loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب جعبه ی نقاشی پرصدا (من و مشاهیر جهان)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب جعبه ی نقاشی پر صدا نوشته ی بارب روزنستوک و ترجمه ی شهاب الدین عباسی با تصویرگری ماری گرانپره توسط نشر نخستین به چاپ رسیده است.

این کتاب با زبانی بسیار شیرین و دلچسب و با تصویرگری های شاد و دلنشین به تعریف داستان پر از رنگ و زیبایی ” واسیلی کاندینسکی ” یکی از هنرمندان معاصر و اولین نقاش هنر انتزاعی می پردازد و موفق به کسب جایزه های متعددی از جمله: مدال افتخار کالدکت، بهترین کتاب سال 2014 در آمازون و... شده است. واسیا کاندینسکی، هر روز وقتش را صرف یاد گیری ادب و تربیت می کرد تا پسری مودب و سر به راه باشد و دائماً در حال خواندن کتاب های ریاضی و علوم و تاریخ بود و به طور منظم پیانو تمرین می کرد و در خانواده ای خشک و رسمی بزرگ و بزرگ تر می شد. دنیای " واسیا " پر از حرف های بزرگانه شده بود که در آن میان، عمه اش جعبه ی نقاشی کوچک و چوبی ای به او هدیه کرد و اعتقاد داشت که هر پسر مودبی باید چیزی از هنر و درک آن بداند و روش صحیح مخلوط کردن رنگ ها را به واسیا نشان داد. واسیا رنگ ها را با هم مخلوط می کرد. قرمز، سبز، آبی و... و هرگاه این کار را انجام می داد صدا های ضعیفی می شنید و با ادامه دادن کارش این صدا ها بلند تر می شد و با کشیدن قلم مو روی تخته مانند یک خالق سمفونی عمل می کرد و کم کم مشتاق این کشیدن نقاشی شد و می توانست صدای مخلوط شدن رنگ ها را بشنود تا اولین تابلوی نقاشی اش را کشید و با نشان دادن این تابلو به خانواده اش آن ها تصمیم گرفتند تا او را به کلاس هنر بفرستند. اما با گذشت سال ها او کم کم از دنیای نقاشی فاصله گرفت و مشغول تحصیل در رشته ی حقوق شد. ولی این تحصیل مانع این نشد که وانسیا دیگر صدای رنگ های دور و اطرافش را نشنود و دوباره تصمیم گرفت...

 


برشی از متن کتاب


واسیا به صدای حرکت قلم موی نقاشی اش گوش می داد. رنگ ها پیچ و تاب می خوردند و مانند نغمه های یک ارکستر که برای خلق یک سمفونی سحر آمیز هم آوا می شدند طنین می انداختند. واسیا صدای رنگ ها را نقاشی می کرد. او با چرخش قلم مویش، دایره ای به رنگ لیمویی روشن روی بوم کشید، که شبیه بالاترین نت ها روی شستی پیانو بود. یک مسطتیل آبی سیر هم کشید که مثل پایین ترین سیم های ویولونسل، به شدت مرتعش می شد. بعد، این طرف و آن طرف بوم نقاشی، خط های منحنی و شکل های دندانه دار به رنگ زرشکی پر سر و صدا کشید و نقطه های پر نشاطی به رنگ سبز با صدای غل غل، به رنگ نارنجی با صدای دنگ دنگ، و به رنگ بنفش با صدای جیرینگ جیرینگ به آن ها اضافه کرد. واسیا نقاشی کرد و نقاشی کرد تا این که رنگ ها آرام گرفتند. واسیا وقتی نقاشی را تمام کرد، فریاد زد: بیایید ببینید چه کار کردم من! عمه اش پرسید: این یک خانه است؟ مامانش گفت: گل کشیده ای؟ و پدرش: اینی که کشیدی چی هست؟ واسیا که با نقاشی اش توی خانه رقص کنان این طرف و آن طرف می رفت، گفت: این موسیقی است. مامان گفت: آرام بگیر! بابا گفت: یک کم ریاضی کار کن. عمه گفت: خدای بزرگ! این بچه نیاز به یک کلاس هنر درست و حسابی دارد. و به این ترتیب واسیا به کلاس هنر رفت و یاد گرفت که چطور مثل هر کس دیگری خانه و گل و درخت بکشد. سال ها گذشت، واسیا مدرسه را تمام کرد و سرگرم تحصیل در رشته ی حقوق شد. او جعبه ی نقاشی پر صدایش را از یاد برد و همان طور زندگی کرد که دیگران انتظار داشتند. اما واسیا نمی توانست رنگ هایی را که در خیابان های مسکو برای او آواز می خواندند، نادیده بگیرد...

  • رنگ ها و صداهای هنر انتزاعی کاندینسکی
  • نویسنده: بارب روزنستوک
  • مترجم: شهاب الدین عباسی
  • تصویرگر: ماری گرانپره
  • انتشارات: نخستین


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب جعبه ی نقاشی پرصدا (من و مشاهیر جهان)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل