کتاب جایی که کوه بوسه می زند بر ماه

کتاب جایی که کوه بوسه می زند بر ماه نوشته ی گریس لین با ترجمه ی پروین علی پور توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

این کتاب داستان سرزمینی بسیار دور تر از این جا است. سرزمینی که آن سوی رود های سبز رنگش، کوه سیاهی است که قله اش مثل تکه فلزی نخراشیده سفیدی آسمان را می شکافت.  روستاییان اسم آن کوه را بی ثمر گذاشته بودند، در آن جا هیچ گیاهی نمی رویید اما در گوشه ای از جایی که بی ثمر و رود سبز به هم می رسیدند روستایی بود که روستاییانش برای کشت برنج باید زمین سفت را غرق آب می کردند. ازسختی و نامرغوبی زمین همه ی اهالی روستا رنگ خاکی به خود گرفته بودند. یکی از کلبه های روستا به قدری کوچک بود که داخلش فقط برای سه نفر جا بود. البته صاحب کلبه هم شانس آورده بود که فقط سه نفری در آن جا زندگی می کردند. یکی از آن ها " مین لی " بود. دختر جوان و تیزفکر با موی براق مشکی و گونه های صورتی، رنگش درست مخالف رنگ قهوه ای گرفته روستا بود. در زندگی سخت او فقط  داستان های پدرش بودند که به او امید می بخشیدند. در یکی از داستان ها پیر مردی بود که جواب همه سوال ها را می دانست. " مین لی " این قصه را باور کرد و در پی پیرمرد راهی سفری عجیب و پرماجرا شد که در آن با دوستانی آشنا می شود و...

برشی از متن

مین لی اژدها را آزاد کرده بود، چاقویش کند و پوست دست و پایش هم به خاطر آن همه ماندن در دریاچه ی اشک اژدها، چروکیده شده بودند. از آن گذشته، مین لی به شدت تشنه بود. اژدها پیشنهاد کرد مین لی را به رودخانه آب شیرین برساند. او که جنگل را مثل کف دستش می شناخت، گفت: اگر من ببرمت خیلی زود میرسی. مین لی برای اژدها سواری کمی تردید داشت. سوار شدن پشت اژدها، زمانی که نیمی از تنش در آب بود، به نظرش آسان می آمد، اما اکنون که اژدها در خشکی بود، مین لی تازه متوجه شده بود که او واقعا هیولا است. اژدها بسیار دراز، به درازی خیابان جلوی خانه ی مین لی بود. مین لی می دانست که اگر اژدها روی چهار دست و پایش بلند شود، به بلندی آشیانه پرنده های روی درخت می رسد. حتی حالا که برای سوار شدن مین لی خم شده بود، ارتفاعش از خانه ی او بلند تر بود. ولی اژدها با خم کردن آرنجش برای او پله ای درست کرد. مین لی خود را بالا کشید و پشت او سوار شد. گوی پشت سر اژدها به اندازه ی طالبی کوچکی بود؛ طوری که مین لی توانست دست هایش را دور آن حلقه کند و موقع حرکت اژدها محکم به آن چسبید...

• نویسنده: گریس لین
• مترجم: پروین علی پور
• انتشارات: افق