loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب جالی خجالتی (فسقلی ها 19)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
25,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب جالی خجالتی  جلد 19 از مجموعه ی فسقلی ها نوشته ی تونی گراس و ترجمه ی سارا قدیانی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

" جالی " دختر کوچولوی خیلی خوب و مودبی است اما او یک عیب دارد. او خیلی خجالتی است. وقتی که دیگران با او صحبت می کنند او از خجالت حتی سرش را بالا نمی آورد. اگر برای آن ها مهمان بیاید او همیشه قایم می شود چون خجالت می کشد که سلام کند. یک روز در مدرسه، آقای معلم یک مسابقه ی هنری برگزار می کند که این مسابقه، باعث ایجاد یک تغییر بزرگ برای همیشه در جالی می شود.

داستان های این مجموعه با زبانی ساده و قابل فهم، اشاره به مسائل تربیتی و اجتماعی کودکان دارد. شخصیت اصلی هر یک از داستان های این کتاب دختر یا پسر کوچولویی است که یک رفتار زشت و یا عادت منفی در خود دارد که در پایان داستان متوجه رفتار اشتباه خود می شود. چهار جلد از این مجموعه داستان ها در پایان کتاب فارسی دوره ی دبستان به عنوان کتاب مناسب برای کودکان معرفی شده است. مجموعه ی 30 جلدی فسقلی ها برگزیده ی کتاب برتر ششمین، هشتمین، دهمین و یازدهمین دوره ی جشنواره ی کتاب آموزشی رشد می باشد.

 


برشی از متن کتاب


" جالی " خیلی خجالتی بود. اگر مهمان به خانه ی آن ها می آمد، او پشت مبل قایم می شد. یک روز، جالی و مادرش برای خرید به فروشگاه رفتند. در آن جا معلم موسیقی جالی را دیدند. آقا معلم با خوشرویی گفت: سلام جالی! اما جالی خجالت کشید و جوابی نداد. مادر، به جای او به معلم سلام کرد و گفت: جالی را ببخشید، می دانید که او خجالتی است! آقا معلم سری تکان داد و گفت: بله، می دانم! جشن تولد جالی هم خنده دار بود. دوستان او آمده بودند تا تولدش را تبریک بگویند، اما او زیر میز قایم شده بود. مادر، جالی را زیر میز دید و پرسید: چی شده جالی؟ به جای جالی یکی از بچه ها جواب داد: ما می خواستیم شعر تولدت مبارک را برایش بخوانیم. اما او خجالت کشید، زیر میز رفت. یک روز در مدرسه، آقا معلم اعلام کرد که: می خواهیم یک مسابقه ی کوچک هنری برگزار کنیم. هر کس هنری دارد، می تواند در این مسابقه شرکت کند. بچه ها با شادی و هیجان، دور آقا معلم جمع شدند. یکی از آن ها گفت: آقا اجازه؟ من بلدم شعر بخوانم. یکی دیگر گفت: من لطیفه تعریف می کنم. فقط جالی بود که ساکت بود. آقا معلم نگاهی به او انداخت و گفت: تو چی جالی؟ تو چه کاری بلدی؟ اما جالی حتی سرش را هم بلند نکرد. ددی که دوست صمیمی جالی بود جلو آمد و گفت: خجالت نکش جالی! تو هم حتما هنری داری. اما خب، تا امتحان نکنی نمی فهمی. من خودم اگر امتحان نمی کردم، هیچ وقت نمی فهمیدم که می توانم فلوت بزنم. بعد هم فلوتش را از کیف بیرون آورد و گفت: حالا گوش کن! او فلوت را به لب گذاشت و آهنگ زیبایی زد. بعد، نانی جلو آمد و گفت: ببین جالی، من اصلا نمی دانستم که می توانم حرکات ژیمناستیک انجام دهم؛ تا این که یک بار امتحان کردم. حالا خوب تماشا کن و ببین چه کارهایی می کنم. نانی این را گفت و جلوی بچه ها چند حرکت ژیمناستیک انجام داد همه دست زدند و هورا کشیدند. جالی لبخندی زد. بعد هم در گوش ددی گفت...

  • برای پیش دبستانی ها و سال های اول و دوم
  • از سری کتاب های بنفشه
  • نویسنده: تونی گراس
  • مترجم: سارا قدیانی
  • انتشارات: قدیانی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب جالی خجالتی (فسقلی ها 19)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل