loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب جنگ طلا (من قهرمانم 5)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب جنگ طلا نوشته ی استیو بارلو و استیو اسکیدمور با ترجمه ی سعیدا زندیان توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

برای همه ی ما اتفاق افتاده که هنگام خواندن یک کتاب با دیدن یک فیلم، خود را جای قهرمان اصلی داستان گذاشته، با قصه همراه شده و لذتی دو چندان را تجربه کرده ایم. در مجموعه ی من قهرمانم، همه چیز فراهم شده تا کودکان این حس خوشایند را تجربه کنند که نه تنها خود را جای قهرمان داستان تصور کنند، بلکه خود، قهرمان داستان خودشان باشند. در هرجلد از این مجموعه، نویسندگان شرایط را این گونه فراهم کرده اند که در ابتدا ی کتاب، داستانی شروع می شود که قهرمانش خواننده ی کتاب است و ادامه ی داستان و سرنوشت شخصیت های دیگر، به انتخاب های قهرمانش بستگی دارد. هر کتاب چندین بخش دارد که در پایان هرکدام، خواننده باید بین دو راه یکی را انتخاب کند، ( هریک از انتخاب ها و نتیجه شان در بخش دیگری نوشته شده است) به صفحه ی مورد نظر برود و از اتفاقاتی که با تصمیمش رخ می دهد، مطلع شده و دوباره با انتخاب بعدی روبرو شود. این نوع داستان نویسی مخاطب خود را درگیر چالشی جالب کرده و قوه ی تصمیم گیری، تخیل و خلاقیت او را به کار میگیرد. در کتاب جنگ طلا،قهرمان داستان، ماجراجویی انگلیسی است که در زمان الیزابت اول زندگی می کند و به عنوان یکی از نیروهای سری ملکه، همراه با فرانسیس دریک، ملقب به "اژدها"، برادرش جان و 73 نفر نیروی داوطلب دیگربه جنگ با اسپانیایی ها می رود و ادامه ی ماجرا با انتخاب های او رقم می خورد.

 


برشی از متن کتاب


1     دریک شما وبقیه را صدا می زند می گوید: ((ما ماموریت داریم طلا ها نقره هایی را که اسپانیایی ها در پرو از ما غارت کردند، پس بگیریم تا بتوانیم کشورمان، انگلستان، را در مقابل حمله ای اسپانیایی ها تقویت کنیم. بخشی از این طلاها و نقره هد به بندر منتقل می شوند و در خانه ی فرماندار اسپانیا نگهداری می شوند. ما با سه قایق کوچک حمله می کنیم. فرماندهی قایق اول با من است.)) سپس به قایق سما اشاره می کند و می گوید: (( می خواهم فرماندهی قایق دوم را تو به عهده بگیری.)) شمابرای موافقت با او سر تکان می دهید . _امشب با استتار در تاریکی ، حمله مان را شروع می کنیم. آن شب شما با قایقی که بادبانش را جمع کرده اید و در حالی که آهسته پارو می زنید، به طرف بندر اسپانیایی ها به راه می افتید. ناگهان از بالای برج دیده بانی بندر، صدای فریادی بلند را می شنوید. کمی بعد، زنگ کلیسا های شهر به صدا در می آیند. ظاهرا قایق شما را شناسایی کرده اند. طولی نمی کشد که با حمله ای غافل گیرانه روبرو می شوید. اگر می خواهید حمله کنید و با دشمن درگیر شوید به قسمت 31 بروید. اگر تصمیم دارید حمله نکنید و قایق را به عقب برگردانید به قسمت 15 بروید.   15     افرادتان طبق دستور شما حمله را متوقف می کنند. بعد پارو زنان به عقب بر می گردید. شما منتظر دو قایق دیگر هستید. طولی نمی کشد که ان ها نیز به شما می میوندند. بیشتر افراد ان قایق مجروح و زخمی شده اند. از قرار معلوم حمله ی شما با سکست روبرو شده است. دریک که عصبانی شده است از قایقش بر سر شما فریاد می زند: (( تو خاینی! ترسویی و بزدلی ات باعث شکست ما شد. به خاطر این کارت باید اعدامت کنم. )) ماجرا جویی شما تمام شد. اگر می خواهید دوباره شروع کنید به قسمت 1 برگردید.     31     افرادتان طبق دستور شما پارو زنان به طرف خشکی می روند...

از سری کتابهای بنفشه نویسنده:استیو بارلو - استیو اسکیدمور ترجمه ی: سعیدا زندیان انتشارات: قدیانی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب جنگ طلا (من قهرمانم 5)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل