم. پس اگه نه تویی و نه تری. پس کیه؟ تری می گوید: شاید یه مومیایی! بازرس می گوید: ها. پیداش کردم! چراغ قوه اش را روشن می کند. تری می گوید: دیدین گفتم؟ مومیاییه! وااااااااای! بازرس چراغ قوه اش را خاموش می کند و می گوید: بیایین... یک عالمه پلاستیک حبابی می تپاند توی دست هایم: بپیچ دور خودت! ادامه می دهد: تری! تو هم همین کارو بکن. واسه چی؟ وقت نداریم. کاری رو که می گم بکن! همین کار را می کنیم. بازرس دوباره چراغ قوه اش را روش می کند. این دفعه نوبت مومیایی است که بترسد. رویش را بر می گرداند و دوان دوان از تالار بیرون می رود. وااااای...

 

 

 

  • نویسنده: اندی گریفیتس 
  • تصویرگر: تری دنتون
  • ترجمه ی: آنیتا یارمحمدی
  • انتشارات: هوپا

 

 


اندی گریفیتس


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب خانه درختی 65 طبقه | نشر هوپا" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل