loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب بیدی و روز برفی - زعفران

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
29,900 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب بیدی و روز برفی نوشته ی دنیز برنن نلسون با ترجمه ی محبوبه نجف خانی و تصویرگری ساید مور توسط انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

بیدی به تازگی با پدر و مادرش به منطقه ی جدیدی اسباب کشی کرده اند. خانه ی آن ها حیاطی بسیار بزرگ دارد. بعد از مدتی دختر کوچولو تصمیم می گیرد که به کمک مادرش در حیاط، باغچه ای سرسبز، پر از گل های رنگارنگ درست کند. برای انجام این کار بذر و نشا نیاز دارد از این رو نامه ای برای همسایه ها می نویسد و در آن درخواست می کند که در صورت تمایل برایش بذرگل و نشا بیاورند. همه ی همسایه ها بعد از خواندن نامه، تا جایی که می توانند به بیدی کمک می کنند، اما در میان آن ها پیرمردی به نام لارچ زندگی می کند که با هیچ کس رفت و آمد ندارد و اصلا واکنشی به نامه ی بیدی نشان نمی دهد. بعد از این که گل ها و سبزیجات در باغچه ی بیدی به خوبی رشد می کنند او آن ها را با همسایه ها تقسیم می کند و دسته گلی زیبا و رنگارنگ هم برای آقای لارچ می برد. با آمدن زمستان بیدی از طریق اخبار متوجه می شود که به دلیل گرمای هوا امسال برف نخواهد بارید بنابراین دست به کار شده و در نامه ای دیگر دوباره از همسایه ها درخواست کمک می کند. او این بار از آن ها برف می خواهد! واکنش مردم به این نامه ی عجیب بیدی چه خواهد بود؟ ...

مجموعه ی بیدی شامل چند جلد داستان مصور است که شخصیت اصلی همه ی داستان ها دختر کوچولوی خلاقی به نام بیدی است. او همه ی کارها را با خلاقیت و به روشی جدید انجام می دهد. هر چند که کتاب برای گروه سنی "ب و ج" به چاپ رسیده است اما وجود نقاشی های رنگی و شاد در کنار متن ساده، قصه را برای کودکان بیش از دبستان نیز قابل فهم می کند. بچه ها با خواندن داستان های بیدی علاوه بر سرگرم شدن، ابتکار و نوآوری را می آموزند.


برشی از متن کتاب


حیاط خانه ی آقای لارچ همیشه سوت و کور بود. در بهار و تابستان، نه اثری از گل و کیاه توی حیاطش دیده می شد، نه لانه ی پرنده ای و نه ظرف دانه خوری پرنده ها. پاییز که همسایه ها برای جشن هالووین، حیاط خانه شان را با کدو حلوایی و مترسک و عروسک های ترسناک تزیین می کردند، حیاط خانه ی آقای لارچ خالی خالی بود. زمستان هم، آقای لارچ در گوشه و کنار حیاطش تابلوهای ورود ممنوع می گذاشت. با این کار، به بچه های همسایه می فهماند که اجازه ندارند روی تپه ی پر از برف پشت خانه اش، سورتمه سواری کنند. آن طرف خیابان، خانه ای بود به رنگ زرد قناری با کرکره ای آبی فیروزه ای و در قرمز آلبالویی. دختر کوچولویی با خانواده اش داشتند به آن جا اسباب کشی می کردند. بیدی خانه ی جدید و منطقه ی اطرافش را خیلی دوست داشت. توی حیاط پشتی خانه، به جای تاب، یک لاستیک ماشین با طناب به درخت چنار بسته شده بود. حیاط خانه پیاده روهای پهن و یک حلقه بسکتبال داشت. تکه زمین چمن کاری شده ای هم بود که می شد تویش گل و گیاه کاشت. پشت خانه ی خاکستری آقای لارچ، یک تپه بود. بیدی توی خیالش می دید که روی تپه برف نشسته و مثل کیک وانیلی شده بود و جان می داد برای سورتمه سواری. تازه بهار بود و بیدی لحظه شماری می کرد هر چه زودتر باغچه ای درست کند و تویش گل و سبزیجات بکارد. بیدی و مامانش قسمتی از زمین چمن کاری شده ی حیاط را که آفتاب گیر بود، انتخاب کردند. بعد، با کمک هم چمن را کندند و آن جا را برای کاشتن گل و سبزیجات آماده کردند. آن ها از خانه ی قبلی شان گل و گیاه و قلمه آورده بودند، با این که همه ی آن ها را کاشتند، باز هم باغچه شان پر نشد. بیدی تصمیم گرفت از همسایه ها کمک بخواهد، پس به آن ها نامه نوشت.    

  • کتاب های زعفرانی
  • نویسنده: دنیز برنن نلسون
  • مترجم: محبوبه نجف خانی
  • تصویرگر: ساید مور
  • انتشارات: زعفران


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب بیدی و روز برفی - زعفران" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل