محصولات مرتبط
درباره کتاب تاریخ جنون
کتاب تاریخ جنون که اولین بار در سال 1961 منتشر شد اثری خلاقانه از "میشل فوکو" میباشد و معنا و مفهوم متغیر جنون را در فرهنگ اروپا در مورد حقوق، سیاست، فلسفه و پزشکی از سدههای میانی تا پایان سدهی هجدهم بررسی میکند.
در واقع "میشل" در کتاب حاضر با روش تحلیل گفتمان، مفهوم جنون و سیر پیدایش بیخردی و دیوانگی را مورد کنکاش قرار میدهد و با این پژوهش "تاریخ جنون" را به نقد میکشد. هم چنین او به بررسی نقش پدیدهی جنون در روابط انسانها و نوع نگرش آنها در اجتماع، اقتصاد و دین و مذهب میپردازد.
این نویسنده ی فرانسوی در اقدامی خلاقانه برای تصویر روی جلد کتاب، از تابلوی کشتی احمق ها بهره برده است. در واقع این تابلوی معروف "هیرونیموس بوش" که اکنون در موزه ی لوور فرانسه نگه داری می شود، تلف شدن زندگی مردم را با انجام دادن اعمالی مثل بازی ورق، نوشیدن الکل، پرخوری و بی بند و باری به سخره گرفته و این عادات را اعمال احمق ها معرفی کرده است."میشل" با مرتبط کردن چنین تصویری با مضمون اصلی کتاب قصد دارد، نشان دهد که انسان ها چگونه با جنون و دیوانگی، زندگی خودشان را نابود می کنند.
قلم جذاب و روان "میشل فوکو" در این اثر به قدری شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد که تا مدت ها این کتاب را فراموش نخواهید کرد، پس پیشنهاد می کنیم هر چه زودتر مطالعه ی آن را آغاز کنید.
بخشی از کتاب تاریخ جنون
جنون پست ترین درجه بشری است که خداوند در تجسد خود تجربه کرد، او می خواست نشان دهد که در انسان هیچ جنبه ی غیر انسانی نیست که قابل جبران و نجات نباشد. حضور الهی در آخرین حد هبوط انسان، سبب تکریم آن شد. جنون برای انسان قرن هفدهم هنوز حامل چنین پیامی بود.
اکنون در می یابیم که چرا رسوایی جنون قابل تجلیل است اما دیگر صورت های بی خردی را باید به دقت پنهان کرد. این صورت ها چیزی نیست جز نمونه های قابل تقلید خطا و بی اخلاقی، حال آن که جنون به انسان یادآوری میکند که هبوط و انحطاط ممکن است او را تا حد حیوانیت تنزل دهد. در عین حال از آن نشان دارد که لطف الهی، هنگامی که بخواهد انسان را نجات دهد، بی کران است. مسیحیت عصر رنسانس بی خردی و رسوایی های آن را به دلیل اعتقاد به جنون آمیز بودن حلول خدا در جسمی بشری متضمن درسی برای انسان می دانست اما تفکر عصر کلاسیک دیگر تجسد خداوند را دیوانگی تلقی نمی کرد بلکه دیوانگی را حاصل تنزل انسان به سطح حیوان میپنداشت. تجسد انسان در حیوان به مثابه حد نهایی هبوط انسان، آشکارترین علامت گناهکاری او بود و به مثابه ی آخرین و پست ترین موضوعی که مشمول لطف الهی شده، نشانه عفو جهان شمول و معصومیت بازیافته. از آن پس پیام جنون و قدرت درسی که می داد، از این قلمرو تیره و تار و از محدوده های پست تر بشریت نشأت می گرفت، یعنی آنجا که انسان با طبیعت پیوند دارد و آمیزه ای است از آخرین حد انحطاط و معصومیت مطلق.
توجه کلیسا به دیوانه ها درعصر کلاسیک تجسم آن انجمن کشیشان مبلغ به سرپرستی ونسان دوپل قدیس یا انجمن برادران خیر بوده و وجود این همه گروه های مذهبی که به جنون عنایت خاص داشتند و آن را به دنیا نشان می دادند، آیا نشانه این نبود که کلیسا از وجود جنون درسی آشکار اما اساسی استنتاج میکرد، این که انسان مانند حیوان معصومیتی خطاکار دارد؟ هدف از نمایش هایی که در آن ها خشم و غضب سرشت حیوانی بشر را در وجود دیوانه ستایش می کردند آموختن چنین درسی بود. ذهنیت مسیحی از حیوانیت برخلاف انتظار زمینه ساز اندیشه ای شد که جنون را امری در حیطه طبیعت تصور می کرد. معنایی را که تفکر عصر کلاسیک برای طبیعت قائل بود خیلی زود به فراموشی سپردیم: در آن عصر طبیعت را قلمرو همواره قابل دسترس تحلیل عینی تلقین می کردند بلکه طبیعت حیطه ای بود که در آن انسان در معرض فضاحت و رسوایی همواره ممکن جنونی است که هم حقیقت نهایی انسان و هم تجسم نابودی و امحای انسانیت است.
این واقعیت ها، این اعمال غریبی که در رفتار با دیوانگان معمول بود، این عادات و رسوم که در قالب آنها جنون را از سویی تحسین و از سوی دیگر مهار می کردند، این ذهنیتی که جنون را به سطح حیوانیت تنزل می داد و در عین حال آن را حامل پیام رستگاری می دانست، وضعیت جنون را در قیاس با دیگر صورت های بی خردی یگانه و خاص می ساخت.
کتاب تاریخ جنون، از کتاب های میشل فوکو و ترجمهی فاطمه ولیانی در انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب تاریخ جنون
مقدمه
کشتی دیوانگان
حبس بزرگ
دیوانگان
چهره های جنون
پزشکان و بیماران
وحشت عظیم
مرزبندی جدید
تولد آسایشگاه
نتیجه
یادداشت ها
نمایه
- نویسنده: میشل فوکو
- مترجم: فاطمه ولیانی
- انتشارات: هرمس
مشخصات
- نویسنده میشل فوکو
- مترجم فاطمه ولیانی
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 17
- سال انتشار 1398
- تعداد صفحه 314
- انتشارات هرمس
میشل فوکو
میشل فوکو کیست؟
«پل میشل فوکو» (Paul Michel Foucault)، به اختصار «میشل فوکو»، یکی از برترین فلاسفه و اندیشمندان قرن بیستم میلادی و یکی از بهترین روانشناسان تاریخ است که نظرات نوین جامعهشناسی و سیاسیاش تحولات بزرگی را در این حوزهها ایجاد نمود. در ادامه به شرح خلاصهای از زندگینامه میشل فوکو و بررسی مهمترین آثار وی خواهیم پرداخت.زندگینامه میشل فوکو
میشل فوکو در سال 1926 در یکی از شهرهای فرانسه به نام پوآیته، چشم به جهان گشود. او در خانوادگیای متمول و تحصیل کرده بزرگ شد؛ ولی در سالهای اولیه جوانی با مشکلات و تلاطمات متعددی مواجه گشت که سرانجام وی را راهی آسایشگاه روانی نمود. وی در آن آسایشگاه، با لویی آلتوسر، جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی، ملاقات کرد و به تشویق او به مارکسیسم گرایید. شخصیت میشل فوکو دارای تناقضات و ویژگیهایی بود که سبب میشد هرگز نتوان برآیندی از نوع شخصیتش را به سایرین معرفی کرد. به طوری که در اولین زندگینامهای که برای او نوشته شد، چنین گفته شده است: «پشت هر کدام از ماسکهای فوکو، باید منتظر فوکوی متفاوتی بود». از جمله حواشی زندگی میشل فوکو میتوان به گرایشات جنسی او اشاره نمود. وی به صورت علنی همجنسگرا بود و چندی پیش نیز اداعاهایی مبنی بر پدوفیل بودن و تمایل وی به کودکان، در روزنامه فرانس-آمریک مطرح شد. مل تامپسول و نایجل راجرز، در کتاب فیلسوفان بدکردار، گفتهاند که فوکو در اثر بیماری ایدز درگذشت و پیش از مرگ افراد زیادی را به این بیماری آلوده نمود.مطالعه بیشتر: زندگینامه و آثار آرتور شوپنهاور
تحصیلات میشل فوکو
میشل فوکو در سال 1946 به دانشسرای عالی پاریس راه یافت. کتاب تاریخ جنون، همان تحقیقات وی برای پایان نامهی دکتری میباشد که در آن به بررسی این موضوع پرداخته است که «جنون» در دورههای مختلف تاریخی، چگونه و با چه روشهایی درک میشد. نتایج این تحقیقات در کتاب تاریخ جنون، به این صورت عنوان شده که جنون تعریف مشخص و ثابتی ندارد؛ بلکه در طول تاریخ، توسط جریانهای قدرت و با شکلهای گوناگونی تعریف گشته است. فوکو پس از فارغ شدن از تحصیلات آکادمیک، دو کتاب دیگر خود، یعنی کتاب پیدایش کلینیک و نظم اشیاء را تحت تاثیر و با پیروی از «ساختارگرایی» تالیف کرد. لازم به ذکر است که وی بعدها از پیروی از این مکتب، روی گردانید. در سال 1966، به مدت دو سال، در دانشگاه تونس به تدریس مشغول شد و پس از آن به پاریس رفت و به سمت مدیر دانشکده فلسفه پاریس منصوب گشت.دیدگاه ها و عقاید میشل فوکو
