loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب جالی پستچی و نامه های سال نو - زعفران

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب جالی پستچی و نامه های سال نو سومین جلد از مجموعه ی ماجراهای جالی پستچی نوشته‌ی الن البرگ با ترجمه‌ی شیدا رنجبر و تصویرگری جانت البرگ توسط انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

یک روز بیشتر به سال نو نمانده بود و جالی پستچی کلی نامه داشت که باید به صاحبانشان می رساند. بنابراین سوار دوچرخه اش شد و راه افتاد. اول به کلبه ی خرس ها رفت و کارت پستالی که از طرف دوست خرس کوچولو بود به او داد؛ بسته ی بعدی متعلق به شنل قرمزی بود. شنل قرمزی بسته اش را از جالی تحویل گرفت و به او چای و شیرینی داد. جالی طبق آدرسی که روی نامه ی بعدی بود به بیمارستان رفت تا نامه ی هامپی دامپی را به دستش برساند. هامپی دامپی از روی دیوار افتاده و پایش شکسته بود و دوستانش برای او یک پازل فرستاده بودند تا با آن سرگرم شود. به همین ترتیب نامه های آدمک زنجبیلی و آقای گرگ را تحویل داد. کم کم داشت کار جالی پستچی تمام می شد که برف سنگینی شروع به باریدن کرد. او همین طور که با دوچرخه اش می رفت با خودش فکر کرد که چطور می تواند با وجود این همه برف خودش را به خانه برساند که در همین لحظه متوجه شد که به خانه ی بابانوئل رسیده است. جالی تصمیم گرفت برای بازگشت به خانه از بابانوئل کمک بگیرد... آیا بابانوئل می تواند به موقع چارلی را به خانه اش برساند؟

مجموعه ی ماجراهای جالی پستچی اثری نفیس، بسیار جالب و هیجان انگیز برای کودکان به شمار می رود که علاوه بر ارائه‌ی داستان های جذاب و خواندنی، خوانندگان خود را با پاکت های نامه ای که در صفحات کتاب ها تعبیه شده شگفت زده کرده و هیجانی دلچسب را برایشان به ارمغان می آورد. وجود این پاکت های نامه در خلال قصه استفاده شده و کودکان با باز کردن هریک، در جریان روند داستان قرار می گیرند. درون هر پاکت بسته به متن قصه، یادداشت، نامه،کارت پستال و چند کتابچه‌ی کوچک داستان قرار دارد. اثر فوق می تواند هدیه‌ای منحصر به فرد و خاص برای کودکان دلبند شما بوده و آن ها را لبریز از شادی و هیجان کند.

 


برشی از متن کتاب


توی کلبه مامان خرسه از نردبان بالا رفته بود تا درخت سال نو را تزیین کند. بابا خرسه و بچه خرس ها جلو آمدند تا نامه را از جالی بگیرند. نامه مال بچه خرس بود. بچه خری کوچولوتر که خیلی خجالتی بود، پشت بابا خرسه قایم شد. بچه خرس کوچولو کارت تبریک عیدی را که دوستش فرستاده بود گرفت و خوشحال رفت تا آن را بخواند. نامه از طرف گلدی لاکس بود. بابا خرسه به جالی پستچی شیرینی عید تعارف کرد. جالی پستچی شیرینی را خورد و دوباره سوار دوچرخه اش شد و تلق و تلق و تلق توی برف راه افتاد. جالی پستچی همان طور که با دوچرخه اش می رفت، بین راه، سه ویلون زن دوره گرد را دید که برف بازی می کردند؛ و بشقاب و قاشق را که داشتند فرار نی کردند؛ ساقه ی لوبیای سحر آمیز را دید که تا ابرها بالا رفته بود و با باد تکان می خورد؛ و هفت کوتوله را که روی تپه ها می رفتند؛ و آدم برفی های شادی را که سورتمه سواری می کردند و آواز سال نو می خواندند. جالی پستچی بعد از یک عالمه دوچرخه سواری، به خانه ی شنل قرمزی رسید. دومین نامه مال او بود. شنل قرمزی نامه را گرفت و باز کرد. توی نامه یک بازی شاد و سرگرم کننده بود. شنل قرمزی نامه را که خواند گفت: «ببین این جا چی نوشته؛ از طرف گرگی که هیچ وقت کسی به او نگفته سال نو مبارک عزیزم!» جالی پستچی حسابی از نامه ی گرگی تعجب کرد ولی چیزی نگفت، فقط زود چایی و شیرینی عیدش را خورد و خداحافظی کرد و رفت. آقای پستچی دوباره با دوچرخه اش توی برف ها کلی رفت و رفت و رفت. راهش ان قدر پیچ در پیچ و کج و کوله بود که او را یاد شعری انداخت. شعر مرد کج و کوله ای که در راهی کج و کوله روی پلی کج و کوله یک سکه ی کج و کوله پیدا می کند.. اما جالی سر راهش هیچ پلی ندید. هیچ سکه ای هم پیدا نکرد. لابد چون قبلا مرد کج و کوله آن را پیدا کرده بود. پس توقف بعدی کجا بود؟ بیمارستان!    

(کتاب های زعفرانی) نویسنده: الن البرگ تصویرگر: جانت البرگ مترجم: شیدا رنجبر تاشر: زعفران  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب جالی پستچی و نامه های سال نو - زعفران" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل