loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب حکایت های فلسفی برای با هم بودن - آفرینگان

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
55,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب حکایت های فلسفی برای با هم بودن، نوشته ی میشل پیکمال با ترجمه ی مهدی ضرغامیان توسط انتشارات آفرینگان به چاپ رسیده است.

کتاب فوق در حدود شصت قصه‌ی فلسفی کوتاه را از میان حکایت های فلسفی مختلف جهان گردآوری و برای کودکان و نوجوانان بازگو کرده است. در هر یک از این حکایت ها، پندها و درس های فلسفی بسیاری نهفته است که نویسنده در انتهای هر قصه، در بخشی به نام در محضر فیلسوف، کوشیده تا با ارائه‌ی تفسیری ساده برای هر یک از این حکایت های کتاب ذهن کودکان و نوجوانان را در زمینه‌ی فلسفه باز نموده و در ادامه با مطرح کردن چند سوال از آنها خواسته خود را به جای شخصیت اصلی هر قصه بگذارند و فکر کنند اگر در آن موقعیت قرار داشتند چه تصمیمی گرفته و چه کاری انجام می دادند.

یکی از این حکایت ها که برگرفته از مثنوی مولانا است، قصه‌ی یک شکارچی را روایت می کند که گنجشکی کوچک را به دام می اندازد؛ گنجشک در تقلا برای فرار، به شکارچی یاد آور می شود که خیلی کوچک است و نمی تواند شکاری دندان گیر برای او باشد و شکمش را سیر کند. بنابراین به او پیشنهاد می کند که در ازای شنیدن سه پند ارزشمند او را آزاد کند. شکارچی پس از کمی فکر کردن او را آزاد می کند تا گنجشک پندهای ارزشمندش را برای او بازگو کند؛ اما...


فهرست


پیشگفتار چرا آسمان از زمین دور است؟ ماهیگیر و مرد بازرگان جادوگر تازه کار نیروی کار سنت پدران جهنم و بهشت پایان دنیا شبح آب سه پند گنجشک ماهی افتادهاز آسمان اسب و الاغ چوپان دروغگو جنبه های خوب بدبختی و جنبه های بد خوشبختی شاگردها و شیر بدون پلو زدن دسته ی چوب زندگی انسان درویش وفیل شاه بازی شطرنج موسیقی تقسیم عادلانه بادبادک و پروانه مردی که سایه اش را تعقیب می کرد رشته ی نقره ای بازدید سلیمان از زندان اولیس و صدای پری های دریایی مانع "من" درخت بلوط و نی سرزمین چوب های زیربغل پل دروغگوها خروس یا مرغ خسیس روباه و شیر طوطی و بازرگان دوبرابر برای همسایه ها نان خشک یا ساندویچ گوشت سوختن بنا بر سنت حکایت قورباغه های آب پز الاغ عاقل حزب آدم های درستکار دیوژن و کودک سگ عاقل قوی ترین مرد دنیا مرگ و هیزم شکن دانشمندی در چاه انتخاب همسر اسب مامون بازگست صدا نیروی هنر بناها مارمولک بهترین آرزو کتاب شناسی نمایه

برشی از متن کتاب


سنت پدران پادشاه پیری از دنیا رفت. دو پسر او کشور را قسمت کردند و هر یک قسمت خود را به شیوه ی خاص خودش اداره کرد. برادر بزرگ تر اداره ی کشور را به همان طریق پدر ادامه داد. برادر کوچک تر کوشید کارهایی را که به نظرش نادرست و غیر عادلانه می آمد، تغییر دهد. پس از گذشت بیست سال، آن ها همدیگر را دعوت کردند تا از قلمرو یکدیگر بازدید کنند. به محض این که برادر بزرگ تر به سرزمین برادر کوچک تر پا گذاشت، متوجه شد که از راه ها و جاده ها بهتر نگهداری می شود، اداره ی کشور بهتر و راحت تر است، خانه ها زیبا و مردم خوشبخت ترند. از برادرش پرسید: "چطور این کار را کرده ای؟ انگار مردم سرزمین تو دو برابر مردم من کار می کنند. چه معجزه ای در کارت بوده است؟" "نه، مردم دو برابر کار نمی کنند. در این جا، مردها و زن ها به هم کمک می کنند و هر دو  یکسان و مشابه هم کار می کنند. دخترها از همان آغاز کودکی مانند پسرها به مدرسه می روند و درس می خوانند. از این رو، ما در این جا زنانی داریم که پزشک، معمار، وکیل و... هستند." "عجب! زنان پزشک و وکیل؟ یعنی در خانه نمی مانند تا برای شوهرشان کار کنند؟" برادر کوچک تر گفت: "نه، بعضی از وزیرهای من زن هستند." این ماجرا به نظر برادر بزرگ تر خارق العاده و شگفتی آور بود. اما وقتی به سرزمین خودش برگشت، تصمیم گرفت هیچ چیز را تغییر ندهد، چون از بابت این همه تغییر و دگرگونی، آشفته و نگران می شد. به خودش گفت: "عجب دوره و زمانه ای است. جانشینان من بهتر می دانند چه باید بکنند. من فعلاً به هیچی دست نمی زنم و همان کارهایی را می کنم که قبلاً پدرانم کرده اند." در محضر فیلسوف درباره ی واکنش برادر بزرگ تر چه فکر می کنید؟ به نظر شما، دلایل واقعی که او را محبور می کند به هیچ تغییری تن ندهد، چیست؟ او به بهانه ی ادامه ی "راه و روش پدران" چه واقعیتی را پنهان می کند؟ جهنم و بهشت روزی از خردمندی خواستند تا بگوید در بهشت و جهنم چه می بینند. او گفت: "آدم هایی را در جهنم می بینم که جلوی ظرف های بزرگ برنج نشسته اند، اما از گرسنگی دارند می میرند، چون قاشق هایی که باید با آن ها غذا بخورند، دو متر طول دارد. به همین دلیل، نمی توانند از آن ها استفاده کنند. اما در بهشت، همان آدم ها را می بینم که سر همان میز نشسته اند و همان قاشق ها را در دست دارند. آن ها خوشحال و سرسلامتند، زیرا هر یک از آن ها از قاشق خود برای غذا دادن به کسی استفاده می کند که روبرویش نشسته است." در محضر فیلسوف جامعه و زندگی سعادتمندانه بدون همبستگی آدم ها نمی تواند وجود داشته باشد. آیا شما هم چنین نطری دارید؟ حتی فیلسوفی نوشته است: "بخشش آدم را ثروتمند می کند". آیا تا به حال با عطا کردن یا قسمت کردن چیزی با یک دوست یا آدمی ناشناس، احساسی خوب و خوش به شما دست داده است؟ sweetty: پایان دنیا یک روز صبح، خرگوش کوچولویی از سوراخش درآمد و خورشید را همچون گلوله ی بزرگی از آتش در گوشه ی افق دید. او که هنوز به درستی بیدار نشده بود، از این درخشش عظیم ترسید. از خودش پرسید: "ممکن است زمین آتش گرفته باشد؟ شاید دنیا به آخر رسیده باشد!"

  • نویسنده: میشل پیکمال
  • مترجم: مهدی ضرغامیان
  • انتشارات: آفرینگان


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب حکایت های فلسفی برای با هم بودن - آفرینگان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل