loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تله شاه ماهی (ماجرای کمیسر کلیکر 3)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
17,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب تله‌ی شاه ماهی سومین جلد از مجموعه‌ی ماجرای کمیسر کلیکِر نوشته‌ی راینر ماریا شرودر با ترجمه‌ی فریبا فقیهی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

هفت خلافکار حرفه ای و سابقه دار، دست از کار خلاف کشیده، هتلی  را تاسیس کرده و در آن مشغول به کار هستند. کمیسر ناگل که به خاطر ریزش همه‌ی موهایش به کلیکِر (یعنی کچل) معروف شده یکی از کارآگاهان زبر دست شهر است که آن ها را از ابتدای تاسیس هتل زیر نظر داشت. او پس از این که مطمئن شد آن ها واقعا از کارهای خلاف قانون دست برداشته و از راه درست پول در می آورند، کم کم رابطه‌ی صمیمانه ای با آن ها برقرار کرده و دوستان خوبی برای یکدیگر شده بودند. کمیسر گاهی به هتل رفته و از دوستان جدیدش در حل معماهای پلیسی مشورت گرفته و کمک های موثری دریافت می کرد. چند روز قبل بِلَکی، آشپز رستوران و مال خَرِ معروف شهر، پیشنهاد دزدی به نام شلغم را که می خواست مال دزدی اش را به او بفروشد رد کرد و از رستوران بیرونش کرد. شلغم او را تهدید کرد که به زودی سزای کارش را می بیند! اما بلکی حرفش را جدی نگرفت تا این که متوجه غیبت تینو اسبی، یکی از شرکایش که قبلا جاعل اسکناس بود می شود و با دریافت یادداشتی می فهمد شلغم و همدستانش او را ربوده اند تا در ازای آزادی اش علاوه بر دریافت پول، اجناس دزدی خود را هم به آن ها بفروشند. او به کمیسر کلیکر و بقیه‌ی شرکایش خبر می دهد تا برای رهایی تینو فکری کرده و راه حلی پیدا کنند؛ آن ها خیلی زود نقشه ای می کشند و تله‌ی شاه ماهی را اجرا می کنند! عاقبت تینو و دوستانش را در کتاب تله‌ی شاه ماهی دنبال کنید.

 


فهرست


نویسنده مردی با دماغ شلغمی تابلوی مامان لیزه یک خبر بد و ناجور چند میلی‌متری حادثه باج گیری خون بها و باران خاکستر یک سطل ماهی کباب تله موش با فنر اضافه عملیات شاگرد قناد مارمولک دیوار نورد سایه‌ی پشت پنجره کیک های پرنده

برشی از متن کتاب


از دو ساعت پیش که تینو پارک هتل را ترک کرده بود، شلغم و دوستانش او را تعقیب می‌کردند. تینو تران اصلا متوجه نشد. حواسش پاک به چیزی بود که می‌خواست بخرد. پس از آنکه خرید کرد، نیم ساعتی را در یک کتاب فروشی قدیمی پرسه زد. زیر کپه ای از مجله های سال 1952 کتاب بسیار قطور و خاک گرفته ای را یافت. گرد و غبار رویش را فوت کرد و وقتی دید چه کشفی کرده است چشمانش از زیر شیشه های گرد عینک برق زدند. "قرن طلایی جاعلان" او را به هیجان آورده بود. سال های سال دنبال این کتاب بود. علاقه‌ی تینو تران به جعل اسکناس علاقه‌ای حرفه ای بود. پیش از آن که در خرید هتل شریک شود و حسابداری آنجا را به عهده بگیرد، جاعل اسکناس بود. حتی بالاتر از آن، یک استاد مسلم در حرفه خودش، یک هنرمند واقعی، اسکناس های او را به سختی می شد از پول های بانک مرکزی تشخیص داد.دبعضی وقت ها غصه اش می شد که دیگر دنباله‌ی هنرش را نمی گیرد و پول تقلبی نمی سازد. قیافه‌ی تینو تران البته به گرافیست های نابغه نمی‌خورد. اگرچه چهار ستون بدن تینو سالم بود، اما در نگاه اول آدم را به یاد حسابدارهای خشک و مقرراتی می انداخت که به سختی بیمارند. هیکل استخوانی اش و چهره‌ی رنگ پریده اش، عینک فلزی گرد و دندان های بسیار جلو آمده اش به او ظاهری بخشیده بود که لقب تینو اسبی را برازنده اش می کرد. پس از آنکه کتاب را پیدا کرد و خرید نمی‌دانست با چه سرعتی خودش را به هتل برساند که زودتر کتاب آموزنده و دل انگیزش را مطالعه کند. به هرحال اول باید موتور وسپایش را جلوی فروشگاه راه بیندازد. وسپای قراضه برای خودش قارقار کرد و عرق تینو را حسابی در آورد تا با تلق و تلوق روشن شد. انگار موتور سیاه‌سرفه گرفته باشد، اما تینو به این سر و صداها عادت داشت. روی زین پرید و گاز داد‌. کامیونت صندوق دار بزرگ با کمی فاصله دنبالش راه افتاد و باز هم او متوجه نشد. تینو تران به خیابان فرعی پیچید تا به پارک هتل میانبر بزند. موتور قارقارو که اگزوزش دود سیاه می داد به خیابانی باریک پیچید که هر دو طرفش را دیوارهای بلند انبار کارخانه‌ی سنگ و نماهای ساختمانی گرفته بودند. او باز هم متوجه تهدید خطر نشد تا وقتی کامیونت پشت سرش سرعت گرفت و یک لحظه بعد از او جلو زد و درجا به راه  تینو را برید و یکهو ترمز کرد، کامیونت در عرض خیابان ایستاد و راه را بست. تینو از دهانش پرید: "میمون بی مغز!" حالا باید کاملاً می‌ایستاد تا به کنار کامیونت گیر نکند. جیغ لاستیک ها بلند شد و چیزی نمانده بود کنترل وسپا از دست تینو خارج شود. و با اینکه با پای راستش هم  روی آسفالت ترمز کرد، باز هم نزدیک بود چپ کند. در های عقبی کامیونت به شدت باز شدند. دو مرد با عینک آفتابی تیره به خیابان پریدند. تینو عصبانی داد زد: "عجب بیشعورهایی هستین ها!" موتور وسپا داغ کرده بود و حالا او باید دوباره عرق می ریخت تا راهش بیندازد- آن هم در این گرمای جهنمی: "راننده تون گواهینامه اش رو از توی لُپ لُپ درآورده، آره؟" آن دو مرد از دو طرف به او نزدیک شدند، یکی از آنها شلغم بود. "راه بیفت" گانگستر این را گفت و بازوی تینوی لاغرمردنی را با خشونت فشار داد. تینو با عصبانیت بازویش را بیرون کشید: "این چه مسخره بازیه؟ عقل از سرتون پریده مگه؟ خوشحال باشین که ازتون شکایت نمیکنم!"...  

نویسنده: راینر ماریا شرودر تصویرگر: آن که زیبرت مترجم: فریبا فقیهی انتشارات: پرتقال

راینر ماریا شرودر


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تله شاه ماهی (ماجرای کمیسر کلیکر 3)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل