loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب جوجه اردک زشت (افسانه های کهن)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
45,000 تومان
* تنها 2 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب جوجه اردک زشت، از مجموعه ی افسانه های کهن اثر ران رندال، ترجمه ی آزاده محضری و تصویرگری دیوید کرنی از انتشارات پینه دوز به چاپ رسیده است.

جوجه اردک زشت نام داستانی قدیمی است که بارها مورد بازنویسی قرار گرفته و یا از آن انیمیشن های ساخته شده است. داستان از این قرار می باشد که در برکه ای اردکی منتظر به دنیا آمدن جوجه هایش از تخم است و پس از به دنیا آمدن همه ی آن ها متوجه می شود یکی از جوجه هایش بزرگتر از بقیه و برخلاف دیگر جوجه ها بسیار زشت است، اما اردک مادر آن جوجه را نیز مانند بقیه ی جوجه هایش دوست دارد و همه جا او را به دنبال خودش می برد، اما دیگر اردک ها مدام او را مسخره می کنند و جوجه ی زشت را از جمع خودشان طرد می کنند. جوجه اردک مجبور می شود مادر و دیگر جوجه ها را ترک کند و به  تنهایی به سمت خانه ای روستایی حرکت می کند و در آن جا نیز از مسخره کردن دیگران از جمله گربه و مرغ در امان نمی ماند و بار دیگر مجبور می شود به تنهایی به راه افتاده و زمستان سختی را پشت سر گذراند تا این که ... .

قصه های کهن دنیا نام مجموعه ای است که داستان ها و افسانه های قدیمی از کشورها و فرهنگ های مختلف جهان مورد بازنویسی قرار گرفته و برای کودکان آماده شده اند؛ این داستان برای گروه سنی ب مناسب می باشد.

عناوین برخی از جلدهای این مجموعه عبارتند از: جک و لوبیای سحر آمیز، شاهزاده خانم و نخود، شنل قرمزی، گربه چکمه پوش و هانسل و گرتل می باشد.

 


برشی از متن کتاب


روزی روزگاری در سرزمین های دور، وسط جنگل ها و سبزه زارهای زیبا، خانه ای قدیمی قرار داشت. نهر آبی که از مسیری پر پیچ و خم از پشت این خانه می گذشت، به آرامی از میان طبیعت سرسبز اطراف آن منطقه عبور می کرد. اردکی که به زودی قرار بود مادر شود، لانه اش را روی چمنزارهای بلند اطراف این نهر ساخته بود. اردک مادر با حوصله روی تخم هایش نشسته بود و آنها را گرم نگه می داشت تا جوجه ها سر از تخم درآورند. او زمان زیادی روی تخم هایش نشسته بود و حالا منتظر بود که سر از تخم در آورند. بالاخره بعد از چند روز تخم ها شروع کردند به تکان خوردن و ترک برداشتن. جوجه اردک ها یکی پس از دیگری سر از تخک بیرون آوردند و به محض دیدن دور و برشان با خود گفتند: «وای ...! دنیا چقد ربزرگ است!» بالاخره همه ی تخم ها شکستند به جز یکی از آنها. این تخم از بقیه بزرگ تر هم بود. جوجه اردک های کوچک به او نگاه می کردند و منتظر بودند تا بالاخره خواهر یا برادرشان ا زآن بیرون بیاید. سرانجام آن تخم بزرگ هم شکست و آخرین جوجه بیرون آمد. اوهم خیلی بزرگ بود و هم خیلی زشت. اردک مادر گفت: «پسر عزیزم! توچرا اصلاً شباهتی به جوجه های دیگر نداری؟ با این حال تومال منی و من درست مثل بقیه از تو مراقبت می کنم.» روز بعد هوا گرم و آفتابی بود و اردک مادر خانواده ی جدیدش را برای آب تنی به کنار نهر آب برده بود. او چلپ چلپ کنان وارد آب شد و جوجه ها هم یکی پس از دیگری او را دنبال کردند.      

نویسنده: ران راندال مترجم: آزاده محضری تصویرگر: دیوید کرنی انتشارات: پینه دوز  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب جوجه اردک زشت (افسانه های کهن)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل