loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تاریخچه زنبورها - مایا لونده

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
50,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب تاریخچه زنبورها نوشته مایا لونده و ترجمه پگاه منفرد در انتشارات مهراندیش به چاپ رسیده است.

ماجرای این کتاب در مورد سه نسل از زنبوردارانی است که دغدغه های مشترکی دارند و نویسنده در خلال داستان، این دغدغه ها و روابط زنبورداران با فرزندان شان را روایت می کند. درواقع "تاریخچه زنبورها" با شرح زندگی این سه نسل قصد دارد به فاجعه ی از بین رفتن زنبورها در آینده بپردازد و سرگذشت انسان هایی را بیان کند که همواره بقای خود را در رشد و کامیابی فرزندان شان جستجو می کنند و موفقیت یا عدم موفقیت آن ها را مایه ی امید و ناامیدی خود می دانند. یکی از این شخصیت ها زیست شناس و بازرگان بزرگی از انگلیس است که قصد دارد با پرورش نوع جدیدی از زنبور عسل، خود و فرزندانش را به شهرتی جهانی برساند؛ ماجرای او در سال 1852 و در گذشته ای دور رخ می دهد. دیگری زنبورداری آمریکایی ست که در سال 2007، در حال مبارزه با جنگ علیه کشاورزی مدرن می باشد و امیدوار است پسرش که او هم به نوعی درگیر این جنگ است را نجات دهد. "مایا لونده" در سومین سرگذشت، مخاطب را به آینده می برد و ماجرای یک فرد چینی را در سال 2098 روایت می کند. روزهایی که همه ی زنبورهای عسل به خاطر حماقت های بشر از بین رفته اند و حالا نویسنده با روایت این داستان نشان می دهد که بقای انسان تا چه اندازه به وجود این موجودات وابسته است.  این کتاب پر افتخار، اثری ستودنی از یکی از موفق ترین نویسنده های نروژی می باشد و اولین کتاب از چهارگانه ی "مایا لونده" در حوزه ی ادبیات اقلیمی به حساب می آید. استقبال از این کتاب به قدری چشمگیر بوده است که تاکنون در سی و دو کشور جهان ترجمه و منتشر شده و توانسته است نظر بسیاری از علاقه مندان به کتاب و هم چنین طرف داران محیط زیست را به خود جلب کند. هم چنین علاوه بر موفقیت های فراوان و انتخاب به عنوان رمان برگزیده ی سال 2015 در نروژ، توانسته است به عنوان پر فروش ترین کتاب آلمان در سال 2017 نیز شناخته شود. "تاریخچه زنبورها" کتابی دوست داشتنی ست که مطالعه ی آن را به همه ی شما پیشنهاد می کنیم.


برشی از متن کتاب


همه جا ساکت بود. وقتی کار می کردیم، اجازه نداشتیم صحبت کنیم. تنها صدایی که شنیده می شد، صدای حرکات دقیق ما در میان درخت ها بود، صدای آرام صاف کردن گلو، چند خمیازه و صدای کشیده شدن یونیفرم هایمان به تنه درخت ها. گاهی صدایی شنیده می شد که همه ما یاد گرفته بودیم که آن را دوست نداشته باشیم ـ صدای غژغژ یک شاخه، و در بدترین حالت، صدای شکستن آن. معنی یک شاخه شکسته میوه کمتر و بازهم کم شدن دستمزد ما بود. در غیر این صورت فقط صدای باد شنیده می شد که از میان درخت ها عبور می کرد، با غنچه ها تماس پیدا می کرد و آرام از روی علف های روی زمین رد می شد. به ندرت صدای وزوز حشره ای در هوا شنیده می شد. از آخرین باری که یک پرنده را دیده بودم، روزها می گذشت. تعداد آن ها هم کم شده بود. آن ها حشرات کمی را که وجود داشت، شکار می کردند و مانند بقیه دنیا از گرسنگی رنج می کشیدند. اما بعد صدایی آزاردهنده این سکوت را می شکست. صدای سوت ساختمان مدیریت که علامت دومین و آخرین استراحت روز بود. من بلافاصله متوجه می شدم که چقدر دهانم خشک شده است. با دقت زیادی پایین می آمدم. من و همکارهایم از درخت ها به زمین می خزیدیم. زن های دیگر صحبتشان را شروع کرده بودند، انگار به محض آنکه اجازه پیدا می کردند، کلید وراجی پر سروصدایشان روشن می شد. حواسم به آن بود که موقع پایین آمدن شاخه ای را نشکنم و چیزی نمی گفتم. موفق می شدم، کاملاً تصادفی. من بی نهایت بی دست وپا بودم و آن قدر این بیرون کار کرده بودم که بدانم هرگز در این کار به معنای واقعی ماهر نخواهم شد. روی زمین، کنار درخت، یک بطری آبِ فلزی و درب وداغان بود. آن را برداشتم و به سرعت نوشیدم. آب' ولرم بود و مزه آلومینیوم می داد. طعمش باعث می شد که کمتر از نیازم بنوشم. دو پسر جوان از کمیسیون تجارت که لباس سفید پوشیده بودند، با عجله قوطی های چندبار مصرف حلبی را که حاوی دومین وعده غذایی روز بود، بین ما توزیع کردند. من تنها روی زمین نشستم، پشتم را به تنه درخت تکیه دادم و قوطی خودم را باز کردم. امروز مخلوط برنج و ذرت بود. با سرعت غذایم را خوردم. مثل همیشه کمی شور بود و فلفل تند و سویای مصنوعی داشت. از آخرین باری که گوشت خورده بودم، زمان زیادی می گذشت. برای تغذیه حیوانات' زمین زراعی زیادی لازم بود. و بخش زیادی از تغذیه سنتی حیوانات مستلزم گرده افشانی بود. حیوانات ارزش کار یدی طاقت فرسای ما را نداشتند. قبل از آنکه سیر شوم، قوطی حلبی خالی شد. از جایم بلند شدم و آن را در سبدِ برگشت به کمیسیون تجارت گذاشتم و درجا زدم. پاهایم خسته شده بودند، اما درعین حال به خاطر ثابت ایستادن در آن وضعیت' خشک بودند و سوزن سوزن می شدند. بی فایده بود. نگاهی به اطرافم انداختم. هیچ کس از بخش مدیریت حواسش نبود. سریع روی زمین دراز کشیدم تا کمرم را بکشم. به خاطر خم شدن در یک وضعیت، در ساعات طولانی، درد می کرد. صفحه 9

(رمان برگزیده نروژ در سال 2015 و پرفروش ترین کتاب آلمان در سال 2017) نویسنده: مایا لونده مترجم: پگاه منفرد انتشارات: مهراندیش


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تاریخچه زنبورها - مایا لونده" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل