کتاب جودی دمدمی در دردسر حیوان های خانگی - افق

کتاب جودی دمدمی در دردسر حیوانات خانگی، پنجمین جلد از مجموعه ی جودی دمدمی و دوستان، اثر مگان مک دونالد و تصویرگری اِروین مادرید و ترجمه ی محبوبه نجف خانی از نشر افق به چاپ رسیده است.

در داستان این جلد گیاه ونوس حشره خواری که جودی از آن مراقبت می کند و نام آرواره ها را بر روی آن گذاشته است، حال و روز خوبی ندارد و هر روز پژمرده تر از قبل می شود. جودی حشراتی را از باغچه گرفته و آن ها را درون تله های گیاه ونوس قرار می دهد، اما باز هم هیچ عکس العملی از گیاه گوشتخوارش مشاهده نمی کند و هیچ کدام از تله هایش بسته نمی شوند. برگ های آرواره ها سیاه شده و یکی از تله هایش خشک شده بودند. جودی گیاهش را  با آب باران آبیاری می کند و برایش آواز و کتاب می خواند شاید حال گیاه بهتر شود، اما هیچ کدام از این کارها تاثیری در حال گیاه ندارد. استینک، برادر جودی به او پیشنهاد می دهد برای آرواره ها یک دوست جدید بیاورد شاید به این ترتیب حال گیاه خوب شود، استینک یک ماهی نمکی را در تنگی بلوری در کنار گیاه قرار می دهد. ولی باز هم این کار حال گیاه گوشتخوار را خوب نمی کند، تا این که جودی تبلیغی از یک فروشگاه مختص گیاهان گوشتخوار می بیند و تصمیم می گیرد گلدانش را به آن جا برده و از راهنمایی مسئولان آن جا استفاده کند و ... .

مجموعه ی جودی دمدمی و دوستان مجموعه داستان های کوتاهی هستند که شخصیت اصلی آن ها دختر کوچکی به نام جودی است. در هر یک از جلدهای این مجموعه اعضای خانواده، دوستان و هم کلاسی های جودی به نوعی نقش داشته و حوادثی را رقم می زنند که ماجراهای کتاب را تشکیل می دهند. این مجموعه برای گروه سنی ج مناسب می باشد.

فهرست

فصل اول:          آرواره ها عاشق می شوند فصل دوم:          موشی اسرارآمیز فصل سوم:         قورقوری و خون آشام

برشی از متن کتاب

فصل اول آرواره ها عاشق می شوند آرواره ها حال و روز خوبی نداشت. پلاسیده شده بود. پژمرده شده بود. آرواره ها گیاه ونوس حشره خوار جودی دمدمی بود. دو تا از برگ هایش داشتند سیاه می شدند. یکی از تله هایش هم داشت خشک می شد. جودی دمدمی مداد بد اخلاقش را توی یکی از تله ها فرو کرد و ... تق تق ضربه زد ... نخیر! آرواره ها تله اش را نبست. حتی وقتی مورچه و یک جیرجیرک کوچولو موچولو و خرخاکی هم توی دهان آرواره ها انداخت، گیاه باز هم تله هایش را نبست. استینک تا چشمش به حیوان خانگی جودی افتاد، دهانش از تعجب باز ماند و گفت: «آرواره ها چه اش شده؟ قیافه اش عین نان بیات شده.» جودی گفت: «مریض شده» -وای ی ی ی . نکند سرخک گرفته. جودی گفت: «سر در نمی آورم. من از توی باغچه ی بابا گوش خیزک آوردم و بهش دادم. زمستان بردمش بیرون توی هوای آزاد. وقتی هم که برگ هایش زرد شد، آن ها کندم.» استینک گفت: «شاید خوشش نیامده برگ هایش را کندی.» جودی گفت: «فهمیدم. دکتر جودی، دامپزشک حیوان های خانگی، به کمک می آید.» دکتر جودی با آب باران به آرواره ها آب داد. برایش آواز زنبور عسل کوچولو را خواند. کتاب کارتُنک شارلوت را خواند. استینک گفت: «برایش کتاب غم انگیز نخوان.» جودی گفت: «این کتاب را خیلی دوست دارد.» اما آرواره ها هنوز هم پژمرده بود. جودی رفت سراغ کتاب دانستنی های بزرگ گیاهان حشره خوار. «اینجا نوشته توی دنیا فقط یک جا هست که گیاه حشره خوار ونوس توی طبیعت رشد می کند.» -کجا؟ جودی گفت: «جایی به اسم دماغه ی ترس توی ایالت کارولینای شمالی.» استینک به لرزه افتاد. موشی، گربه ی خانواده ی دمدمی، موش عروسکی اش را محکم تر به طرف خودش کشید. استینک گفت: «شاید آرواره ها دلش برای خانه اش تنگ شده.» جودی گفت: «یا شاید هم آرواره ها فقط احساس تنهایی می کند.» استینک گفت: «آهان، آرواره ها یک دوست لازم دارد.» و بدو از پله ها پایین رفت و با یک تنگ آب برگشت. آب لَمبَر می خورد و رویش یک ماهی قرمز شناور بود. استینک تنگ ماهی را کنار آرواره ها گذاشت و گفت: «آرواره ها، با دوست جدیدت گیسوطلا آشنا شو.» جودی به تنگ خیره شد. «استینک، یک ماهی قرمز واقعی نیست. بیسکویت نمکی است؛ یک بیسکویت نمکی به شکل ماهی» استینک آهسته گفت: «آرواره ها که این را نمی داند.» جودی هم آهسته جواب داد: «شاید آرواره ها ترجیح بدهد دوست جدیدش را بخورد تا باهاش آشنا بشود.» آرواره ها حتی یک ذره هم سرحال نیامد. استیک گفت: «دوست شدن طول می کشد.» جودی و استینک صبر کردند. یک روز، دو روز، سه روز. جودی توی تنگ ماهی را نگاه کرد و گفت: «ماهی قرمز باد کرده و کم رنگ شده.» استینک گفت: «بگذار ببینم.» و تنگ ماهی را به طرف خودش کشید. بیسکویت تکه و پاره شد. استیک فریاد زد: «ای وای. دوست های جدید آرواره ها شدند پنج تا.» جودی گفت: «حال آرواره ها بدتر شده.» استینک گفت: «خب، اگر بهترین دوست تو هم تبدیل به پوره ی ماهی می شد، حالت بد می شد.» ....    

(جودی دمدمی و دوستان 5) (کتاب هاب فندق) نویسنده: مگان مک دونالد مترجم: محبوبه نجف خانی تصویرگر: اروین مادرید انتشارات: افق