مشهورترین دیدگاه فوکو که به شهرت وی نیز منجر شد، درباره عینی بودن شناخت جهان بود. فوکو عقیده داشت که زبان نمیتواند حقیقت جهان را بیان کند، بلکه بازتابی از یک نگاه شخصی فرد را ارائه میدهد. مطالعات فوکو در باب شناخت انسان بیان میدارد که زبان برای قدرتمدان، یک ابزار است که به وسیله آن میتوانند از جایگاه اجتماعی و سیاسی خود حراست کنند. به عقیده میشل فوکو، وظیفهی هرمونوتیک (نوعی از قواعد تفسیر متن)، بیرون کشیدنِ قدرتِ اعمال شده بر متون تاریخی است. او با این نگاه، تمام اسناد تاریخیِ این چنینی را تحریف شده اعلام کرد و آنها را بازتابی از افکار مولف عنوان نمود. به عبارت دیگر، رخدادهای تاریخی ثبت شده، اتفاقاتی هستند که با تمایلات نویسنده به قدرت، تناسب بیشتری دارند. شاید این نکته نیز برایتان جالب توجه باشد که نظرات فلسفی فوکو، به شدت تاثیر پذیرفته از فریدریش نیچه و ریموند راسل بود.قدرت از نگاه میشل فوکو
به عقیده عموم، قدرت، توانایی اعمال اراده بر مردم ضعیف و واداشتن آنها به انجام اموری است که صاحبان قدرت، انجام آنها را میطلبند. فوکو با نقد این دیدگاه، به این مسئله اشاره کرد که قدرت، شبیه به یک «راهبرد» و «نحوهی خاص انجام کار» است، نه چیزی که بتوان آن را تصاحب کرد. از نظر میشل فوکو، قدرت امری سرکوبگر و محدود به نهادهای سیاسی و اجتماعی خاصی نظیر رژیمها، پلیس و... نیست؛ بلکه نوعی از نظم و قاعده در روابط است که در تمام جامعه گسترده میشود؛ به خانواده و مدرسه و حتی ورابط زناشویی راه میباید و روابط را تعریف میکند. میشل فوکو با این عقیده، به نقد نظرات مارکسیسمی، که به «انقلاب»، با دیدِ سلب قدرت از طبقه بالا و ساخت یک جامعه آزاد از سرکوبگری، مینگریست، پرداخت؛ او معتقد بود که:«انقلاب به معنای آزادی از قدرتِ سرکوبگر نیست، بلکه نوعی متفاوت از تنظیم همان روابط قدرت است. قدرت مجموعهای از تقابلهای دو سویه نیست، بلکه شبکهای پویا از منازعات است؛ بنابراین روابط مربوط به قدرت بیش از آنکه مربوط به سلطه یک گروه بر گروه دیگر باشند، چرخشی اند ... شکلهای مختلف مبارزات اقتدارستیزانه (مخالفت با سلطه مردان بر زنان، مخالفت با سلطه زمامداران بر مردم، و…) تنها حمله به این یا آن نهاد قدرت، یا گروه، یا طبقه است. اما هنگامی که طبقه غالب سقوط کرد و شورشگران قدرت یافتند، باز همان شیوههای طبقه سقوط کرده را ادامه خواهند داد».طبق نظر فوکو، چنین مبارزات و اعتراضاتی، از دسترسی به یک تحلیل و تفسیر درست از نیروهای بزرگ قدرت ممانعت میکنند. در حقیقت، آنچه باید با به مبارزه با آن پرداخت، شیوه اعمال قدرت است، نه قدرتمندان. [caption id="attachment_310704" align="aligncenter" width="600"] میشل فوکو در کنار ژان پل سارتر[/caption]
سفر فوکو به ایران و نظر وی در مورد انقلاب اسلامی
فوکو در سال 57، دو بار به ایران آمد و در این سفرها، با تعدادی از بزرگان ملی و دینی دیدار کرد. او درباره این سفر خود به چندین مقاله و گزارش نوشت که مجموعهی آنها با عنوان «ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟» به فارسی ترجمه شد. نگاه میشل فوکو به انقلاب اسلامی ایران، به رهبری آیتالله خمینی، تحسینآمیز و ستایشگر بود؛ همین امر اعجاب و انتقاد بسیاری از رسانه ها و مطبوعات جهان را برانگیخت. به طوری که «رنه بیتون» در این باره میگوید:« شاید فوکو به دلیل اشتباهاتش در جوانی در حزب کمونیست بخشیده شود، اما او هرگز برای حمایت آشکارش از رژیم خمینی در ایران، حمایت از رابطه جنسی با کودکان و حمایت ضمنی از تجاوز جنسی بخشیده نشده و نخواهد شد».
کتابهای میشل فوکو
لیست کتاب های میشل فوکو لیست طویلی است ولی از جمله شاخص ترین کتاب های وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:- کتاب هرمنوتیک مدرن
- کتاب این چپق نیست
- کتاب دیرینه شناسی دانش
- کتاب اراده به دانستن
- کتاب ایران: روح یک جهان بی روح
- کتاب مراقبت و تنبیه (تولد زندان(
- کتاب ایرانی ها چه رویایی در سر دارند
- کتاب تاریخ جنون
- کتاب ملاحظاتی درباره ی مارکس
- کتاب نبردی برای نجابت و چند گفتگوی دیگر
- کتاب سیاست و خرد
- کتاب تولد زیست سیاست
- کتاب تئاتر فلسفه
- کتاب نیچه، فروید، مارکس
- کتاب بررسی یک پرونده قتل
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران