loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ته جدولی ها 1 (راز داورهای خواب آلود)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
215,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره کتاب ته جدولی ها 1 (راز داورهای خواب آلود)

دبستان سوتوآلتو واقع در شهرستانی نزدیک کوه های شمالی مادرید بود. تیم فوتبال هفت نفره ی این دبستان در همه ی بازی های قبلی باخته و اعضای انجمن اولیا تصمیم به منحل کردن تیم می گیرند. اما به اصرار خود بچه ها و تعدادی از اولیا قرار می شود آخرین فرصت به آن ها داده شود. قرار است مسابقات لیگ نونهالان بین سه تیم برگزار شود، تیم برنده قهرمان لیگ می شود و دو تیم دیگر به دسته دو صعود می کنند. بازیکنان برای بقای تیم شان باید قهرمان این مسابقات شوند. آن ها بعد از یک دوره تمرینات فشرده عازم شهر برگزاری مسابقات لیگ می شوند. بعد از شروع بازی ها تیم سوتوآلتو موفق به کسب یک برد و دو تساوی می شود. بلاخره روز بازی سرنوشت ساز یعنی فینال مسابقات می رسد. تیم سوتوآلتو حتما باید برنده ی میدان باشد. فرانسیسکو بازیکن خط حمله ی تیم است که همیشه ضربات نهایی را خراب می کند او تا کنون هیچ وقت موفق به زدن گل نشده به همین خاطر بقیه بچه ها پاچلفت صدایش می کنند. اما در بازی فینال با حرکتی تماشایی و باور نکردنی موفق به زدن یک گل می شود. نیمه ی دوم بازی دوباره موقعیتی برای پاچلفت پیش می آید، با خطای بازیکن تیم حریف روی پاچلفت ضربه ی پنالتی شکل می گیرد. فرانسیسکو با خوشحالی تمام از این که در یک بازی دوبار موفق به زدن گل می شود در پوست خود نمی گنجد. او منتظر اعلام پنالتی از سوی داور است. اما داور وسط زمین دراز به دراز افتاده و خوابیده! موضوع به قدری مسخره و باورنکردنی است که از پزشک کنار زمین می خواهند تا داور را معاینه کند، شاید او بیهوش شده  باشد. اما بعد از معاینه مشخص می شود که داور به خواب عمیقی فرو رفته! از شانس بد بچه های تیم سوآلتو خصوصا فرانسیسکو، داور لحظه ی پنالتی را ندیده و خوابش برده، حالا باید داوری دیگر به بازی بیاید. آیا داور جایگزین پنالتی سرنوشت ساز را قبول می کند؟ آیا کسی از روی عمد داروی خواب آور به داور داده است؟ ... این داستان بامزه و پرهیجان در کتاب راز داورهای خواب آلود اولین جلد از مجموعه ی ته جدولی ها برای نوجوانان و جوانان تالیف شده است.

کتاب راز داورهای خواب آلود، جلد اول از مجموعه کتاب ته جدولی ها اثر روبرتو سانتیاگو و ترجمه ی سعید متین، از سوی نشر هوپا به چاپ رسیده است.


برشی از متن کتاب


می خواستم توی نیمه ی دوم ثابت کنم من هم به خوبی تونی ام. تونی ای که نشان داده بود علاوه بر تک رو و از خود متشکر بودن، گل دزد هم هست. بازیکن ایسلانتیا هم نسبت به نیمه ی اول خیلی سرحال تر آمدند توی زمین. ولی ما حسابی روحیه گرفته بودیم. دقیقه ی چهار نیمه ی دوم اتفاقی افتاد که هیچ وقت ندیده بودم: تومئو توپ را مهار کرد و بعد یک پاس عالی داد. بعدا برایمان توضیح داد که نه، می خواسته توپ را بفرستد بیرون، ولی پاس تقریبا بی نقص درآمد پشت مدافع ایسلانتیا. من از یارگیری فرار کردم و پشت دفاع درآمدم توپ یک راست آمد جلوی پایم. پاسی بود مثل پاس های استادانه ی ژاوی ... با این تفاوت که ژاوی پاس نداده بود، تومئو داده بود. من آن جا بودم و داشتم می رفتم توی محوطه ی جریمه. دوباره تک و تنها بودم و تونی هم آن نزدیکی ها نبود که گل را از چنگم در بیاورد. البته مدافع ایسلانتیا آن جا بود و هلم داد و هم زمان جفت پا هم برایم گرفت. دقیقا همهان موقعی که وارد محوطه جریمه شدم. پنالتی و اخراج محرز بود. همه دیدند. این بار واقعا پنالتی بود. افتادم روی زمین و به داور نگاه کردم. ولی داور هیچ کجا نبود. داد زدم: «داور! پنالتی بود!» ولی صدایم را نشنید. چون ... دراز به دراز افتاده بود وسط زمین. داور بازی باز خوابش برده بود! چطور همچین چیزی ممکن بود؟ شوخی بود؟ آن جا چه خبر بود؟ داورش کاملا با داور بازی آکسیا فرق داشت ولی دقیقا همان اتفاق افتاده بود. یه کم از شروع نیمه ی دوم گذشته بود و زارت! خوابیده بود. دوباره ؟؟؟ غیر ممکن بود که دوباره همچین اتفاقی بیفتد. ولی قضیه این بود که داشت می افتاد. فلیپه و آلیسیا دویدند سمت داور. چاکن، مربی ایسلانتیا، هم رفت پیشش، البته او بی هیچ عجله ای قدم می زد، با همان حالت جدی و بدون این که چهره اش کوچک ترین تغییری کند. بعضی از پدر و مادرهایی که تا آن موقع کلی هوچیگری می کردند، یکهو ساکت شدند و رفتند سمت داور. رئیس سازمان لیگ نونهالان، خرونیمو یورنته، هم رفت و به نظر می رسید قیافه اش نگران است. گفت: «ای خدا!» پزشک ورزشگاه روبلدو آمد سمت داور تا معاینه اش کند، ولی آقای خیلی مسنی بود. به گمانم پدربزرگ یکی از بازیکنان بود. و خیلی آرام آرام راه می رفت و آخر سر خود چاکن نبض داور را گرفت. با همان حالت جدی گفت: «خوابیده!» خب این را که همه مان می دانستیم. برای همین بلاخره دکتر رسید و داور را معاینه کرد و رو به همه گفت: «خوابیده!»، هیچ کس تعجب نکرد همه درباره ی یک چیز حرف می زدند. پدر کامونیاس حیرت زده رو به پدرم کرد و گفت: «دفعه ی اول شاید تصادفی بوده باشد، ولی دفعه ی دوم توطئه است!» پدرم گفت: «بیایید زود قضاوت نکنیم لطفا! اول باید برویم سراغ مسئله ی مهم تر باید این جوان را از این جا ببریم.» مربی ایسلانتیا گفت: «و بعد بازی را ادامه می دهیم.» چاکن صدای بدجوری داشت، مثل این شخصیت های کارتونی که انگار رادیو قورت داده اند. خرونیمو یورنته، رئیس سازمان لیگ بین مدارس، بلافاصله گفت: «من به داور ذخیره زنگ زده ام، شلوغ نکنید لطفا.» پدر کامونیاس گفت: «این قضیه خیلی عجیب است.»پدرم گفت: «خواهش می کنم. هنوز نمی دانیم چه اتفاقی افتاده است.»      

نویسنده: روبرتو سانتیاگو تصویرگر: انریکه لورنسو مترجم: سعید متین انتشارات: هوپا


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ته جدولی ها 1 (راز داورهای خواب آلود)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل