کتاب تام گیتس 1 (دنیای معرکه) - افق

درباره کتاب دنیای معرکه ی تام گیتس اولین جلد از مجموعه کتاب تام گیتس

” تام گیتس ” اسم پسر بچه ی بازیگوش و باحالی است که خیلی به موسیقی راک و نقاشی کشیدن علاقه دارد و عاشق خوردن بیسکوییت کاراملی و اذیّت کردن خواهر بزرگ ترش ” دلیا ” ست.

او دوست دارد همه چیز را برای همه تعریف کند و این کتاب، کتابچه ی خنده دارهِ داستان زندگی اوست و همه چیز از جان آدمیزاد تا هیولاهای گنده و... درونش پیدا می شود و نقاشی تک تک آدم های درون زندگیش و همه چیز هایی که دوست دارد و یا ازشان متنفر است را برای ما کشیده است که ما، با خواندن و دیدنشان می توانیم کمی در زندگی اش سرک بکشیم و با او همراه شویم. از آن جایی که نمی دانید باید بگویم از درب ورودی مدرسه تا خانه ی تام گیتس فقط چهار دقیقه راه بیشتر نیست ولی او همیشه سعی می کند که دیر برسد. معمولاً هم دلیلش این است که با ” دِرک ” (صمیمی ترین دوستش و هم گروهیش توی گروه موسیقی) کلی گپ می زنند و محو تماشای آدامس های میوه ای و ویفر های کاراملی توی مغازه می شوند. یا بعضی وقت ها هم تام اول صبح شروع می کند به نواختن گیتار و خواندن کتاب هایش توی دستشویی تا دلیا را منتظر نگه دارد و کلی ذوق کند برای خودش. همیشه سعی می کند که کُفر دلیا را بالا بیاورد و یک روز خوش برایش نگذارد.

عینکش را قائم می کند یا وقتی که مامان و بابا دلیا را دعوا می کنند، او بلند بلند می خندد. حالا توی دومین روز مدرسه، معلمشان آقای ” فولرمن ” جای تمامی صندلی ها را عوض کرده است و او باید جلوی کلاس بنشیند. آن هم کنار ” مارکوس ملدوری ”، از نظر تام، مارکوس پسر پرحرف و خرابکاریست که هیچ کس دوستش ندارد و این اتفاق اصلاً برایش خوش آیند نیست تا زمانی که متوجه می شود ” امی پورتر ” دختر قشنگ و باهوش کلاس هم باید کنارش بنشیند و حالا می تواند از روی دست او تقلب کند و نظر امی را به خودش جلب کند. آقای فولرمن از همان اولِ شروع مدرسه بعد از تعطیلات کار خودش را آغاز کرده و اولین تکلیف بچه ها را برایش تعیین کرده است.

بچه ها باید انشایی درباره ی چگونگی گذراندن تعطیلاتشان بنویسند و آن را توی کلاس بخوانند. تام که علاقه ی خیلی زیادی به نوشتن دارد سعی می کند تا بهترین نوشته ی خودش را از بدترین خاطره اش بنویسد. خب تعطیلات برای آن ها اصلاً خوب نگذشت چون اول تصمیم گرفتند تا به طبیعت گردی بروند و کلی هزینه کردند تا کیسه ی خواب، چادر و کلی خوراکی بخرند اما توی راه گم شدند و خانواده اش کلی با هم دعوا کردند و شب وقتی که می خواستند بخوابند، رعد و برق و طوفان چادرشان را خراب کرد و دست تام هم از جایش در رفت و بالاخره آن ها مجبور شدند به خانه شان برگردند. تام آن قدر خاطراتش را خوب تعریف کرد که آقای فولرمن یک بیست بزرگ توی دفترش کشید تا باعث بشود تام خودش را بچه ی باهوشی جا بزند و سعی کند به دل امی بنشیند.

تکالیف آقای فولرمن تمامی ندارد و هر روز مشقی جدید برای بچه ها آماده کرده است. از نوشتن درباره ی بهترین کتاب و کنسرت تا نقاشی کشیدن از خودشان و... اما در این بین بیشترین چیزی که فکر تام را مشغول کرده است، آمدن گروه موسیقی مورد علاقه اش ” 3تاباحال ” به شهرشان است و او و دِرک حتماً باید به کنسرتشان بروند. اما هزینه ی بلیت کنسرت خیلی زیاد است و سن آن ها هم برای تنهایی رفتن به کنسرت خیلی کم است. برای همین تام باید بابا را راضی کند تا همراهشان بیاید و پول بلیت را پرداخت کند. حالا تام توی این مدتی که باید بابا را راضی نگه دارد سعی می کند به یک پسر فوق العاده مودّب تبدیل شود که دلیا را اذیت نکند، سر کلاس از معلم ها نقاشی خنده دار نکشد، کنترل تلویزیون را همیشه به بابا بدهد و کلی کار این مدلی که برای تام غیر قابل تحمل است. در نتیجه...

کتاب دنیای معرکه ی تام گیتس اولین جلد از مجموعه کتاب تام گیتس نوشته ی لیز پیشون و ترجمه ی آتوسا صالحی توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

برشی از متن کتاب

سلام . امروز آقای فولرمن ازمان می خواهد انشایمان را با موضوع در تعطیلات چه کردیم سر کلاس با بقیه بخوانیم . بابت این قضیه خوشحالم چون نمره ی این انشایم بیست شده . اول نورمن واتسون انشایش را می خواند .رفته دیزنی لند . خیلی خوشبخت است ( ! اما نمره اش مثل من بیست نشده . ها ! ) مارکوس ملدرو را تقریبا کل مدت تعطیلات فرستاده اند به اردوی تا بستانی .فکر کنم همان قدر روی اعصاب پدر و مادرش است که روی اعصاب من است . ( اگر دست من بود کل سال می فرستادمش همان جا . ) انشای من یک صدف جالب پیدا کردم جولیا مورتون اصلا جالب نیست .کلاس کم کم دارد کسل کننده می شود که مارک کلامپ می رود بالا و انشایش را می خواند به اسم مار خانگی تازه ی من . انشایش برای من جالب است .از موش هایی که توی فریزر نگه می دارد تعریف می کند ،موش هایی که می دهد مارها بخورند . و اینکه چطور یک مار خریده ،ماره کجا زندگی می کند ،اسمش چیست ( ماری .... خیلی هم خلاقانه نیست ) . انشای تعطیلاتش واقعا خوب است . بهترین تکه ی کل انشایش هم جایی است که دست می کند توی کشوی میزش و چیزی بیرون می آورد ... مار خانگی اش ! این ماری است ! معرکه است ، ولی آقای فولرمن این طور فکر نمی کند . نصف بچه های کلاس هم که در می روند بیرون . آقای فولرمن مارک را مجبور می کند مارش را ببرد بیرون . از دفتر زنگ می زنند به مامانش که بیاید جفتشان را ببرد . واقعا کار زشتی است ، چون من واقعا مار ها را دوست دارم و نتوانستم درست و حسابی ماره را ببینم . آخر کلاس یه برگه به مان می دهند که ببریم خانه . مادر / پدر / ولی عزیز اجازه می خواهیم به همه ی دانش اموزان و والدین یاد آوری کنیم که هیچ کس حق ندارد هیچ جور حیوانی به مدرسه بیاورد . حیوان مال خانه است ، نه سر کلاس . به خصوص حیواناتی که ممکن است کمی ترسناک به نظر بیایند ( مثلا مارها ) . با تشکر آقای کین مدیر ...

نویسنده: لیز پیشون مترجم: آتوسا صالحی انتشارات: افق