کتاب تک و تنها توی دنیای به این بزرگی! - آفرینگان

کتاب تک و تنها توی دنیای به این بزرگی! اثر اولف نلسون با ترجمه ی فریده خرمی توسط نشر آفرینگان به چاپ رسیده است.

این داستان از زبان پسری تعریف می شود، آن هم از روزهایی که تازه ساعت خواندن را آموخته بود. یک روز در پایان ساعت مدرسه، پسر احساس می کند که پدرش دیر کرده و دنبالش نیامده چون هر روز پدر ساعت 3 می آمد دنبالش ولی آن روز نیامده بود به همین دلیل خودش راه می افتد تا به خانه برود. و چون مسیرش خیلی هم سخت و دور نبود خیلی زود به آنجا رسید. در خانه هم از هیجکس خبری نبود، هر چقدر در زد کسی در را برایش باز نکرد؛ حتی از داداش کوچولویش هم خبری نبود. او با خودش فکر کرد که شاید آنها گم شده باشند یا شاید همه ی آنها تصادف کرده باشند. البته با خودش فکر کرد شاید زمانی که آنها تصادف کردند داداش کوچولو همراهشان نبوده؛ بنابراین تصمیم می گیرد به مهد کودک سری بزند شاید برادرش آنجا باشد و او دیگر اینقدر تنها و بی کس نباشد به همین خاطر به سمت مهد کودک می رود و ...