loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تصویر دوریان گری (رمان های جاویدان جهان)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
230,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

 درباره کتاب تصویر دوریان گری (رمان های جاویدان جهان)

دوریان گری جوانی خوش سیما با موهایی طلایی و چشمانی نافذ است که برق نگاهش همگان را خیره می کند. بازیل نام نقاشی زبردست و مشهور می باشد که برای اولین بار او را در یک مهمانی ملاقات می کند و به صورت ناخودآگاه مجذوبش می شود. پس از مدتی این نقاش هنرمند، از او پرتره ای در کمال زیبایی و جوانی می کشد،  لرد هنرییکی از دوستان بازیل که در زمان کشیدن تابلو در آن جا حضور دارد با دوریان آشنا شده و آنها به سرعت باهم رابطه ای صمیمی پیدا می کنند. لرد هنری  با گری، درباره ی گذشت زمان و از دست دادن زیبایی اش که به تدریج اتفاق می افتد صحبت می کند. همین موضوع احساس خاصی را درون او برانگیخته می کند؛ او اکنون شیفته و پایبند این لذت ها و زیبایی های خود شده است. او با دیدن آن تابلو، از اندیشه ی گذشت زمان و نابودی جوانی اش در اندوه عمیقی فرو می رود، پس در همان لحظه آرزو می کند چهره ی خودش پیوسته شاداب بماند و در عوض، گذشت زمان، پیری و پلیدی ها بر پرتره ی او منتقل شود؛ پس از مدتی متوجه می شود آرزویش برآورده شده است؛ و کم کم لرد هنری او را به راه های پلیدی می کشاند و تصویر دوریان گری در تابلو، پیرتر، پلیدتر و کریه تر می شود؛ تا جایی که او اولین قتل خود را انجام می دهد و نقاش آن پرتره، بازیل را می کُشد...

کتاب تصویر دوریان گری (رمان های جاویدان جهان) نوشته ی اسکار وایلد و ترجمه ی محسن سلیمانی توسط نشر افق به چاپ رسیده است.


برشی از متن کتاب


دوریان لبخند زد. لب هاش حالتی تحقیر آمیز داشت. با صدای آهسته ای گفت: بازیل بیا بریم بالا. من یادداشت های روزانه ی زندگی ام را هر روز ثبت می کنم. این نوشته ها را هیچ وقت از اتاقی که می نویسم بیرون نمی برم. اگر با من بیای بالا آنها را نشانت می دم. اگر دوست داری، من باهات می آم بالا دوریان. ظاهرا امشب دیگه به قطارم نمی رسم. مهم نیست. می تونم فردا برم. اما خواهش می کنم از من نخواه امشب چیزی بخوانم. من فقط ازت می خوام یک جواب سر راست به سوالم بدی. جوابت را تو اتاق بالا می دم. نمی تونم این جا بهت جواب بدم.  لازم نیست خیلی بخوانی. دوریان از اتاق بیرون و از پله ها بالا رفت. بازیل پشت سرش می رفت. آن ها پاورچین پاورچین می رفتند، درست مثل آدم هایی که نیمه شب ها بی اختیار با این حالت قدم برمی دارند. نور چراغ، سایه های کج و معوج شان  را روی دیوار می انداخت. باد تندی پنجره ها را با صدای تلق تلق می لرزاند. وقتی به پاگرد آخر رسیدند، دوریان چراغ را زمین گذاشت، کلید را از جیبش درآورد و در قفل چرخاند و با صدای آهسته ای گفت: بازیل هنوز هم اصرار دارید جوابم را بدانید، نه؟ بله. دوریان لبخند زد و گفت: خوشحالم که می شنوم. بعد با لحن تقریبا تندی گفت: تو در این دنیا تنها کسی هستی که حق داری همه چی را درباره ی من بدانی. تو بیش تر از آن که خودت دانی در زندگی من نقش داشته ای. چراغ را برداشت و وارد اتاق شد. کوران باد سردی وزید و برای لحظه ای شعله ی چراغ، بلند و کوتاه و نارنجی پر رنگ شد. دوریان لرزید و وقتی چراغ را روی میز می گذاشت، گفت: در را پشت سرت ببند. بازیل با حالتی گیج به دور تا دور اتاق نگاه کرد. به نظر می رسید سال ها کسی در این اتاق نبوده است. انگار همه ی وسایلش فقط فرشینه ای رنگ و رو رفته ی فلاندری، تابلویی که پرده ای جلوش بود، یک صندوق ایتالیایی و یک قفسه کتاب تقریبا خالی بود، به اضافه ی یک صندلی و یک میز. وقتی دوریان گری شمع نیم سوخته ای را بالای پیش بخاری روشن می کرد، بازیل متوجه شد کل اتاق را گرد و خاک گرفته و فرش کف آن نیز سوراخ سوراخ است. در همین موقع، موشی به سرعت و خش خش کنان پشت قرنیز اتاق رفت. بوی نم کپک زده می آمد. دوریان با لحنی سرد وخشن گفت: پس فکر می کنی فقط خئا می تونه روح را ببینه بازیل نه؟ آن پرده ی جلوی تابلو را عقب بزن، آن وقت روح من را می بینی...  

رمان های جاویدان جهان نویسنده: اسکار وایلد محسن سلیمانی انتشارات: افق  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تصویر دوریان گری (رمان های جاویدان جهان)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل