loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب جزیره گنج (داستان های کلاسیک)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب جزیره گنج از مجموعه ی داستان های کلاسیک نوشته ی رابرت لوئیس استیونسون با تصویرگری دیوید فرانکلند و ترجمه ی مهسا طاهریان توسط انتشارات پینه دوز به چاپ رسیده است.

" بیلی بنز " دزد دریایی فراری است که در یک مهمانخانه سکونت دارد. او معاون کاپیتان کشتی دزدان دریایی بوده و نقشه ی گنجی به همراه دارد. " جیم هاوکینز " پسر مهمانخانه دار مسئول پذیرایی از بیلی است. روزی پیرمرد نابینایی به دیدن بیلی می آید و او متوجه می شود دزدان دریایی او را پیدا کرده اند و می خواهند او را بکشند. بیلی درباره ی نقشه ی گنج با جیم صحبت می کند و از شدت ترس و هیجان می میرد. جیم سراغ " دکتر لیوسی " و دوستش " اسکویر ترلاونی " می رود و همه ی ماجرا را تعریف می کند. لیوسی یک کشتی می خرد و گروهی را استخدام کرده و برای پیدا کردن جزیره گنج به راه می افتد. در بین راه جیم متوجه می شود " لانگ جان سیلور" ، آشپز کشتی دزد دریایی است و قصد دارد به همراه ملوانان زیر دستش گنج را بدزدد. جیم به دوستانش خبر می دهد و آن ها تصمیم می گیرند از خود محافظت کرده و نگذارند دزدان، گنج و کشتی را تصاحب کنند. جیم در جزیره مردی به نام " بن گان " را می بیند و متوجه می شود او سه سال است در جزیره زندگی می کند. او حاضر شد به جیم و دوستانش کمک کند تا گنج را پیدا کنند و آنها هم قبول کردند او را با خود ببرند ...کتاب مصور و رنگی است و تصاویر متناسب با متن کتاب طراحی شده است.

 


برشی از متن کتاب


جستجوی دریایی من آغاز می شود. به محض این که به کنار کشتی رسیدم صدای بلند و خش داری را شنیدم. آقای هَندز سر مرد دیگری فریاد می کشید. معلوم بود که از چیزی عصبانی است. می توانستم نور آتشی را که دزدان دریایی در محل استراحتشان روشن کرده بودند را ببینم. یک نفر داشت شعری را که قبلا هم شنیده بودم را می خواند. پانزده مرد کنار صندوقچه مردِ مرده...... یوهو یوهو! تک تکِ طناب های لنگر را بریدم و کشتی رها شد و در سینه ی دریا به حرکت درآمد. همین که از کنار من رد شد، توانستم داخل کابین را ببینم. آقای هندز و دیده بان کشتی هنوز هم داشتند دعوا می کردند. آن ها انقدر مشغول بودند که حتی حرکت کشتی را نیز احساس نمی کردند. من بی هیچ صدایی کف قایقم دراز کشیدم و دعا می کردم تا آن ها من را نبینند. تا دوباره دریا آرام شود. من ساعت ها بود که روی امواج بالا و پایین می رفتم. حتما خوابم برده بود چون وقتی بیدار شدم هوا روشن شده بود. قایقم در امتداد ساحل پیش رفته بود اما نمی توانستم جایی برای ایستادن زیر صخره های سنگی پیدا کنم. فقط می توانستم بگذارم قایقم همین طور پیش برود تا مگر در ساحل ماسه ای، جایی برای ایستادن پیدا کنم. گرمای خورشید و نمک آب دریا باعث تشنگی شدیدم شده بود. دوست داشتم اکنون در ساحل و زیر سایه خنک درختان دراز کشیده باشم. همین طور که با قایقم دور جزیره می چرخیدم، چیزی دیدم که تمام ناراحتی هایم را فراموش کردم. با فاصله ای کمتر از نیم مایل هیسپانیولا جلوی من ایستاده بود. بادبان هایش بالا بود، اما معلوم بود کسی آن را به این جا نیاورده است.

نویسنده: رابرت لوئیس استیونسون مترجم: مهسا طاهریان تصویرگر: دیوید فرانکلند انتشارات: پینه دوز  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب جزیره گنج (داستان های کلاسیک)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل