محصولات مرتبط
کتاب تن تن و سندباد نوشته ی محمد میرکیانی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
این کتاب در قالب یک داستان تخیلی و زیبا به تقابل اسطوره ها و قهرمانان ادبیات و قصه های کهن مشرق زمین مانند " سند باد "، " رستم "، " علاء الدین " و چراغ جادویی اش، " نخودی "، " پهلوان پنبه " و بسیاری دیگر و قهرمانان داستان های امروزی مغرب زمین مانند " تَن تَن "، " بَت مَن "، " کینگ کونگ " و ... می پردازد. دنیای امروزِ غرب در سایه ی وجودِ پیشرفت ها و تکنولوژی های مدرن، کودکان مشرق زمین را از تمام اسطوره های برخاسته از زادگاه شان دور کرده و برای آنان قهرمانان و شخصیت های انیمیشنی جدیدی ساخته و پرداخته که جایگاه واقعی در فرهنگ آنان ندارد. در این زمان باید نویسندگان و بزرگان ادبی و فرهنگی با خلق آثاری این چنین در برگرداندن اسطوره های مشرق زمین و معرفی آنان به کودکان گام هایی قوی و استوار بردارند. داستان کتاب از جایی آغاز می شود که پسرکی ماهیگیر برای صید ماهی عازم دریا است که ناگهان کشتی که در حال نزدیک شدن به ساحل است، توجه او را به خودش جلب می کند. پسرک در چند روز گذشته نیز این کشتی را در حال پرسه زدن در اطراف ساحل دیده است. پسر در حالی که ترسیده پیش پدر پیرش می رود، در همین حال مسافران کشتی عجیب به وسیله ی قایقی به ساحل می آیند. آن ها تن تن و سگش " میلو "، کاپیتان " هادوک " و " پرفسور " هستند. آنان هدف از سفرشان را یافتن سرزمین قصه های مشرق زمین و ساختن قهرمانانی مانند خودشان و جمع آوری ثروت اعلام می کنند و از پیرمرد و پسرش کمک می خواهند. پس از مدت کوتاهی کشتی دیگری بر روی آب نمایان می شود و سندباد از آن کشتی به وسیله ی قایقی به ساحل می آید. برخورد مسافران مغرب زمین با سندباد زشت و زننده است و او از آن ها می خواهد که ساحل را ترک کنند و به کشورشان برگردند. آن ها بعد از سوار شدن به کشتی شان تصمیم می گیرند به کشتی سندباد حمله کنند و می خواهند به وسیله ی توپ های جنگی، آن را نابود کنند که ...درگیری قهرمانان مشرق و مغرب زمین در این کتاب از بخشهای خواندنی و جذاب آن است، تصاویر کتاب را " محمد حسین صلواتیان " به تصویر کشیده و این رمان برای مخاطب نوجوان مناسب می باشد.
برشی از متن کتاب
مسافران عجیب و غریب پسرک ماهیگیر مثل هر روز از کلبه بیرون آمد و نگاهی به روبه رو انداخت: دریا آرام بود. خورشید با نور نقره ای رنگش همه جا را رنگ آمیزی کرده بود. کمی دورتر، مرغ های دریایی در حال پرواز و جست و خیز بودند. پسرک ماهیگیر لبخندی زد و به طرف قایقش رفت. در همین حال با خودش گفت: «امروز دریا آرام است. می توانم ماهی زیادی بگیرم و تلافی چند روز گذشته را در بیاورم. اگر در چند روز گذشته برای بودن آن آدمها عجیب و غریب که در اطراف ساحل پرسه می زدند نتوانستم ماهی بگیرم، حالا با خیال راحت می توانم به دریا بروم و قایقم را پر از ماهی کنم.» او با این خیال خوش به طرف قایق می رفت که ناگهان از دور، نقطه ی سیاه رنگی را دید. آن نقطه نزدیک و نزدیک تر شد و کم کم به شکل یک کشتی بزرگ درآمد. پسرک عقب عقب رفت و طرف کلبه اش برگشت. در همین وقت پدر پیر او از کلبه بیرون آمد و پرسید: «چی شده؟از چی فرار می کنی؟» پسر با انگشت دریا را نشان داد و گفت: «نگاه کن بابا! دارند می آیند.» -کی ها ؟ -همان کشتی عجیب و غریب، با مسافران عجیب و غریبش پیرمرد چندقدم به جلو برداشت و دست راستش را سایبا چشمانش کرد و گفت: «هان ...؟ پس همین کشتی بود که در این چند روز تو را می ترساند؟ چرا زودتر به من حرفی نزدی؟» پسر دست پدرش را گرفت و او را به طرف کلبه کشید و گفت: «بیا برویم بابا. من از این آدمها می ترسم.» پیرمرد دستش را از چنگ پسرش بیرون کشید و گفت: «برای چی می ترسی؟ صبر کن ببینم اصلااینها کی هستند و اینجا چه کار دارند؟ شاید آن طوری که تو خیال می کنی نباشد و کاری با ما نداشته باشند!» پسر ساکت شد. کشتی بزرگ، نزدیک و نزدیک تر آمد. چیزی هم نگذشت که در نزدیکی آن ساحل دور افتاده، لنگر انداخت. مسافران عجیب و غریب با طناب، قایقی را پایین فرستادند و سوار آن شدند و پارو زنان به طرف ساحل آمدند. قایق که کنار ساحل پهلو گرفت، زودتر از همه، یک سگ سفید پشمالو از داخل آن بیرون پرید و به طرف پیرمرد و پسرش پارس کرد. ناگهان صدایی از طرف قایق آمد. -صبر کن میلو! آنها دوستان ما هستند. بعد جوانکی که پیراهن و شلواری نقش دار پوشیده بود و قسمت جلوی موهای طلایی رنگش را بالا زده بود و از قایق بیرون آمد و به طرف سگ دوید. هنوز پیرمرد و پسرش مشغول تماشای جوانک وسگ بودند که صدای خشنی از طرف قایق شنیده شد: -زودباش پروفسور! اینجا همان سرزمینی است که سال هاست به دنبالش هستیم. به دنبال این حرف، مرد میان سالی از قایق پیاده شد. او، لباس ناخدایی کشتی های مغرب زمینی ها را پوشیده بود. کلاهی نقاب دار برسر داشت و در حال راه رفتن پیپ می کشید. هرچندگاه یک بار هم ریش مشکی و پرپشتش را می خاراند. پشت سر او سر و کله مردی کوچک اندام از قایق پیدا شد. او، صورت ریز نقشی داشت و موهای جلوی سرش ریخته بود. ریشی بزی داشت، و عینک قاب گردی هم به چشم زده بود. مرد با کمک عصایی که در دست داشت از قایق بیرون آمد و گفت: «اوه؛ اینجا چقدر گرم است. کاپیتان هادوک!» ...
نویسنده
" محمد میرکیانی " نویسنده کودک و نوجوان در سال 1337 در شهر تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در این شهر به پایان رساند و در کنار تحصیل به مطالعه آثار ادبی و هنری روی آورد و با بسیاری از آثار نویسندگان بزرگ آشنا شد. وی دارای مدرک دکتری هنراست و در دوران نوجوانی، زمانی که کارگر حروفچین یکی از چاپخانه های تهران بود به مطالعه آثار ادبی و هنری روی آورد و با بسیاری از آثار نویسندگان بزرگ آشنا شد. روزی که اولین قصهاش را نوشت دقیقاً 15 شغل مختلف را تجربه کرده و درس های زیادی آموخته بود. بیشتر مطالعات و گرایش های او در زمینه ادبیات، به خصوص ادبیات کهن،تاریخ، روان شناسی و شعر است. میرکیانی حدود 200 نمایشنامه کوتاه و بلند برای کودکان نوشته و یا تنظیم کرده است. آثار منتشر شده او بیش از 60 کتاب برای کودکان و نوجوانان است و مجموع قصههای چاپ شدهاش برای همه گروه های سنی در قالب های داستان کوتاه بلند و رمان، نزدیک به 500 عنوان می رسد. وی بیش از 25 کتاب درباره ادبیات کهن و عامیانه برای گروه سنی کودک و نوجوان تالیف کرده است. وی کتابی در این زمینه پژوهشی برای نوجوانان با موضوع ادبیات عامیانه دارد با عنوان «راز مثلهای ما». برخی از آثار ایشان عبارتند از: " افسانه خوشبختی "، " پنج سنگ "، " پند و قند (چهار جلد) "، " پهلوان حیدر" ، " روز تنهایی من "، " روزی بود و روزگاری "، " روزی بود و روزی نبود (سه جلد) "، " قصه ما مثل شد (پنج جلد) "، " شاید فردا نباشد "
فهرست
مسافران عجیب و غریب سندباد می آید حمله به کشتی سندباد حادثه ای در راه سوپر من هم می آید زنده باد نخودی نبرد غول ها مسافران سر گردان در ساحلی دور افتاده کاروانی در راه نقشه ی تازه ی تن تن آیا کاپیتان هادوک شلیک می کند یک حمله ی تازه نقشه ی تازه ی کاپیتان هادوک طوفان بزرگ نعره ی تارزان حمله ی فیل ها نبرد رستم ماهواره
به همراه متن یادداشت رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلله العالی) نویسنده: محمد میرکیانی تصویرگر: محمد حسین صلواتیان انتشارات: قدیانی
محمد میرکیانی
محمد میرکیانی؛ نویسندهای که کودکان را با ادبیات کهن آشتی داد!
بدون شک بخش آشنایی با نویسندگان و سر در آوردن از راز و رمز زندگی آنها، یکی از جذابترین صفحات وبسایت کتابانه است. در مطلب پیشرو، به سراغ نویسندهای رفتهایم که علاقه عجیبی به بازآفرینی داستانهای کهن برای کودک و نوجوان دارد! این علاقه همانا و خلق کتابهای ماندگار همانا. این شما و این معرفی کتاب های محمد میرکیانی و دغدغههای ارزشمندش!
محمد میرکیانی کیست؟
محمد میرکیانی منتقد، پژوهشگر و نویسنده ایرانیتبار در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است. کتاب های محمد میرکیانی در حوزه کودک، با نگاه ویژه و نوآورانه به قصههای کهن ادبیات ایران به چاپ رسیده و بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند. همچنین آقای میرکیانی عضو انجمن قلم نویسندگان کودک و نوجوان است و بارها به عنوان نویسنده برتر در حوزه ادبیات کودک معرفی شده است. باوجود کارنامه کاری خلاق و پرفراز و نشیب ایشان، بهتر است گذری بر دوران کودکی و مهمترین اتفاقات زندگینامه محمد میرکیانی بپردازیم؛ در ادامه نیز با اشتیاق، سیر نگارش و چاپ مهمترین آثار محمد میرکیانی را به تماشا خواهیم نشست.
زندگینامه محمد میرکیانی
محمد میرکیانی در یکم مهرماه سال 1337 در شهر تهران متولد شد. ماجرای ضعف جسمانی شدید او که میتوانست در همان سالهای اولیه تولد منجر به مرگِ او شود، ماجرای جالبی است که دانستنش خالی از لطف نیست! مادر محمد میرکیانی در روزهای نخست تولد، او را در سبدی که تلی از پنبه آن را در آغوش گرفته بود، قرار میداد و در حیاط خانه میگذاشت. مادر باور داشت که نوازش نسیم پاییزی روی گونههای نوزاد ضعیفِ تازه به دنیا آمدهاش، معجزهگر است و البته این نسیم، انتخاب خوبی برای خنک کردن یک نوزاد کوچک بدون هر وسیله خنککننده دیگر بود. میرکیانی در کتابهایش بارها شرایطی را به قلم کشید که عینا در کودکی تجربه کرده بود؛ شرایطی به سختیِ تهرانِ بدون برق یا آب لولهکشی! میبینید تصورش هم تا چه اندازه دردناک است؟! در ادامه مطلب با گوشههای دیگری از زندگینامه محمد میرکیانی آشنا خواهیم شد.
مطالعه بیشتر: آثار و زندگینامه مصطفی رحماندوست
دوران تحصیل
بسیاری از آثار محمد میرکیانی به خوبی گواهِ بر شرایط خاصی است که در دوران نوجوانی با آن زیسته است. او به محض دریافت دیپلم دبیرستان، دیگر ادامه تحصیل نداد! اما در ورای تصمیم به ترک تحصیل، نه تنبلی نهفته بود، نه بیانگیزگی! ماجرا از این قرار بود که میرکیانیِ نوجوان به دلیل شرایط اقتصادی نهچندان مناسب خانواده، تصمیم گرفت با یافتن شغلی مناسب، کمک حال آنها باشد. البته که محمد میرکیانی بعدها توانست تحصیلات خود را با موفقیت در مقطع دکتری رشته هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سرانجامی خوش برساند.
شروع نویسندگی محمد میرکیانی و کسب تجربههای تازه
برای محمد میرکیانی، ایام نوجوانی، ایام کسب و کار بود! ایامی که او به عنوان کارگر حروفچین در یکی از چاپخانههای تهران مشغول به فعالیت شد. میرکیانیِ مشتاق و نوجوان، اولین نوازش دستهایش بر گونه کتابها را در این کارگاه تجربه کرد؛ این تجربه همانا و برافروخته شدن شعله اشتیاق او به وقتِ مطالعه آثار بزرگان، همانا! در گوشههایی از زندگینامه محمد میرکیانی که از منابع معتبر نقل شده، نکتهای قابلتوجه است؛ آقای میرکیانی بعداز تجربه بیش از پانزده شغل، سرانجام به لطف کار در چاپخانه و آشنایی با ادبیات، اولین داستانش را نوشت. همچنین آشنای او با دنیای ادبیات نمایشی در در اواخر سال 1359، باعث شد که بتواند بعدها وارد گروههای نمایشی رادیو بشود؛ در نهایت مسیر نوشتن برای کودکان، چه در قالب داستان، چه نمایشنامه، از همین حضور در رادیو برای ایشان رقم خورد.
