loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تقصیر باران نیست | پرتقال

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب تقصیر باران نیست اثر لیندا موللی هانت

کتاب "تقصیر باران نیست" روایتگر سرنوشت یک دختر یتیم است که برای مطالعه‌ی مخاطب کودک و نوجوان مناسب می‌باشد.

شخصیت اصلی قصه، "دلسی" نام دارد که راوی داستان نیز هست. او دختری نوجوان است که در جزیره‌ی زیبای "کیپ‌کاد" و کنار مادربزرگ پیرش، "بریجت" زندگی می‌کند؛ پیرزنی مهربان که دلسی را از صمیم قلب دوست می‌دارد و همیشه از او مراقبت می‌کند. والدین راوی، سال‌ها پیش او را ترک کرده‌اند و دلسی هیچ خاطره‌ای از آن‌ها به یاد ندارد. همین موضوع نیز، همواره او را رنج می‌دهد.

"ایمی پولاک"، دوست دوران کودکی دلسی می‌باشد و همیشه در کنار اوست. برخلاف دلسی، ایمی به بازی در تئاتر علاقه‌ی زیادی دارد؛ از همین روی، در آزمون بازیگری تئاتر شرکت کرده و آن را با موفقیت پشت سر می‌گذارد. در نتیجه‌ی این پیروزی، ایمی پولاک، کل اوقات فراغت تابستان را صرف تمرین و بازی در نمایش خواهد نمود. بنابراین دلسی مجبور است بدون او، تعطیلات خود را سپری کند. اما خوشبختانه، ایمی تنها دوست دلسی نیست و "برندی" نیز، یکی دیگر از دوستان او میباشد. دختری که هر تابستان همراه با مادرش، برای گذراندن اوقات فراغت، به جزیره‌ی کیپ‌کاد می‌آید. برندی و دلسی از سال‌ها پیش با یکدیگر آشنا هستند و فقط در فصل تابستان با یکدیگر دیدار می‌کنند.

با شروع تعطیلات، برندی و مادرش وارد جزیره می‌شوند. دلسی با شور و شوقی وصف‌ناشدنی به ملاقات دوست قدیمی خود می‌رود. غافل از اینکه گذشت زمان، موجب تغییر سلیقه و دیدگاه برندی گشته و رابطه‌شان مثل دوران گذشته، پیش نخواهد رفت.

 

برشی از متن کتاب تقصیر باران نیست

فصل 22

فیل‌های خوش‌بین

من و مامانی بعد از بحث و جدل‌مان جوری رفتار می‌کنیم که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و همه‌چیز روبه‌راه است. می‌دانم که بعضی وقت‌ها حرف زدن درباره‌ی بعضی چیزها چقدر برای مامانی سخت است، اما می‌دانم که اصلا از دستم عصبانی نیست، من هم از او عصبانی نیستم.

با این حال، وقتی ازمه برای ناهار دعوتم می‌کند، بیرون آمدن از خانه حس خوبی بهم می‌دهد. وقتی می‌آید دنبالم، می‌بینم خوشگل شده. کفش‌های پاشنه‌بلند بنفشش را پوشیده و موهای مدل آفریقایی‌اش را پایین و کنار گردنش جمع کرده. ولی غافلگیر می‌شوم که یک چیز را با خودش نیاورده.

«رابی کو؟»

دستش را برای گرفتن دستم دراز می‌کند و می‌گوید: «قراره مامانی‌ت مراقبش باشه.» دستش را می‌گیرم و لبخند می‌زنم.

من و ازمه سوار ماشینش می‌شویم و راه می‌افتیم به سمت جاده‌ی آ6. مامانی به این جاده می‌گوید: کاپیتان کرانچ؛ به خاطر ردیف خانه‌های کاپیتان‌ها و ترافیک‌های آخر هفته در تابستان.

می‌رویم توی پارکینگ یک ساختمان زردرنگ به اسم کافه‌ی خوش‌بین‌ها. ازمه ماشین را خاموش می‌کند و یک انگشتش را بالا می‌گیرد و به من می‌گوید همان‌جا بمانم. می‌آید به سمت در کمک‌راننده و در را برایم باز می‌کند.

«خب، این یه کافه‌ی خیلی شیکه و غذاهای خیلی خوبی داره، اما یه چیز دیگه هم هست که فکر می‌کنم تو خیلی ازش خوشت بیاد.»

پشت میزی گوشه‌ی کافه می‌نشینم و ازمه بلافاصله قاشق و چنگال نقره‌ای‌اش را از لای دستمال اعیانی درمی‌آورد و دستمال را پهن می‌کند روی پاهایش. من هم همین کار را می‌کنم.

«خب اینجا یه عالمه چای میوه‌ای دارن که تو دوست داری. و کرپ‌هاش هم خیلی لذیذن.»

می‌پرسم: «چه خبره؟ مشکلی پیش اومده؟»

ابروهایش در هم می‌روند: «نه. واسه چی فکر می‌کنی مشکلی پیش اومده؟»

«نمی‌دونم... فقط... نمی‌دونم...» صدایم مثل صدای دور شدن پرنده‌ای توی ساحل، آهسته و آهسته‌تر می‌شود. «آخه معمولا پیش نمی‌آمد که تو بگی لباس‌های رسمی بپوشیم و من رو ببری بیرون. من حتی کفش پوشیده‌ام.»

لبخند می‌زند. «خب، حتما امروز یه روز خاصه.»

«دلیلی داره که من رو آورده‌ای بیرون؟ خبر بدی می‌خوای بهم بدی؟»

«وای خدای من! نه! ما همیشه با هم بیرون می‌رفتیم. وقتی تو کوچک‌تر بودی. با خودم فکر کردم خیلی وقته با هم بیرون نرفته‌ایم و دلم برای این کارمون تنگ شده.»...

کتاب تقصیر باران نیست اثر لیندا موللی هانت با ترجمه ی شبنم حیدری‌پور توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: لیندا موللی هانت
  • مترجم: شبنم حیدری پور
  • انتشارات: پرتقال


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تقصیر باران نیست | پرتقال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل