loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تام گیتس 4 (فکرهای نبوغ آمیز - بیشترشان) - هوپا

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب فکر های نبوغ آمیز از مجموعه ی تام گیتس نوشته ی لیز پیشون با ترجمه ی بهرنگ رجبی توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

” تام گیتس ” اسم پسر بچه ی بازیگوش و باحالی است که خیلی به موسیقی راک و نقاشی کشیدن علاقه دارد و عاشق خوردن بیسکوییت کاراملی و اذیّت کردن خواهر بزرگ ترش ” دلیا ” ست. او دوست دارد همه چیز را برای همه تعریف کند و این کتاب، کتابچه ی خنده دارهِ داستان زندگی اوست و همه چیز از جان آدمیزاد تا هیولاهای گنده و... درونش پیدا می شود و نقاشی تک تک آدم های درون زندگیش و همه چیز هایی که دوست دارد و یا ازشان متنفر است را برای ما کشیده است که ما، با خواندن و دیدنشان می توانیم کمی در زندگی اش سرک بکشیم و با او همراه شویم و بزنیم زیر خنده. از آن جایی که نمی دانید باید بگویم از درب ورودی مدرسه تا خانه ی تام گیتس فقط چهار دقیقه راه بیشتر نیست ولی او همیشه سعی می کند که دیر برسد. معمولاً هم دلیلش این است که با ” دِرک ” ( صمیمی ترین دوستش و هم گروهیش توی گروه موسیقی ) کلی گپ می زنند و محو تماشای آدامس های میوه ای و ویفر های کاراملی توی مغازه می شوند. یا بعضی وقت ها هم تام اول صبح شروع می کند به نواختن گیتار و خواندن کتاب هایش توی دستشویی تا دلیا را منتظر نگه دارد و کلی ذوق کند برای خودش. همیشه سعی می کند که کُفر دلیا را بالا بیاورد و یک روز خوش برایش نگذارد. عینکش را قائم می کند یا وقتی که مامان و بابا دلیا را دعوا می کنند، او بلند بلند می خندد. اما حالا بنظرش به جای این که بنشیند و برای دلیا نقشه بکشد بهتر است فکر های نبوغ آمیزی توی سرش بپروراند‌. مثلا به یک روز ایده آل در مدرسه فکر کند که فقط کلاس هنر و موسیقی و کار های سر گرم کننده داشته باشند یا بعد ناهار بتوانند دسر بخورند و معلم کلاس موسیقی شان هم گروه مورده علاقه اش ” 3تاباحال ” باشند و توی کلاس هنر بتواند با خورد ویفر کاراملی هنر نمایی کند و کلی فکر های هیجان انگیز دیگر اما این افکارش زیاد طول نمی کشد چرا که دوباره برای رسیدن به مدرسه دیرش شده است و تصمیم می گیرد تا از طرف مامان یک نامه ی توجیه بنویسد و دلایلی بتراشد که برای آقای ” فولرمن ” معلم کلاس پنجم اف مورد قبول باشد از اینکه صبح چهره ی دلیا را بدون عینک دیده و ترسید می نویسد و از نظر خودش هم دلیل قانع کننده ای برای تأخیر در رسیدنش است اما با رسیدن به مدرسه خانم مدیر مچش را می گیرد. او را به دفتر مدرسه دعوت می کند و توی بلند گو اعلام می کند که آقای فولرمن بیایید دنبال تام و تام هم که از این کار خانم مدیر دست پاچه می شود بدون این که بداند بلندگو هنوز روشن مانده سریعاً دلیل دیر آمدن و نامه را برای خانم مدیر تعریف می کند و اوضاع را خراب تر می کند. وقتی که خانم مدیر می بیند تام این قدر دستپاچه و خجالت زده شده است، خبر خوبی به او می دهد و او را برای دریافت جایزه ای ویژه بابت نقاشی هایی که کشیده خوشحال می کند و دوباره فکر های نبوغ آمیز به سر تام هجوم می آورند و باعث می شود...

 


برشی از متن کتاب


سلام . پسری که گفت سوسیس ها سوختند نوشته ی تام گیتس این داستان خانواده ای است که به حرف پسر خیلی باهوششان ( که خب من باشم ) گوش نمی کنند . کل ماجرا از انجا شروع شد که افتاب در آمد و بابای من فکر کرد که چه عالی است بساط کباب پز را راه بیندازیم . من گفتم : مگه هر وقت تو کباب پز را می آری بیرون ، بارون نمی گیره بابا ؟ بابا هم گفت : احمق نباش ، معلومه که امروز قرار نیست بارون بیاد ! ( انگار قبلا هیچ وقت این اتفاق نیفتاده. ) این بود که من دیدم بابا کباب پز را هل داد و از گوشه ی باغچه ی خانه مان آورد بیرون . رویش را پلاستیک محافظ مخصوص گرفته بود؛ بابا به ام گفت: حسابی تمیز نگهش می داره و دیگه هر لحظه اراده کنی می شه ازش استفاده کرد! ولی زیر آن پلاستیک محافظ، کباب پز را دوده ی حال به هم زنی برداشته بود. به بابا گفتم کباب پز خیلی هم تمیز به نظر نمی رسد ها. بابا هم گفت فقط یک گردگیری سریع لازم دارد و همه ی آن کثافت های سیاه آتیش کباب پز که روشن شه می سوزن می رن. مطمئنی؟ قیافه اش خیلی حال آدم رو به هم می زنه ها. ولی بابا به حرف من گوش نمی کرد . مامان را نگاه می کرد که داشت خیلی وحشت زده می دوید سمت ما . مامان به بابا گفت: کلا یادم رفته بود که عمو کوین و زن عمو آلیس و پسر عموها قراره ناهار بیان اینجا ... بابا گفت : کی ؟ و مامان گفت : امروز ... که اشکالی هم نداشت تا قبل اینکه مامان اضافه کند .... تا پنج دقیقه ی دیگه می رسن ! بابا گفت : هاه ، عالی شد که. ( ولی با لحن خوشحال این را نگفت. ) سوال مامان این بود که غذا درست کردن با کباب پز چقدر طول می کشد ؟ من هم گفتم : تا ابد طول می کشه همیشه همینه دیگه. ولی بابا می گوید: به حرف تام گوش نکن. و مامان را خاطر جمع می کند که دقیقا می داند دارد چه کار می کند. فقط باید چند تا سوسیس بیشتر برای اون ها بندازم روی کباب پز دیگه. ( نمی خوام اخر داستان را لو بدهم، ولی احتمالا خودتون متوجه اید چه اتفاقی دارد می افتد دیگر. ) بابا + گوش ندادن به حرف من = فاجعه. عمو کوین زود رسید، درست وقتی بابا داشت به مامان می گفت همه چیز رو به راه است چون خودش متخصص کباب پز است . عمو کوین هم گفت : سلام ! کسی حرف از متخصص کباب پز زد ؟ من اینجام ! بابا زیر لب گفت : عالی شد ، فقط همین را می خواستم. مامان هم پیشنهاد کرد ما برویم و جفت متخصصان کباب پز را تنها بگذاریم تا خودشان ناهار را بسوزانند. حرفش به نظر بابا اصلا با مزه نبود. این همه حرف زدن درباره ی سوسیس داشت من را گرسنه می کرد . واقعا امیدوار بودم درست کردن غذا روی کباب پز خیلی طول نکشد. زن عمو آلیس و پسرعموها توی آشپز خانه بودند و یک بسته ی گنده خوردنی دستشان بود . به شان گفتم باید همین الان بخورینشون چون ماجرای کباب پز سال ها طول می کشد. زن عمو آلیس انگار تعجب کرده بود. گفت : کباب پز راه انداخته این ؟ به نظرم اومد قراره بارون بیاد که . مامان گفت : همه چیز رو به راه است. ( بعدا معلوم شد رو به راه نیست. ) بعد از من خواست بروم طبقه ی بالا و به دلیا خبر بدهم که همه اینجایند. من هم گفتم : آخه برای چی ، اونکه از دیدن ما خوشحال نمی شه. راست می گفتم دیگر. مامان گفت: تو فقط برو در اتاقش رو بزن . ولی من یک فکر خیلی بهتری داشتم . به پسرعموها نشان دادم چطوری می شود ترقه ی کاغذی درست کرد و چطوری هم می شود ازش استفاده کرد . بعد همگی با ترقه های کاغذی مان رفتیم طبقه ی بالا و ایستادیم دم در اتاق خواب دلیا .فکر کنم استفاده از ترقه ی کاغذی برای خبر دادن به دلیا که همه اینجایند فکر نبوغ آمیزی بود. ترقه های کاغذی را با یک حرکت سریع از بالای سرمان آوردیم پایین ، بعد دوباره ... بنگ ! بعد دوباره ... بنگ !بعد دوباره ... بنگ ! این یکی خوب بود ها! دلیا با اخم و تخم از اتاقش آمد بیرون و به مان گفت بس کنیم و پسر بچه های کوچولوی اعصاب خرد کن نباشیم. من هم به دلیا گفتم پسر عموها کوچولو نیستند و او بی ادب است‌. قبل از اینکه دلیا فرصت کند از آن هم بد اخلاق تر بشود ، مامان داد زد سمت طبقه ی بالا و به مان گفت : غذای کباب پزی مون تقریبا آماده ست ها . من بیرون را نگاه کردم ، سمت باغچه مان را ، ولی تنها چیزی که می توانستم ببینم دود غلیظ بود که همه جا را برداشته بود. دود انگار داشت مدام غلیظ تر و غلیظ تر هم می شد . مامان مجبور شد کل خانه را بدود و پنجره ها را ببند تا جلوی تو آمدن دود را بگیرد . من که اصلا نمی توانستم بابا را ببینم. فقط می توانستم صدایش را بشنوم. داشت از توی باغچه ی پر دود خانه صدا می زد که یکی ... سریع بشقاب بیاره برای من! معلوم شد عمو کوین هم نهایتا خیلی کمکی نکرده. از پای کباب پز در رفته بود و آمده بود توی خانه. می گفت چون دود داشته می رفته توی چشم هایش و نمی توانسته جلوی سرفه هایش را بگیرد . مامان یک بشقاب داد دست من تا ببرم بدهم به بابا ( من هم بردم دادم ) نهایتا دود که خوابید، توانستم ببینم کل سوسیس ها انگار یک کم ... زیادی کباب شده اند؟ بابا گفت مهم است که گوشت کبابی را درست آتش خور کنی و نمی خواهد نگران باشم. خوب شده ان. تماشا کردم که بابا سوسیس ها را برگرداند و یک کم هم کبابشان کرد. تا قبل آن روز، در کل عمرم سوسیس آن رنگی ندیده بودم. از بابا پرسیدم غذا هنوز هم آماده نشده؟ بابا هم گفت تقریبا آماده ست.

نویسنده و تصویرگر: لیز پیشون ترجمه: بهرنگ رجبی انتشارات: هوپا

لیز پیشون

لیز پیشون کیست؟

لیز پیشون، نویسنده و تصویرگر مشهور و محبوب کتاب‌های کودکان و نوجوانان و خالق مجموعه پرطرفدار تام گیتس است. این مجموعه کتاب از پیشون، به حدی مورد توجه قرار گرفت که به بیش از 40 زبان در دنیا ترجمه شد. در ادامه با این نویسنده بریتانیایی بیشتر آشنا خواهیم شد. بیوگرافی لیز پیشون

زندگینامه‌ی لیز پیشون

لیز پیشون در لندن و تاریخ شانزدهم آگوست سال 1963 متولد شد. او آخرین فرزند والدینش بود و از نعمت داشتن دو خواهر و یک برادر بزرگ‌تر از خود، بهره می‌برد. لیز، تحصیلات مقاطع ابتدایی خویش را در مدرسه‌ی بروکفیلد (واقع در هایگیت) سپری کرد. وی از همان دوران نوجوانی به طراحی علاقه‌مند بود؛ از همین روی، همواره، شخصیت‌های مختلف کتاب‌های گوناگون را ترسیم می‌نمود. در نتیجه‌ی همین علاقه نیز، در هنرستان کمبرول لندن، به فراگیری طراحی گرافیک پرداخت و مدرک کارشناسی خود را با موفقیت اخذ کرد. لیز پیشون در سال 1990 با مارک فلانری پیمان زناشویی بست و صاحب یک پسر و دو دختر شد. او، فعالیت‌های شغلی خود را با طراحی بر روی انواع تیشرت‌ها، کارت‌های تبریک، تقویم و ... آغاز کرد. پیشون، پس از پذیرش تصویرگری برای چندین کتاب داستان‌ ویژه‌ی مخاطب کودک و نوجوان، به نگارش قصه‌های خود، تمایل زیادی یافت. بنابراین حرفه‌ی نویسندگی را به طور جدی از سر گرفت و خیلی زود، توانست جایگاه ویژه‌ای را در عرصه‌ی ادبیات کودک و نوجوان به خود اختصاص دهد. لیز پیشون کیست؟

بهترین کتاب لیز پیشون

تمامی آثار لیز پیشون سرشار از شادی، هیجان و طنز هستند؛ به طوری که شور و هیجان را به خواننده القا کرده و شادی را برایش به ارمغان می‌آورند. مجموعه کتاب تام گیتس، یکی از محبوب‌ترین و معروف‌ترین آثار لیز به شمار می‌آید؛ در واقع عامل اصلی شهرت این نویسنده در سطح جهان، همین مجموعه داستان می‌باشد؛ مجموعه‌ای که تا کنون به بیش از 44 زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده و با استقبال بی‌نظیر مخاطب مواجه گشته است. خرید کتاب های تام گیتس

قیمت کتاب لیز پیشون

کتاب و کتاب‌خوانی یکی از بهترین ابزارهای سرگرمی در دنیا به شمار می‌رود؛ ابزاری که به طور حتم، مانع از اتلاف وقت ارزشمند کودکان و نوجوانان عزیز گشته و آن‌ها را از اتلاف وقت باز می‌دارد. در همین راستا، می‌توان به کتاب های لیز پیشون، اشاره نمود که با ارائه‌ی ماجراهایی پرکشش و جذاب، لحظات مفرحی را برای مخاطب کودک و نوجوان ایجاد می‌کند. شما برای اطلاع از قیمت هر یک از مجلدهای کتاب های این نویسنده، روی آن کلیک کنید و ضمن مطالعه خلاصه‌ای از آن، از مشخصات دیگر آن نیز مطلع شوید.

خرید کتاب های لیز پیشون از کتابانه

کتابانه، موسسه‌ای فرهنگی است که در راستای ارتقای سطح فرهنگ مطالعه در جامعه و تامین تمامی نیازهای مشتریان خویش، به فروش انواع رمان های نوجوان، کتاب های عمومی، دانشگاهی و... می‌پردازد. کتاب های لیز پیشون، از جمله آثاری هستند که در لیست فروش این موسسه قرار دارند. بنابراین دوستداران این کتاب‌ها می‌توانند با مراجعه‌ی حضوری اقدام به تهیه‌ی آن‌ها نمایند و یا این‌که از طریق سامانه‌ی فروش اینترنتی کتابانه، اثر مورد نظر خود را سفارش داده و در کوتاه‌ترین زمان ممکن، آن را درب منزل خویش دریافت نمایند.


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تام گیتس 4 (فکرهای نبوغ آمیز - بیشترشان) - هوپا" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل