loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تفنگ اهلی - نردبان

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب تفنگ اهلی نوشته ی مسعود ملک یاری توسط انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.

آقای فرهمند، محیط بان مهربان و دلسوزی است که علاقه ی بسیار زیادی به مراقبت از جنگل، درختان و حیوانات ساکن آن دارد و همیشه سعی می کند وظایف شغلی اَش را به خوبی انجام دهد. چند وقت پیش به خاطر همین احساس مسئولیت زخمی می شود؛ زمانی که تعدادی شکارچی برای شکار به جنگل می روند، او با آنها درگیر شده و دست راستش مورد اصابت گلوله قرار می گیرد. دامون، پسر نوجوانِ آقای فرهمند به شدت مخالف شغل پدر می باشد؛ او حتی به خاطر حرف هایی که مردم پشت سر پدرش می زنند، خجالت می کشد. مردم می گویند آقای فرهمند فرد ترسویی است که جرات استفاده از تفنگ را ندارد، به همین دلیل هم زخمی شده؛ از نظر دامون، تفنگ برای شلیک کردن و حیوان برای شکار شدن است پس لزومی ندارد کسی به خاطر حیوانات جان خود را به خطر بیندازد. پدر و پسر در تمام طول مسیر مدرسه بر سر این موضوع باهم بحث می کنند ولی در نهایت هیچ کدام موفق به قانع کردن دیگری نمی شود. زمانی که به مدرسه می رسند آقای فرهمند رو به دامون کرده و می گوید: چند شکارچی غیر قانونی وارد منطقه ی حفاظتی من شده اند؛ اگر دوست داشته باشی بعد از مدرسه بیام دنبالت تا باهم برای محیط بانی برویم؛ اگر هم قصد آمدن با من را نداری، چند وقتی اطراف جنگل نرو، چون خطرناک است...

 


برشی از متن کتاب


شازده کوچولو گفت: تو کی هستی؟ چقدر قشنگی! روباه گفت: من یه روباهم... شازده کوچولو گفت: بیا با من بازی کن. نمی دونی چقدر دلم گرفته... روباه  گفت: نمی تونم باهات بازی کنم. آخه هنوز اهلی ام نکردن. شازده کوچولو آهی کشید و گفت: معذرت می خوام. اما فکر کرد و پرسید: اهلی کردن یعنی چی؟ دامون دکمه ای را زد و پخش صوت ماشین خاموش شد. بعد کنترل را پرت کرد روی داشبورد و گفت: حوصله شو ندارم. اینا چیه می ذاری؟ و توی داشبورد دنبال سی دی گشت. آقای فرهمند که ریزه میزه و صورتش مثل تنه ی درختان جنگل قهوه ای بود، آهی کشید و گفت: هیچ وقت حوصله نمی کنی تا ته قصه گوش بدی. اون جا رو به هم نریز. دامون با یکی دو سی دی سرش را بالا آورد و گفت: تهش معلومه دیگه. لابد با روباهه دوست می شه. خوب بشه، مگه بده؟ دامون یکی از سی دی ها را توی دستگاه گذاشت. دکمه ی پخش را زد و گفت: حیوون وحشی را باید شکار کرد. یادت نیست بابابزرگ می گفت اون قدیما گرگ به روستاشون حمله می کرده و بچه هارو می خورده. و هم زمان با صدای موسیقی، سر تفنگ چوبی اش را از پنجره بیرون برد و یک چشمش را بست. آقای فرهمند دستش را بالا آورد و نشان کاج لرزانی را که از پنجره  آویزان بود آرام کرد و گفت: هیچ حیوونی بی دلیل به آدم حمله نمی کنه. اونا از ما می ترسن. تا جایی که بشه از آدمیزاد دوری می کنن. مگر این که پای جونشون در میون باشه. اون گرگهم لابد پیر بوده و به هوای مرغ و خروس به روستا میومده. خوردن بچه و اینا همه اش خرافاته، افسانه است. دامون که با تفنگ لای درختان را پی شکار، جست و جو می کرد، گفت: خرافات هم که باشه، زدنش ضرر نداره. یه گرگ کم تر و بیش تر چه فرقی می کنه. فرهمند گفت: فرق می کنه. بودن و نبودن هر چیزی توی این دنیا فرق می کنه. دامون یک چشمش را بست و صورتش را روی قنداق تفنگش گذاشت. فرهمند آهی کشید و وقتی دید حواس دامون پی شکار است، به درختانی خیره شد که آرام آرام برگ های زرد و قرمزشان را سبک می کردند. دامون خرس بزرگی را پشت درخت ها دید. پا به پای ماشین می دوید. چشم در چشم هم دوختند. خرس خرناس بلندی کشید و به ماشین حمله کرد. دامون وسط پیشانی اش را نشانه گرفت و شلیک کرد. بنگ بنگ! با خودش گفت: خرس لعنتی. زدمش. و در آینه دید که شکارش ناگهان به درخت خشکیده ای تبدیل شد. آقای فرهمند صدای موسیقی را کم کرد و گفت: زدن حیوونای زبون بسته که شجاعت نیست. اگه یکی... دامون، فرهمند را نشانه گرفت. فرهمند پایش را گذاشت روی ترمز و سیمرغ طوسی محیط بانی،وسط جاده ی جنگلی میخ کوب شد. از صدای ترمز و سُریدن ماشین روی جاده خاکی، پرنده ها پریدند. فرهمند زل زد به چشم های دامون. درد شدیدی در دست راستش پیچید. بازویش را چنگ زد. دامون که وسط سینه ی پدر را نشانه گرفته بودبا صدای بغض گرفته ای گفت: تو می ترسی تیر بندازی... و تفنگش را پایین آورد و در را باز کرد. فرهمند خم شد، در را گرفت و محکم بست. دامون دستی به تفنگش کشید و گفت: همه می گن تو مرد نیستی که تیر ننداختی...      

نویسنده: مسعود ملک یاری تصویرگر: سحر دانشی انتشارات: فنی ایران  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تفنگ اهلی - نردبان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل