محصولات مرتبط
دربارهی کتاب تله بازی 3: شورش روباتها
کتاب شورش روباتها جلد سوم از مجموعه داستانهای خواندنی "تله بازی" میباشد که برای مطالعهی مخاطب کودکان و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
"بایونوسافت"، یکی از مشهورترین و متخصصترین شرکتهای بازیسازی میباشد که بازیهای رایانهای متنوع و پیشرفتهای را به بازار ارائه میکند. بازیهایی که با به خطر انداختن جان و زندگی سایر کودکان و نوجوانان تهیه و تدارک دیده میشود. در واقع، بایونوسافت با کمک علم و دانش آقای "گرگوری"، مخترع توانمند شرکت، راهکاری را بدست آورده که انسانها را به داخل بازیهای رایانهای خود منتقل میکند. این افراد، برای همیشه در داخل رایانه، زندانی میشوند تا بایونوسافت بتواند، به واسطهی وجود آنها در بازی، فناوریهای جدید خود را آزمایش و تکمیل نماید. گرگوری، در نتیجهی همین اقدامات غیر انسانی، از سمت خود در شرکت، انصراف داده و از بایونوسافت خارج میگردد.
"مارک"، همکلاسی جسی و اریک میباشد؛ او، مدتها پیش، گم شده است و علیرغم جستوجوهای فراوان، اثری از او در دست نیست. اما فقط اریک، جسی و گرگوری میدانند که این پسر، در یکی از کامپیوترهای بایونوسافت زندانی میباشد. بنابراین، جسی و اریک امیدوارانه به سراغ کارمند قدیمی شرکت بازیسازی، یعنی گرگوری، میروند تا با کمک او بتوانند، مارک را از دنیای مجازی نجات داده و به زندگی واقعی بازگردانند.
ماجرا از جایی آغاز میگردد که گرگوری درخواست این دو دوست را میپذیرد. در نتیجه، همگی، به طور مخفیانه، وارد ساختمان شرکت شده و مارک را از دنیای کامپیوتری بیرون میکشند. اما دقیقا در همین هنگام، تنظیمات سیستم تمامی کامپیوترهای موجود در بایونوسافت، به هم ریخته و دیگر موجودات خطرناک نیز همراه با تجهیزات و سلاح های خود، پا به دنیای واقعی میگذارند؛ اتفاقی وحشتناک که دوباره، جسی و اریک را با دردسرهای زیادی مواجه میکند.
شخصیتهای اصلی قصه، دو دوست صمیمی هستند که "جسی ریگزبی" و "اریک کانرد" نام دارند. این دو پسر نوجوان، در کلاس ششم تحصیل میکنند. اریک، یکی از طرفداران سرسخت بازیهای رایانهای است و بیشتر اوقات خود را صرف این بازیها مینماید. اما بر خلاف او، جسی، تمایل خیلی زیادی به سرگرمیهای رایانهای ندارد و ترجیح میدهد که تمام وقت خود را با درس و تحصیل پشت سر بگذارد. ولی مدام با اتفاقاتی باورنکردنی و وحشتناک روبهرو میشود؛ اتفاقاتی که همگی ناشی از برنامههای رایانهای و موجودات خطرناک آن میباشد.
برشی از متن کتاب تله بازی 3 (شورش روبات ها)
دختر روباتی
بووووم!
قبل از اینکه هیولای شنی به من برسد روبات سم با مشت بزرگش ضربهی محکمی به او زد و به جای دوری در پشت قفسهها پرتش کرد.
سم کلاهخودش را باز کرد و گفت: «از اینجا دور شو!»
وقتی که هیولای شنی (که حالا خیلی هم عصبانی بود) برگشت، من تا آنجا که میتوانستم سریع فرار کردم و قایم شدم. هیولای شنی به روبات سم رسید و چنان مشتی حوالهاش کرد که میتوانست یک ساختمان را خراب کند. سم هر طوری که بود جا خالی داد و در جوابش از زیر مشتی به شکم هیولا زد. ضربه باعث شد هیولا چند قدمی به عقب رانده شود ولی مشت روبات داخل شنها رفت و همانجا گیر کرد. سم سعی کرد مشتش را دربیاورد ولی هر چقدر میکشید فایده نداشت. آخرین باری که زور زد تا بیرون بکشدش، خودش و هیولای شنی با هم زمین خوردند. همانطور که آنها با هم کشتی میگرفتند من پیش آقای گرگوری رفتم. هنوز داشت با سرعت تایپ میکرد و به شدت عرق کرده بود.
«آقای گرگوری ما چطوری میتونیم کمکش کنیم؟»
سرش را تکان داد و گفت: «اون وضعش بد نیست. بدنهی روباتی که داخلشه ازش مواظبت میکنه. ببین....» به صفحهی لپتاپش اشاره کرد. صدها نقطهی قرمز داشتند چندتا نقطهی سبز را محاصره میکردند. «نقطههای سبز بچهها هستن و نقطههای قرمز هیولاها. اون بچهها هیچ حفاظی ندارن. تو و اریک باید تا وقتی که من برقها رو قطع میکنم تا درها باز بشن، مراقبشون باشین. از هر چیزی که پیدا کردین استفاده کنین تا جلوی اون هیولاها رو بگیرین.»
من سرم را تکان دادم و یک سوسک را که یواشکی از گوشهای به ما نزدیک میشد، زدم. کنارم یک تختهی اسنوبرد دیدم که همان لحظه از کامپیوتری خارج شده بود. پریدم و سوارش شدم. گفتم: «چطوره من.. ای بابا! وااای!»
تخته برای خودش حرکت کرد. تنها باری که من در زندگیام سوار اسنوبرد شده بودم وقتی بود که پسرعموی اریک یکی از اینها را به محلهمان آورده بود. به من گفته بود که اسنوبرد سواری آسان است. راست هم میگفت آسان بود. ولی متوقف کردنش اصلا آسان نبود. آن روز وقتی سرعتم زیاد شد، ترسیدم و با صورت خوردم زمین...
کتاب شورش روبات ها سومین جلد از مجموعه ی تله بازی اثر داستین بریدی و ترجمه ی رضا بختیاری و تصویرگری جسی بریدی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
فهرست
مقدمه: اگر احیاناً کتابهای قبلی را نخواندهاید
فصل 1: هرج و مرج
فصل 2: دختر روباتی
فصل 3: بدنه
فصل 4: مرحلهی یک
فصل 5: دنیای ابرروباتها
فصل 6: جنون در معدن
فصل 7: فصل حفاری
فصل 8: اگه به چپ بپیچونی شل میشه
فصل 9: گودال نااُمیدی
فصل 10: انفجار شمارهی سه
فصل 11: قُل قُل
فصل 12: چندتا سیبزمینی و کلی پیرانا
فصل 13: حالت غیرممکن
فصل 14: تخممرغ آبپز
فصل 15: بیلی پسر روباتی
فصل 16: تپهی باتلاقی
فصل 17: پارک بچهها
فصل 18: گولیاترون
فصل 19: موشک
فصل 20: 3، 2، 1...
فصل 21: روز دوم مارک
دربارهی نویسنده
دانستنیهای بیشتر
- نویسنده: داستین بردی
- مترجم: رضا بختیاری
- تصویرگر: جسی بریدی
- انتشارات: پرتقال
مشخصات
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 2
- سال انتشار 1398
- تعداد صفحه 155
- انتشارات پرتقال
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران