loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تام گیتس 3 (همه چی محشر است - نسبتا)

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب تام گیتس 3

 

کتاب "همه چی محشر است (نسبتا)" جلد سوم از "مجموعه کتاب های تام گیتس" می‌باشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به رشته‌ی تحریر درآمده است.

امروز روز بسیار خوبی برای تام می‌باشد. زیرا او روش‌های جدیدی برای آزار دادن خواهرش دلیا پیدا کرده است. تام، از عینک آفتابی دلیا، استفاده‌های مختلفی می‌کند؛ چیزهایی مثل نگهدارنده‌ی جوراب‌هایش، و وسیله‌ای برای خاراندن بدنش و همچنین به کارگیری از آن، برای ساخت یک مترسک زیبا؛ مواردی که اگر دلیا از آن‌ها آگاه شود، از عصبانیت منفجر خواهد گشت. از سویی دیگر نیز، او امروز صبح، موفق شده که رکورد همیشگی‌اش را در دویدن به دور حیاط خانه، بشکند. بنابراین پس از صرف صبحانه، با شور و انرژی فراوان، به سوی مدرسه به راه می‌افتد. و در نهایت، برای اولین بار، خیلی زودتر از موعد، وارد کلاس درس می‌شود.

مطابق روال همیشه، "مارکوس ملدور" (هم‌کلاسی‌ اعصاب خردکن تام)، تمام سعی خود را می‌کند تا او را ناراحت نماید. اما هیچ چیز نمی‌تواند مانع خوشحالی و از بین رفتن انرژی مضاعف امروز پسر قصه گردد. هیچ‌چیز به غیر از درس ریاضی و آموزگار آن، خانم "ور ثینگتن"؛ تام از این درس و معلمش متنفر است؛ معلمی که همیشه پشت لب‌هایش تارهایی از سبیل‌های سبز شده، به چشم می‌خورد. تام، هیچ استعدادی در فراگیری مباحث ریاضی ندارد و قادر به پاسخ‌گویی تمرینات آن نیست. اما خوش‌بختانه "امی پورتر"، در نیمکت کناری او می‌نشیند. این دختر بر خلاف پسر قصه، استعداد بی‌نظیری در حل مسائل ریاضی دارد. بنابراین تام به کمک پاسخ‌های او، تمرینات خود را حل می‌کند.

مارکوس نیز هیچ‌چیزی از ریاضی نمی‌داند. اما همواره با چرب‌زبانی ادعا می‌کند که این درس را به شدت دوست می‌دارد؛ طوری که بقیه خیال می‌کنند او یک نابغه‌ی ریاضی است و مهارت زیادی در فراگیری آن دارد. همین موضوع نیز همیشه موجب عصبانیت تام می‌شود. اما اصل ماجرا از جایی آغاز می‌گردد که تام به هنگام تدریس خانم ثینگتن، دچار خواب‌آلودگی می‌شود و بی اختیار جمله‌ای دردسرساز و بی‌ادبانه را بر زبان می‌آورد.

شخصیت اصلی قصه "تام" نام دارد. او پسری نوجوان است که در کنار پدر و مادرش و خواهر بزرگ‌ترش، "دلیا" زندگی می‌کند. تام، همواره با ماجراهایی پرکشش روبه‌رو می‌گردد؛ ماجراهایی خواندنی که او را درگیر دردسرهایی بزرگ می‌کند. تام، به عنوان راوی، از تمامی این اتفاقات، برای مخاطب سخن می‌گوید و او را همراه و هم‌قدم زندگی خود می‌سازد.

 

بخشی از کتاب تام گیتس 3؛ نشر هوپا

سلام. امروز اولین جلسه ی کلاس علوممان است. از اینجا فهمیده ام علوم داریم که آقای فولرمن روپوش سفیدش را پوشیده. بعضی وقت ها هم عینک ایمنی می زند و چشم هایش حتی از اینی که واقعا هست، گنده تر می شود. سر کلاس علوم، بیشترین خوش گذرانی من وقت هایی است که آزمایش علمی می کنیم. آقای فولرمن می گوید: درس امروزمان این است: نیروهای جنبشی ( بفهمی نفهمی جالب می زند، یعنی ممکن است امروز بختم گفته باشد.) می بینم اطراف کلاس وسایل آزمایشی جورواجوری هست.

آقای فولرمن ما را تقسیم می کند به گروه هایی و توضیح می دهد که باید نتایج آزمایش هاتون رو هر لحظه روی یه نمودار ثبت کنین. بعضی وقت ها خیلی ساده کار از دست در می رود و همه چیز فراموش می شود. به خصوص اگر اتفاق عجیبی بیفتد که کسی انتظارش را ندارد. من، امی، مارکوس و توپر توی یک گروهیم. اولین آزمایش اندازه گیری زمان سقوط هر شی از ارتفاعی معین است. ( بعضی از اشیا جالب تر از بقیه اند.) پر توپ کاغذ کتاب زمان سنج ( نه برای اینکه بیندازیم ) مارکوس در جا زمان سنج را قاپیده و مال خودش کرده. می گوید :مهم ترین بخش آزمایش اینه (کار همیشگی اش است.) هرکدام به نوبت چیزهایی می اندازیم پایین.

اول از همه توپر است که پر را ول می کند بیفتد زمین. چند لحظه ای طول می کشد تا بیفتد زمین. بعد امی کاغذ را می اندازد... ولی مارکوس یادش می رود دکمه ی شروع زمان سنج را بزند. امی مجبور می شود سه بار کاغذ را بیندازد تا اینکه بالاخره کار درست پیش برود.

بعد نوبت من است که کتاب را بیندازم. که فرودش بامب صدای قشنگی هم می دهد مارکوس باز هم دکمه ی زمان سنج را سر موقع نمی زند. می گوید: دوباره بنداز. توپر باید کمکش کند. تا آن ها دارند با زمان سنج ور می روند، من سعی می کنم یک آزمایش فوق برنامه هم با اب نبات نعنایی توی کیفم بکنم. به امی می گویم ببینم این چقدر طول می کشه بیفته. اب نبات را با انگشتم تقی پرت می کنم هوا....... بعد می افتد زمین،روی زمین قل می خورد ( لای یک مقدار کرک و آشغال ) و جلوی پای آقای فولرمن می ایستد.

موفق می شوم سریع قبل از اینکه آقای فولرمن ببیند، برش دارم. آخیش! مارکوس زمان سنج را بی خیال شده. عوضش می خواهد توپ را پرت کند. ( الان دیگر همه دلمان می خواهد برویم سر وقت آزمایش بعدی.) بجنب دیگه مارکوس. امی زمان سنج را می گیرد و می گوید: خیلی خوب، بنداز! مارکوس توپ را نمی اندازد که، خیلی محکم می کوبد توپ می خورد زمین بعد می رود بالا تا سقف. از سقف هم می آید پایین و صاف روی کله ی آقای فولرمن فرود می آید. بعدش هم چند بار دیگر تاپ تاپ روی زمین بالا پایین می رود. کی این کارا کرد؟ همه ساکت مانده ایم. به خصوص مارکوس. آقای فولرمن به ما نگاه می کند و می گوید اگر دوباره این اتفاق بیفتد، پای همه مان گیر است.

بعد من با بلاهت تمام می گویم اتفاقی بود آقای فولرمن. حالا فکر می کند من این کار را کرده ام! مارکوس همین طور فقط زل زده به پاهای خودش. آقای فولرمن باقی مدت کلاس را حسابی بد اخلاق است و چشم های ورقلمبیده اش را هم یک بند دوخته به من. مارکوس می گوید تقصیر او نبوده. (هیچ وقت تقصیر او نیست.) (ممنون مارکوس.) من و درک داریم ناهارمان را می خوریم.

دارم برای درک تعریف می کنم سر کلاس علوم چی شد که او چند تایی از بچه های سال پایینی را که سر یک میز دیگر نشسته اند، نشان می دهد. می گوید: متوجه چیز عجیبی شده ی؟ توی مدرسه ی ما بچه های عجیب زیادند، در نتیجه راستش نه. فقط این به چشمم می آید که همه شان یک چیز هایی تنشان است شبیه... روپوش های..... خیلی .... کوچک؟ ماجرای روپوشم را یادم رفته بود.

الان دیگر به نظر تقریبا... طبیعی می آید توی جمع‌ شاید روپوش های همه شون مثل مال من تو خشک کن آب رفته؟ بچه های سال پایینی ها پا می شوند و از کنار ما می گذارند. درک ازشان می پرسد: هی... چرا روپوشت کوتاه؟ مد جدیده. حتی دوست خودت هم یکی از همین ها پوشیده. من هم می گویم: فکر کنم خودتون متوجه باشین که مال من از این بافتنی های اب رفته ی اصله. دست هایم را می آورم بالا (تا جایی که می توانم ) تا روپوشم را نشانشان بدهم. همه شان کم آورده اند. توپر دارد سعی می کند نخندد و همین باعث می شود بیفتد به سرفه. درک می گوید: حالا دیگه فهمیدم مدهای تازه از کجا شروع می شن... من هم می گویم: آره ...اتفاقی. پیشنهاد می کنم بیاییم خوردن ویفر کاراملی را مد کنیم.

درک می گوید آن وقت همه شروع می کنند خریدن و دیگر خیلی کمتر گیر خودمان می آید. نکته خوبی را گفت. پس نکنیم. درک و من داریم پیاده بر می گردیم خانه که یادمان می افتد توی جیبم آب نبات نعنایی دارم! درشان می آورم و به اولی شان هنوز کرک و آشغال چسبیده. تا می خواهم بتکانمش، مارکوس می پرد وسطمان. می گوید می دونی دیگه، امروز سر کلاس علوم، اون ماجرا تقصیر من نبود. من هم می گویم اگه نظرت اینه که باشه مارکوس. بعد می گوید: آب نبات نعنایی... اشکالی نداره من بخورم؟ و خودش را به آب نبات نعنایی مهمان می کند! دیگر خیلی دیر شده ماجرای کرک و آشغال ها را به اش بگویم... به نظر نمی آید متوجه شده باشد.

من سر حال آمده ام و به درک پیشنهاد می کنم که: 1. برای تمرین گروه موسیقی امروز برویم خانه ی نورمن این ها ( ببینم حال نورمن هم چطور است ). 2. از مغازه چند تا خوردنی دیگر بخریم. ( یک مقدار برای الان، یک مقدار برای بعدا که بدهیم به نورمن. ) 3. خوردنی ها را سر تمرین گروه موسیقی ببریم خانه ی نورمن این ها. درک می رود سمت خانه شان و جفتمان می گوییم: تا بعد رفیق. هم زمان. آدم وقتی عضو یک گروه موسیقی باشد، خیلی چیزها هست که باید به شان فکر کند.

کتاب همه چی محشر است (نسبتاً) سومین جلد از مجموعه کتاب‌های تام گیتس، اثر لیز پیشون با ترجمه‌ی بهرنگ رجبی توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.



  • نویسنده و تصویرگر: لیز پیشون
  • مترجم: بهرنگ رجبی
  • انتشارات: هوپا

لیز پیشون

لیز پیشون کیست؟

لیز پیشون، نویسنده و تصویرگر مشهور و محبوب کتاب‌های کودکان و نوجوانان و خالق مجموعه پرطرفدار تام گیتس است. این مجموعه کتاب از پیشون، به حدی مورد توجه قرار گرفت که به بیش از 40 زبان در دنیا ترجمه شد. در ادامه با این نویسنده بریتانیایی بیشتر آشنا خواهیم شد. بیوگرافی لیز پیشون

زندگینامه‌ی لیز پیشون

لیز پیشون در لندن و تاریخ شانزدهم آگوست سال 1963 متولد شد. او آخرین فرزند والدینش بود و از نعمت داشتن دو خواهر و یک برادر بزرگ‌تر از خود، بهره می‌برد. لیز، تحصیلات مقاطع ابتدایی خویش را در مدرسه‌ی بروکفیلد (واقع در هایگیت) سپری کرد. وی از همان دوران نوجوانی به طراحی علاقه‌مند بود؛ از همین روی، همواره، شخصیت‌های مختلف کتاب‌های گوناگون را ترسیم می‌نمود. در نتیجه‌ی همین علاقه نیز، در هنرستان کمبرول لندن، به فراگیری طراحی گرافیک پرداخت و مدرک کارشناسی خود را با موفقیت اخذ کرد. لیز پیشون در سال 1990 با مارک فلانری پیمان زناشویی بست و صاحب یک پسر و دو دختر شد. او، فعالیت‌های شغلی خود را با طراحی بر روی انواع تیشرت‌ها، کارت‌های تبریک، تقویم و ... آغاز کرد. پیشون، پس از پذیرش تصویرگری برای چندین کتاب داستان‌ ویژه‌ی مخاطب کودک و نوجوان، به نگارش قصه‌های خود، تمایل زیادی یافت. بنابراین حرفه‌ی نویسندگی را به طور جدی از سر گرفت و خیلی زود، توانست جایگاه ویژه‌ای را در عرصه‌ی ادبیات کودک و نوجوان به خود اختصاص دهد. لیز پیشون کیست؟

بهترین کتاب لیز پیشون

تمامی آثار لیز پیشون سرشار از شادی، هیجان و طنز هستند؛ به طوری که شور و هیجان را به خواننده القا کرده و شادی را برایش به ارمغان می‌آورند. مجموعه کتاب تام گیتس، یکی از محبوب‌ترین و معروف‌ترین آثار لیز به شمار می‌آید؛ در واقع عامل اصلی شهرت این نویسنده در سطح جهان، همین مجموعه داستان می‌باشد؛ مجموعه‌ای که تا کنون به بیش از 44 زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده و با استقبال بی‌نظیر مخاطب مواجه گشته است. خرید کتاب های تام گیتس

قیمت کتاب لیز پیشون

کتاب و کتاب‌خوانی یکی از بهترین ابزارهای سرگرمی در دنیا به شمار می‌رود؛ ابزاری که به طور حتم، مانع از اتلاف وقت ارزشمند کودکان و نوجوانان عزیز گشته و آن‌ها را از اتلاف وقت باز می‌دارد. در همین راستا، می‌توان به کتاب های لیز پیشون، اشاره نمود که با ارائه‌ی ماجراهایی پرکشش و جذاب، لحظات مفرحی را برای مخاطب کودک و نوجوان ایجاد می‌کند. شما برای اطلاع از قیمت هر یک از مجلدهای کتاب های این نویسنده، روی آن کلیک کنید و ضمن مطالعه خلاصه‌ای از آن، از مشخصات دیگر آن نیز مطلع شوید.

خرید کتاب های لیز پیشون از کتابانه

کتابانه، موسسه‌ای فرهنگی است که در راستای ارتقای سطح فرهنگ مطالعه در جامعه و تامین تمامی نیازهای مشتریان خویش، به فروش انواع رمان های نوجوان، کتاب های عمومی، دانشگاهی و... می‌پردازد. کتاب های لیز پیشون، از جمله آثاری هستند که در لیست فروش این موسسه قرار دارند. بنابراین دوستداران این کتاب‌ها می‌توانند با مراجعه‌ی حضوری اقدام به تهیه‌ی آن‌ها نمایند و یا این‌که از طریق سامانه‌ی فروش اینترنتی کتابانه، اثر مورد نظر خود را سفارش داده و در کوتاه‌ترین زمان ممکن، آن را درب منزل خویش دریافت نمایند.


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تام گیتس 3 (همه چی محشر است - نسبتا)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل