loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تاول - پرتقال

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب تاول نوشته ی لوییس سکر و ترجمه ی شروین جوانبخت توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

تامایا دختر کلاس هفتمی است که هر روز صبح به همراه همکلاسی اش مارشال والش که سه خانه آن طرف تر از خانه ی تامیا زندگی می کند، به مدرسه ی وودریچ می روند. آن ها برای رسیدن به مدرسه مجبورند که جنگل را دور زده و سه کیلومتر پیاده روی کنند. این دو دوست هر روز در کمال آرامش و خوشحالی مسیر رسیدن به مدرسه را طی می کنند؛ ولی با ورود چاد هیلیگاس پسر زرگو و بی انضباط به مدرسه ی وودریچ همه چیز تغییر می کند. او دائما با همه ی بچه ها درگیر می شود و اگر دانش آموزی مخالف میلش رفتار کند حسابی او را گوش مالی می دهد. مارشال یکی از کسانی است که زیر بار حرف زور چاد نمی رود به همین دلیل بارها مورد تهدید او قرار می گیرد. مارشال برای فرار از این تهدیدها تصمیم می گیرد که از مسیری میان بر در جنگل به خانه برود تا با او در در رو نشود. تامایا که دلیل این تغییر مسیر را نمی داند، ناراضی پشت سر او راه می افتد. زمان زیادی نمی گذرد که مارشال مسیر میان بر را گم کرده و هر دو در جنگل سرگردان می شوند. زمانی که در پی یافتن راهی برای خارج شدن از جنگل بودند به جایی بر می خورند که در ظاهر یک مزرعه ی بزرگ به نظر می رسد اما با ورود به آن جا متوجه می شوند که تشکیلات و آزمایشگاه های عظیمی در آن جا وجود دارد. بچه ها مخفیانه وارد تشکیلات می شوند و پی به رازی می برند که نه تنها خودشان را به دردسر می اندازند، بلکه باعث درگیری برخی از مقامات دولتی شده و رازی بزرگ را فاش می کنند ...

 


برشی از متن کتاب


تا تامایا بتواند به آن سوی حفاظ برسد، مارشال دیگر بین درخت ها ناپدید شده بود. تامایا کوله اش را برداشت و به سرعت دنبالش دفت؛ همان طور که می دوید، دست هایش را از بندهای کوله اش رد کرد و آن را روی پشتش انداخت. وقتی از زیر شاخه ای کم ارتفاع می گذشت، دید مارشال دارد از تخته سنگ ها بالا می رود و صدا زد: "صبر کن!" اما مارشال دوباره ناپدید شد. موقع بالا رفتن، زانوی تامایا به یکی از تخته سنگ ها خورد. مارشال با بی حوصلگی، آن سوی تخته سنگ ها دست به کمر منتظرش ایستاده بود. "اگه قراره مثل حلزون راه بیای و منو هی منتظر بذاری، دیگه واسه چی از میان بر اومده ایم؟" تامایا با سماجت گفت: "حلزون خودتی." مارشال گفت: "خب، بجنب دیگه." بعد، چرخید و دوباره راه افتاد. از مسیر پیچ واپیچ بین درخت ها حرکت می کردند و تامایا تمام مدت کنار مارشال راه می رفت. شب گذشته باران باریده و برگ های نمدار به کتانی های تامایا چسبیده بود. اطرافشان، این جا و آن جا، برگ های درختان به نرمی بر زمین می افتادند. احتمالا جایی یکی از پیچ ها یا واپیچ ها را اشتباهی رفته بودند، چون بعد از چند لحظه، تامایا متوجه شد انگار جاده را گم کرده اند. تامایا مجبور شد راهش را به زحمت از میان شاخه های درهم پیچیده باز کند و از روی دسته ی انبوهی از بوته های خاردار بگذرد. تامایا پیشنهاد داد: "به نظرت برمی گردیم؟" جواب مارشال کوتاه و واضح بود: "نه." تامایا فقط وانمود می کرد شجاع است. با هر صدای کوچکی، از ترس دلش فرو می ریخت. زانو زد و چهار دست و پا از زیر شاخه ای کم ارتفاع رد شد. وقتی داشت بلند می شد، پرسید: "این جا میون بره؟" مارشال جواب نداد و فقط به راهش ادامه داد. جوراب تامایا پاره و دامنش خاکی و کثیف شده بود. نمی دانست چه طور سر و وضعش را برای مادرش توضیح دهد. دوست نداشت دروغ بگوید. هیچ وقت به مادرش دروغ نمی گفت. وقتی کلاس اول بود، مادر و پدرش از هم جدا شده بودند. آن موقع در آپارتمانی در فیلادلفیا زندگی می کردند. البته پدرش به ساختمان دیگری نقل مکان کرده بود. از همان موقع، همه درباره ی هوش بالای تامایا صحبت می کردند؛ خودش از این حرف ها تعجب می کرد، چون متوجه چیز خاصی نشده بود. او فقط خودش بود، همین! تامایا آزمون استعداد داده و بعد، با مادرش به هیت کلیف نقل مکان کرده بود تا بتواند درسش را در مجتمع آموزشی وودریچ ادامه دهد. با وجود هوش بالایی که داشت، درک علت طلاق پدر و مادرش برایش سخت بود. نمی توانست بفهمد چرا از هم جدا شده اند و چرا با هم آشتی نمی کنند. مادرش بعد از طلاق، تا مدت ها خیلی غمگین بود. پدرش در آخرین دیدارشان به تامایا گفته بود: "می دونی که هنوز مادرت رو خیلی دوست دارم. همیشه دوستش خواهم داشت." ولی وقتی تامایا این حرف ها را به مادرش گفت و پیشنهاد کرد دوباره با هم زندگی کنند، مادرش باز هم ناراحت شد. تامایا تا سر حد مرگ ترسیده بود که مبادا به همراه مارشال برای همیشه توی جنگل گم شوند ...    

  • نویسنده: لوییس سکر
  • مترجم: شروین جوانبخت
  • انتشارات: پرتقال


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تاول - پرتقال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل