کتاب جنگ هزار ساله - فرناندو آرابال

کتاب جنگ هزار ساله (خداحافظ خوشگل) اثر فرناندو آرابال با ترجمه ی احمد کامیابی مسک توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.

کتاب "جنگ هزار ساله"، نمایش نامه ای کوتاه و مفهومی اثر "فرناندو آرابال"، نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما، شاعر، پژوهشگر و نقاش اهل اسپانیا است. وی با استفاده از استعداد و قلم توانای و ذهن خلاق خویش، به نقل حکایتی خواندنی، قابل تامل و کاملا متفاوت می پردازد. مترجم، ابراز می کند که محوریت نمایش نامه ی پیش رو، وصف ویژگی ها و جزئیات جامعه ‌ی مصرف ‌گرا و تبلیغات زده‌ ی ایالات متحده و هفتاد سال اول قرن بیستم است که آرابال آن را در طی داستان خویش، به گونه ای هنرمندانه تشریح کرده و با خلق شخصیت هایی به ظاهر مثبت و سازنده، اما باطنا منفی و تخریب گر، چنین جامعه ای را مورد انتقاد قرار می دهد. شخصیت اصلی داستان، "فرهنگ"، در قالب پیرمردی اخمو، سخت گیر و مستبد است که اشراری هم چون "تلویزیون"، "مطبوعات"، "هنر" و "ورزش" را تحت سلطه ی خود قرار داده و ضمن کنترل رفتارها و اعمال شان، آن ها را در راستای تحقق بخشیدن به اهداف و آرمان های غیر اخلاقی خود به کار می گیرد؛ وی همواره در طی نمایش، زیردستان خود را ابله خوانده و خود را برتر از آن ها و رئیس و سرورشان معرفی کرده و مخاطب را مجذوب روایت خویش می سازد.

برشی از متن کتاب

تابلوی یکم داستان نمایش، حکایت یکی از روزهای نیمه ی دوم سده ی بیستم ماست که در مکانی نامشخص جریان می یابد. آرایش صحنه: حلبی آباد یا اردوگاه کار اجباری یا تخت خواب های آنی و خوردروهای آهک مالی شده و اسقاط و دیوارهای فلزی پیش ساخته. نور بسیار تندی، نوشته ی سردر تئاتر را روشن می کند. «مجموعه ی صوتی فرهنگ»، سه زن که مانند ایزدبانوهای الهام بخش هستند، متن نوشته شده بر سر در سالن نمایش را می خوانند: مجموعه ی صوتی فرهنگی: حرکت نمایشی که به اجتماع انسانی در این مکان، جان می بخشد و نبوغ نمایشی که در جهت کمال زیبایی تعالی می یابد، روح جمعی را می سازند. هم زمان نوری بسیار شدید، متن سر در سالن نمایش را روشن می کند. سپس شلیک توپ، پرواز پرندگان. نور موضعی کم کم بر روی «فرهنگ» روشن می شود. فرهنگ پیرمردی است متهور، اخمو، مسلح به شلاق و ملبس به لباس خواب که شنلی است پر زرق و برق، بر روی صندلی چرخدارش روی کامیون آهک مالی شده نشسته و اعلام می کند: فرهنگ: آثار مهم بشری و در درجه ی اول آثار فرهنگی کشورمان باید به بیش ترین تعداد ممکن برای هم میهنان ما تکثیر شود و در اختیار همگان قرار گیرد، برگزاری گسترده ترین سخنرانی ها درباره ی میراث های فرهنگی اجدادمان تضمین گردد. محیطی مناسب برای خلق آثار هنری و روحیه ای که آن ها را شکوفا کند به وجود آید. فرهنگ سرشار از شوری هیجان انگیز از روی صندلی چرخدار، اشرارش را به روی صحنه فرا می خواند. داد و بیداد راه می اندازد و از ته گلو فریاد می زند. برای مثال به جای «یک، دو» معمولی برای حرکت صف، صدای «هک، هو» به گوش می رسد. فرهنگ: به فرمان خبر .... دار، مطبوعات! (مکث) تلویزیون! (مکث) ورزش! (مکث) هنر! چهار شرور که نام آن ها برده شده به روی صحنه می روند و به حالت خبردار نظامی پا می کوبند و زیردستان را حاضر غایب می کنند. نام هر کدام از اشرار را که می برند آن شرور یک قدم جلو می گذارد و می گوید: (حاضر) و جلوی یک صف کاملا منظم می ایستد. چهار صف درست می کنند. چهار سری حضور غیاب به طور هم زمان انجام می شود. مطبوعات: به فرمان من! خبر... دار! ستاره شناس! سانسورچی! صفحات بورس! سرمقاله! تبلیغات! ورزش: به فرمان من! خبر... دار! مسابقه‌ ی دوچرخه سواری مسافت‌ های دور! بازی ‌های المپیک! چهارصد کیلومتر پیاده روی! مسابقات قهرمانی اسکی! تبلیغات! تلویزیون: به فرمان من! خبر... دار! نظر خواهی همگانی! شرط بندی در مسابقات اسب دوانی! اخبار روز! گویندگان زن! باز‌ی های تلویزیونی! تبلیغات! هنر: به فرمان من! خبردار! موسیقی! نقاشی! تئاتر! ادبیات! تبلیغات! و آن گاه: فرهنگ: مزدوران فرهنگ! به جای خود خبر... دار! (هر کس در جای خود قرار می گیرد) آزاد! به جای خود خبر ... دار! (به صف برمی گردند.) آزاد! اشرار همواره (به روش تفنگداران نیروی دریایی آمریکا در مراسم سان ورژه)، به طرف فرهنگ رو گردانده اند. گاهی فرهنگ از آن ها سوالاتی می کند. آن ها به طور مداوم درجا، قدم می زنند. سوال ها و جواب های هذیان آمیز و سرسام آور رد و بدل می شود ...    

(خداحافظ خوشگل) - (و گفتگو با نوبسنده) نویسنده: فرناندو آرابال برگرداننده و پژوهنده: پرفسور احمد کامیابی مسک انتشارات: قطره