جوایز و افتخارات جهانی محمد میرکیانی
کتاب های محمد میرکیانی همواره از نظر منتقدین و مخاطبان، شایسته تقدیر بودهاند. از مهمترین جوایز و افتخارات این نویسنده خوشذوق کودک و نوجوان، میتوان به دریافت جایزه کتاب سال حوزه نوجوان در سال 1365 اشاره کرد. جالب است بدانید که برخی از آثار محمد میرکیانی با عناوین «پاپر» و «روزی بود و روزی نبود» در فهرست کتابهای برگزیده مونیخ آلمان قرار گرفت؛ در سالهای بعد نیز کتاب (قصه ما مثل شد) از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بار دیگر به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
مجموعه قصه روز تنهایی من؛ موفقیت میرکیانی به عنوان برنده کتاب سال را برای سومین بار به ارمغان آورد. همچنین او به واسطه سالها درخشیدن در عرصه نویسندگی کودک و نوجوان، جایزه نویسندگان برگزیده 20 سال ادبیات کودکان را به دست آورد. اگر بنا باشد از افتخارات جهانی محمد میرکیانی بگوییم، ترجمه کتابهای او به چند زبان، موفقیتی غیرقابل انکار است. مجموعه 5 جلدی «قصه ما همین بود» به نویسندگی محمد میرکیانی، تجربه حضور در عرصههای بینالمللی را با ترجمه به زبان اردو در سال 1370 بدست آورد و مخاطبان آثار کودک و نوجوان از این اتفاق خوشیمن در پاکستان استقبال نمودند.
ویژگی آثار یا سبک نوشتن محمد میرکیانی
مطالعه در حوزه ادبیات کهن، روانشناسی کودک و نوجوان و تاریخ، از جمله علایق برجسته محمد میرکیانی است که کتابهایش اینها را به خوبی هویدا کردهاند. کتاب های محمد میرکیانی در یک کلام، تاثیرگذار هستند! فرهنگ ایرانی را میشناسند و متناسب با همین فرهنگ، کودک و نوجوان را با آن آشنا میکنند. میرکیانی جذاب و پرکشش مینویسد؛ کودک را با ادبیات عامیانه سر ذوق میآورد و از سویی دیگر، کاری میکند که بچههای نسل جدید، رنگ و بوی قصههای کهن و اصیل ایرانی را از یاد نبرند!
کتابهای مهم و برجسته محمد میرکیانی
فهرست جامعی از آثار محمد میرکیانی در وبسایت کتابانه موجود است؛ پیشنهاد میکنیم لذت خواندن داستانهایی با رنگ و آبِ ادبیات کهن را به کودک و نوجوانی که برایتان عزیز است، هدیه دهید! برخی از برترین کتاب های محمد میر کیانی عبارتند از:
- مجموعه کتاب قصه ی ما مثل شد
- مجموعه کتاب حکایت های کمال
- مجموعه کتاب داستان های بی دانه
- مجموعه کتاب روزی بود روزی نبود
- مجموعه کتاب قصه ما همین بود
- کتاب عمو رستم
- کتاب راز مثل های ما
- کتاب تن تن و سند باد
خرید کتاب های محمد میرکیانی از کتابانه
مرور زندگینامه محمد میرکیانی در کنار معرفی آثار ایشان، تجربه جذابی برای کارشناسان کتابانه است؛ این تجربه را به یُمن سهیم شدن با مخاطبان به اشراک گذاشتیم! وبسایت کتابانه بستر مجازی و قابل اطمینانی برای سفارش کتاب های محمد میرکیانی یا سایر کتاب قصه های ادبیات فارسی است؛ کتابانه کتابها را در سراسر ایران به دست علاقهمندانِ ادبیات کودک و نوجوان با چاشنی قصه های کهن میرساند. دست رد زدن به سینه قصهها رسمِ ما نیست؛ همین امروز کتاب مدنظرتان را سفارش دهید و شما هم در لذت عمیقی که تجربه خواهید کرد، ما را سهیم کنید!
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران